سفارش تبلیغ
صبا ویژن
حکمت گمشده مؤمن است، پس هریک از شما گمشده اش را در هر جا یافت، آن را برگیرد . [امام صادق علیه السلام]
راه و راهنما، روان شناسی مرد و زن، Psychology of male and female
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» سه ویژگی مهم زنانه:

سه ویژگی مهم زنانه:

1-برای زن ها عشق بر هر چیز مقدم است.
2-زن ها توان آفرینش دارند.
3-ارتباط زن ها با زمان ارتباطی مقدس است.
در مقالات آینده به سه نیاز عمده و پنهان زن ها پرداخته می شود. این سه نیاز پاسخ قطعی و همیشگی به این سؤال مردهاست که:«آیا می توانم کاری کنم تا او را از گله و شکایت باز دارم وخوشحالش کنم؟»(بله، می توانید!) و بالاخره مقاله آخربه هفت افسانه ای می پردازد که مردها آن ها را باور کرده اند ولی همگی نیز غلط هستند!

قسمت اول: برای زن ها عشق بر هرچیز مقدم است

چندماه پیش یکی از دوستان قدیمی که مدت ها بود او را ندیده بودم. به من تلفن زد و گفت مدت شش ماه است که در رابطه ی جدیدی وارد شده است. برایان در طول زندگی خود روابط زیادی داشت اما هیچ وقت به طور جدی با کسی درگیر نشده بود. لذا این خبر از جانب او خبر مهمی محسوب می شد. از او پرسیدم که اوضاع از چه قرار است و او پاسخ داد همه چیز عالی است. اما نگرانی های کوچکی درباره ی نامزدش داشت. از او پرسیدم «از چه نگران هستی؟»
پاسخ داد:«خب، لوری واقعاً فوق العاده است. خیلی شیرین و مهربان. اما می ترسم مشکلی داشته باشد. منظورم مشکلات روحی و روانی است. به همین خاطر به تو زنگ زدم تا نظر تو را هم بشنوم.»
به او گفتم:«چه کار می کند که فکر می کنی ممکن است مشکل روانی داشته باشد؟»
گفت: «اول از همه این که به من می گوید هر بیست و چهار ساعت شبانه روز را به من فکر می کند. هر روز به محل کارم زنگ می زند تا به من بگوید چقدر دلش برای من تنگ شده است. از هفته ها پیش برای هر دویمان برنامه ریزی می کند تا بتوانیم باهم باشیم. مدام درباره ی خودمان و روابطمان صحبت می کند. بعد هم هفته ی گذشته به من گفت: ارتباطش با من مهترین مسئله زندگی اوست!»
از او پرسیدم: «و تو چه نتیجه گیری هایی از این صحبت ها داری؟»
سعی کردم متوجه نشود که خنده ام گرفته است.
گفت:«خب، من فکر می کنم، آنطور که او به من فکر می کند، باید عصبی بوده و تشویش زیادی داشته باشد.»
با خنده ای به او گفتم: «نه عزیزم، او عاشق شده است»
دوستم برایان مرد خوبی است. اما بالاخره یک مرد است. او تجربه ی زیادی در رابطه با روابط دراز مدت نداشت و آن گونه که لوری به او عشق می ورزید برایش ناآشنا و حتی ناسالم و مشکل دار بود. او اولین راز در این باره را که «زن ها که هستند؟» نمی دانست: «دنیای زن، دنیای عشق است». عشق ورزیدن، فداکاری کردن و محترم شمردن روابط صمیمی و نزدیک طبیعت ماست.
آنچه زن ها دوست دارند مردها بدانند:«برای زن ها عشق از هر چیز مهمتر و بر همه چیز مقدم است.»
منظورم از این گفته این نیست که زن ها خودآگاهانه انتخاب کرده اند که عشق مهمترین اولویت زندگی شان باشد، بلکه عشق فی الواقع مهمترین اولویت زندگی ماست. ما از قبل تصمیم نگرفته ایم که دل و جان ما بر مرد زندگی مان متمرکز باشد. بلکه طبیعتاً، ذاتاً و فطرتاً این طور هستیم. ما انتخاب نکرده ایم و از قبل تصمیم نگرفته ایم که مدام به این فکر کنیم که چگونه به او نزدیک تر شویم، بلکه این کار را ناخودآگاه می کنیم. ما تصمیم نگرفته ایم که عشق مهمتر باشد. ولی خب هست!

کیک عشق

در زیر تمثیلی آمده است که به خوبی نشانگر ذهنیت و احساسات ما زن ها نسبت به عشق می باشد. من آن را کیک عشق نامیده ام:
دو دایره را تصور کنید. اولی نشانگر دایره ی خودآگاهی یک مرد و دومی نشانگر خودآگاهی یک زن است. حال تصور کنید که برشی از هر دو دایره حذف شده باشد درست مثل یک برش کیک. در حدود یک دهم کل دایره. در دایره ی مختص به مرد، برش حذف شده درصد خودآگاهی او از تمرکز و اولویت او بر روی عشق و روابط صمیمی است.مابقی یا به عبارتی نه دهم باقی مانده تمرکز و اولویت او بر روی کار،شغل، علایق، پروژه ها و دیگر فعالیت های اوست.
این درحالی است که در دایره ی مربوط به زن، وضع دقیقاً نقطه ی مقابل دایره ی مرد است. بدین معنا که برش نازک تمرکز او بر روی کار، علایق و پروژه هاست و نه دهم باقی مانده تمرکز او برعشق، زندگی خانوادگی و روابط او.
گرچه کمی اغراق آمیز به نظر می رسد، اما حتماً متوجه منظور من شده اید.هر بار که در سمینارهایم کیک عشق را برای حاضران رسم می کنم، زن ها و مردها همگی می خندند. می پرسید چرا؟ زیرا همه به طرزی غریزی می دانیم که این موضوع صحت دارد، و همانگونه که بعداً نیز خواهیم دید، این مطلب منشأ بسیاری از مشکلات موجود در میان زن و مرد را توضیح می دهد.
نکته زیر را همواره به یاد داشته باشید، کیک عشق نشانگر مدت زمانی نیست که صرف عشق یا دیگر فعالیت های خود می کنیم، بلکه صرفاً تصویری است ذهنی از میزان درون گرایی ما زن ها. برای نمونه ممکن است زن شاغل باشدـ حال چه در داخل و چه در خارج از خانه، و به همین تعداد ساعاتی که شوهرش سر کار است او نیز مشغول شغل خود باشد.بنابراین تمثیل کیک عشق به این معنا نیست که او یک دهم وقت خود را صرف کارش کرده است و بقیه را صرف خرید لباس خواب های زنانه؛ نوشتن شعرهای عاشقانه، و خیالبافی در باره ی شوهرش می کند. اما می توانید شرط ببندید هنگامی که بر سر کار خود است بیشتر از آن که شوهرش به او فکر می کند. او به شوهرش فکر می کند و هر روزه وقوف و آگاهی بیشتری نسبت به تغییرات ریتم روابطشان دارد و در مقایسه با شوهرش بیشتر خواهان ارتباط و نزدیکی و صمیمیت است.
گاهی اوقات هنگامی که تمثیل کیک عشق را برای زن ها به کار می برم، کاملاً آن را درک نمی کنند. اما هنگامی که برای آنان توضیح می دهم که عشق شامل رسیدگی به بچه ها نیز می شود، فوراً با آن ارتباط برقرار می کنند. مادرهای مجرد این نکته را به خوبی می فهمند. زیرا ممکن است با کسی ارتباط نداشته باشند، اما قسمت اعظم وقت آن ها هنوز صرف عشق و توجه به فرزندانشان می شود. حتی بسیاری از زنان متأهل نیز چنین بیان می کنند که قسمت اعظم کیک عشق آنان به روابط روزمره شان با فرزندان اختصاص دارد تا با شوهرشان. این که آیا الگو سالم و درست است یا خیر، موضوع دیگری است اما نکته ای که وجود دارد این است که خودآگاهی، افکار و احساسات زن ها به طرزی طبیعی و غریزی همگی روی عشق متمرکز هستند.

سفری به افکار زن ها

همواره گفته ام که چنانچه مردها تنها یک روز را در سر زنی که عاشق است سپری می کردند، از این که ما زن ها چه قدر به مرد زندگی مان فکر می کنیم و چقدر به آن ها توجه داریم، حیرت زده می شدند.تمرینی وجود دارد که گاهی اوقات آن را به زوج هایی توصیه می کنم که برای مشاروه نزد من می آیند. این تمرین به مردها کمک می کند تا این نکته را که عشق برای زن ها بر هر چیز مقدم است درک کنند و تصویر ذهنی واضحی از کیک عشق را به دست دهند.تمرین بدین قرار است که از زن می خواهم گزارش دقیقه به دقیقه افکار خود را در طول یک روز و با شرح موقعیت مربوط ثبت کند.سپس آن را به نامزد/همسرش نشان دهد.بدون استثناء همواره مردها از این حقیقت که ذهن و فکر نامزد/همسرشان چقدر مشغول آنها بوده است حیرت زده می شوند.
شاید محتویات و موضوعات افکار برای زن های متأهل با زن هایی که بچه دارند متفاوت باشد اما فرکانس و تواتر افکار تا حد زیادی مشابه است. این در حالی است که واکنش مردها
در مواجهه با این فهرست کاملاً متفاوت است.بعضی از آنان فکر می کنند که من با این فهرست با آن ها شوخی می کنم. و نمی توانند آن را باور کنند.
برای از زن ها، عشق تم ثابت و همیشگی زندگی شان است. می توان گفت بزرگترین قطعه ی کیک زندگی شان به عشق اختصاص یافته است.این به آن معنا نیست که زن ها به شغل یا دیگر نواحی زندگی شان فکر نمی کند.هرگز این طور نیست، آنها شغلی فعال و برنامه کاری شلوغ و پرمسئولیتی دارند.
برای تمامی زن ها داستان تنها از این قرار است که وقتی دررابطه ای صمیمی است دنیا را از پشت عینک عشق می بیند.گویی عینکی بر چشم دارد که لنزهای آن عشق به شوهرند و ادراک او از جهان از طریق این لنزهای عشق صورت می گیرد. از دید او یک گزارش تلویزیونی تنها یک گزارش نیست. بلکه موضوعی است که او بتواند بعدها در آن باره با شوهرش صحبت کند. یک ترانه پخش شده از رادیو تنها یک ترانه نیست، بلکه چیزی است که خاطرات او با مرد زندگی اش را زنده می کند. از دید او تمشک فقط تمشک نیست، بلکه میوه ای است که نامزدش دوست دارد.
خطاب به مردها: لطفاً به یاد داشته باشید که این فرآیند چنان برای زن ها طبیعی است و چنان به صورت بخشی از طبیعت آن ها درآمده است
که در واقع خودشان از آن آگاه نیستند. به طور معمول این افکار به طرزی ناخودآگاه و خودکار در سرزن ها شناور هستند.اصولاً این طریقی است که آنها روابطشان را می بینند و رفتاری است که بدون فکر ازآنها سر می زند و منعکس کننده ی این اولویت زن ها در رابطه با عشق و زندگی است.

مردها و زن ها به دو طریق کاملاً متفاوت عشق می وزند.

بعد از سال ها تحقیق و تجربه ی شخصی به این نتیجه رسیده ام که مرد و زن به دو طریق متفاوت عشق را تجربه می کنند.
برای اغلب زنها عشق واقعیتی بی انقطاع و ممتد است.توجهی مستمر و مداوم که هیچ گاه ناپدید نمی شود، حتی مواقعی که مشغول کار یا انجام وظایفی هستیم که ظاهراً هیچ گونه ارتباطی با عشق ندارند.
از طرف دیگر برای اغلب مردها، عشق کلاسه شده و تفکیک شده است. گویی دیداری است با بخشی از وجودشان آن هم گهگاهی و با تعیین وقت قبلی.
زن ها نیاز ندارند به وضعیت احساسی تغییر وضعیت بدهند، بلکه همیشه یا اکثر اوقات از پیش درآن هستند.حال چه آن را ابراز کنند و چه نکنند، برعکس مردها می بایست ، عامدانه و به طرزی ارادی به این مد درآیند.
بیایید مجدداً به داستان برایان، که فکر می کرد احتمالاً نامزدش مشکلات روانی داشته باشد، برگردیم. این تفاوت مردها و زن ها به خوبی توضیح می دهد که چرا توجه و تمرکز زن به عشق از نظر برایان و بسیاری از مردهای دیگر اضافی و غیرطبیعی است.برایان هرگز نمی تواند تصور کند که به اندازه ی لوری روی رابطه اش تمرکز داشته باشد.چنانچه بخواهد چنین کند باید بقیه ی زندگی خود را فراموش کند تا فقط به لوری بپردازد.از نظر او این کار زیادی، نامتعادل، غیرضروری و حتی وسواس گونه است. لذا فرض را بر این می گذارد که چنانچه لوری این گونه به او عشق می ورزد، پس لابد تلاش زیادی را صرف کرده است. بنابراین حتماً او غیرطبیعی و نامتعادل است.
بسیاری از مردها مرتکب این اشتباه می شوند.آن ها این حالت را در زنان مشاهده می کنند و نمی توانند آن را درک کنند. پیش خودشان چنین فکر می کنند که: «چنانچه از اینجا مانده بودم و از آن جا رانده، کار و زندگی هم نداشتم. آن وقت چنین احساسات و رفتاری می داشتم!»
سپس نیز به این نتیجه می رسند که نامزد/همسرشان از این جا مانده و از آن جا رانده، بی کار و درمانده است که چنین عشق می ورزد و مدام به او فکر می کند.
گرچه زن ها می دانند که این موضوع حقیقت ندارد. در واقع لوری هیچ تلاشی نمی کند، او عاشق است. و توجه و تمرکز او بر روی برایان مانند نفس کشیدن برایش طبیعی و خودکار است.او حتی در آن باره فکر هم نمی کند.بلکه فقط برایش اتفاق می افتد.تمثیل کیک عشق، نگرش مردانه و زنانه به عشق را به خوبی به تصویر می کشد. در زیر تمثیل دیگری نیز آورده ام که نشانگر نحوه ی عملکرد مردها و زن ها در روابطشان است.
فرض کنید دایره ی خودآگاهی مرد و زن را خانه هایی در نظر بگیریم که هر یک اتاق هایی دارند که به موضوعات مختلف اختصاص داده شده باشند، اتاق کار، اتاق تفریح و استراحت، اتاق بدن و ...برای اغلب زن ها هر یک از اتاق ها اتاق عشق نیز هست.حتی چنانچه به عملکردهای دیگری غیر از عشق اختصاص داده شده باشند. گویی که تمامی فضای ذهنی او مختص عشق است:خانه ی عشق!
گرچه برای مردها تنها یک اتاق عشق در خانه ی فکر و ذهن شان وجود دارد. بنابراین چنانچه قرار باشد به عشق بپردازد. باید اتاق های دیگر را ترک کند. تمثیل اتاق عشق بیان کننده ی پدیده ای است که در روابط خود به کرات آن را تجربه کرده ام و می دانم که زن های دیگر هم همینطورند:
در کنار همسرم هستم و می خواهم به گونه ای رمانتیک با او ارتباط برقرار کنم، اما او پاسخی نمی دهد می دانم مرا دوست دارد.اما نمی توانم درک کنم که چرا از من فاصله می گیرد.وقتی از او می پرسم که آیا اتفاقی افتاده است، پاسخ می دهد:«نه، هیچ اتفاقی نیافتاده است» به تدریج احساس ناراحتی و سرخوردگی می کنم زیرا سعی دارم با او رابطه ی احساسی برقرار کنم اما او همکاری نمی کند.
اتفاقی که در اینجا می افتد بدین قرار است که من در خانه ی عشق خود هستم که پر از اتاق های عشق است و در این بین سعی می کنم با همسرم ارتباط عاطفی و صمیمی برقرار کنم، اما فکر او مشغول پروژه ای است که باید کامل کند. شاید او در اتاق استراحت خود است و مشغول تماشای تلویزیون یا گردش در اینترنت است. ناگهان خواسته ی من این است که با او ارتباط احساسی برقرار کنم که مستلزم آن است که او به اتاق عشق نقل مکان کند تا بتواند در آنجا با من باشد. اما او نمی خواهد به اتاق عشق بیاد زیرا در اتاقی دیگر از ذهنش کار دارد.
البته، چنانچه مفهوم اتاق عشق را درک نکنم دلیل این را درک نخواهم کرد که چرا در آن لحظه همسرم به لحاظ احساسی در دسترس نیست و چنان به نظر خواهد رسید که او مرا پس زده است. بدترین قسمت داستان این است که چون همسرم در اتاق عشق خود حضور ندارد، تلاش من مبنی بر ارتباط احساسی با او، به او این احساس را خواهد داد که دارم او را کنترل می کنم یا به او می گویم چه کار بکند یا چکار نکند.
بنابراین هنگامی که از همسرم می پرسم:«چه اتفاقی افتاده است؟» او این سؤال مرا چنین ترجمه و تعبیر می کند که به او گفته ام:«چرا در اتاق عشق نیستی؟ چرا همین الآن همه چیز را ول نمی کنی و به اتاق عشق نمی آیی تا بتوانیم کمی آنجا با هم رمانتیک باشیم؟» این موضوع توضیح دهنده ی انواع پاسخ های مختلفی است که ازمردها می گیریم:پاسخ هایی از قبیل:ناراحتی جزئی و خفیف، بی حوصلگی و بالاخره هم عصبانیت و قهر کردن.در چنین مواقعی که سعی داریم لحظاتی رمانتیک خلق کنیم و به او عشق بورزیم، آنچه عملاً اتفاق می افتد این است که او احساس می کند سعی داریم او را از یک ناحیه ی خودآگاهی بیرون ببریم و به زور او را به اتاق عشق بکشانیم!!
اخیراً با همسرم به تعطیلات کوتاهی رفتیم و اوقات بسیار خوب و رمانتیکی داشتیم.روزی که قرار بود برگردیم بسیار احساس نزدیکی می کردیم. در این باره صحبت کردیم که چقدر به ما خوش گذشته است. چند ساعت بعد به فرودگاه رفتیم تا به شهر خودمان برگردیم. بعد از این که چمدان هایمان را تحویل دادیم احساس کردم شوهرم کمی در خودش فرو رفته است و از من فاصله گرفته و دیگر مانند آن روز صبح پیش از این که به راه بیافتیم به من پاسخ نمی دهد.
از او پرسیدم: «آیا اتفاقی افتاده است؟»
پاسخ داد: «نه.» من مطمئن بودم که چیزی تغییر کرده است. گرچه نمی دانستم که چه چیزی. کمی مضطرب و نگران شدم. مگر چه اتفاقی افتاده بود؟ از او پرسیدم که مبادا در پرواز اولمان حالش بد شده باشد. یا شاید هم انتظار برای پرواز بعدی حالش را بد کرده بود. اما هر چه بیشتر تلاش می کردم تا اورا به حرف بیاورم از من دورتر و دورتر می شد. هنگامی که نهایتاً شب به خانه رسیدیم احساس خیلی بدی داشتم.
روز بعد، همه چیز مجدداً خوب و عالی بود. اما من هنوز گیج بودم. مگردیروز چه اتفاقی افتاده بود که چنان احساس بدی را میان ما تولید کرد؟
سپس ناگهان متوجه موضوع شدم. هنگامی که با همسرم در تعطیلات و در هتل بودیم تمام مدت او در اتاق عشق ذهنش بود. چرا که هیچ کار یا مسئولیتی نداشت. لذا توانسته بود به راحتی به آن بخش از ذهن خود برود. جایی که بتواند احساسی رمانتیک باشد. سپس در راه برگشت به خانه بدون این که متوجه آن شده باشم اتاق عشق را ترک گفته بود و به اتاق مسافرت نقل مکان کرده بود. جایی که بتواند به تاکسی گرفتن، کارهای مربوط به فرودگاه از جمله بلیط و تحویل چمدان ها و صف های طولانی، پیدا کردن درب های خروج و سالن های انتظار و... بپردازد.
من نیز مانند او به جزئیات سفر توجه داشتم و به آن اتاق نیز رفته بودم اما از آنجایی که زن بودم همچنان در اتاق عشق نیز بودم. و در همان حال که منتظر پرواز بعدی بودیم همچنان با او درباره ی کارهای رمانتیکی که در سفر کرده بودیم صحبت می کردم و سعی داشتم فضای احساسی سفر را همچنان حفظ کنم غافل از این که او ساعت ها پیش اتاق عشق را ترک گفته بود! تعجبی نیست که احساس ترک شدگی و تنهایی می کردم. او دیگر در اتاق عشق همراهم نبود. کاملاً طبیعی بود که احساس ناراحتی کند زیرا من به این تمایل او مبنی بر تغییر وضعیت احساسی احترامی نگذاشته بودم.

آنچه زن ها دوست دارند مردها بدانند:

هنگامی که زنی سعی در برقراری ارتباط احساسی با شما دارد، ممکن است متوجه نباشد که شما در اتاق عشق ذهنی خود نیستید.
راه حل:هنگامی که نامزد/همسر شما در اتاق عشق ذهنی شما به دنبال شما می گردد و شما در آن جا حضور ندارید یا سعی می کند تا درآن اتاق حضور به هم رسانید با ملایمت به اطلاع او برسانید که در اتاق دیگری هستید.
هنگامی که زنی در اتاق عشق ذهن شما را می زند دوست دارد شما را آن جا پیدا کند. هنگامی که اتاق را خالی می بیند سر درگم می شود و می رنجد. گویی که او را بی اطلاع جا گذاشته اید و از آن جا رفته اید. هنگامی که گیج شده است و از شما می پرسد:«آیا اتفاقی افتاده است؟» به خود یادآوری کنید که احتمالاً در اتاق عشق نیستید در حالی که او در اتاق عشق خود است. او برای آن که شما آن جا نیستید شما راسرزنش نکرده است یا از شما انتقاد نمی کند. او تنها سعی دارد با شما ارتباط برقرار کند. اما شما را آنجا پیدا نمی کند.
در این گونه مواقع یکی از این دو را انتخاب کنید:
1-می توانید سریعاً سری کوتاه به اتاق عشق بزنید و در صورت امکان یک دقیقه در وضعیت احساسی قرار بگیرید و او را در آغوش بگیرید یا جمله ای محبت آمیز به او بگویید.
2-می توانید به او اطلاع دهید که فعلاً در اتاق دیگری هستید، و مثلاً مشغول فکر کردن به کار خود یا رانندگی یا کار با کامپیوتر خود هستید و این که بعداً او را در اتاق عشق ملاقات خواهید کرد.
این راه حل را به بسیاری از زوج ها توصیه کرده ام و آن ها نتایج فوق العاده را گزارش داده اند.اخیراً مردی به من گفت که روشی سریع از ارتباط کلامی به زنش را به کار می برد که به آنان امکان داده است در اسرع وقت به اطلاع یکدیگر برسانند در کدام وضعیت احساسی قرار دارند. هنگامی که زن تلاش می کند ارتباط احساسی ـ عاطفی برقرار کند همسرش از او می پرسد: «عزیزم، آیا الان در اتاق عشق هستی؟» تا آنکه زن پاسخ مثبت می دهد و می گوید «بله» و از قضا مرد در اتاق عشق حضور ندارد لذا با مهربانی می گوید: «اما من الان در اتاق عشق نیستم، از این که سری به این جا زدی از تو متشکرم. بعداً به تو ملحق می شوم!»
این تنها چیزی است که زن نیاز دارد بشنود: این که شوهرش تلاش او مبنی بر ارتباط احساسی و نزدیکی را قدر دانسته است و چنانچه فعلاً آن گونه پاسخ نمی دهد که مطلوب اوست، به این دلیل نیست که اتفاقی افتاده یا از چیزی ناراحت است. بلکه تنها از آن روست که در اتاق دیگری مشغول کار دیگری است.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » دق دل بعضی ها ( جمعه 90/2/16 :: ساعت 12:16 عصر )
»» سه ویژگی مهم زنانه:

سه ویژگی مهم زنانه:

1-برای زن ها عشق بر هر چیز مقدم است.
2-زن ها توان آفرینش دارند.
3-ارتباط زن ها با زمان ارتباطی مقدس است.
در مقالات آینده به سه نیاز عمده و پنهان زن ها پرداخته می شود. این سه نیاز پاسخ قطعی و همیشگی به این سؤال مردهاست که:«آیا می توانم کاری کنم تا او را از گله و شکایت باز دارم وخوشحالش کنم؟»(بله، می توانید!) و بالاخره مقاله آخربه هفت افسانه ای می پردازد که مردها آن ها را باور کرده اند ولی همگی نیز غلط هستند!

قسمت اول: برای زن ها عشق بر هرچیز مقدم است

چندماه پیش یکی از دوستان قدیمی که مدت ها بود او را ندیده بودم. به من تلفن زد و گفت مدت شش ماه است که در رابطه ی جدیدی وارد شده است. برایان در طول زندگی خود روابط زیادی داشت اما هیچ وقت به طور جدی با کسی درگیر نشده بود. لذا این خبر از جانب او خبر مهمی محسوب می شد. از او پرسیدم که اوضاع از چه قرار است و او پاسخ داد همه چیز عالی است. اما نگرانی های کوچکی درباره ی نامزدش داشت. از او پرسیدم «از چه نگران هستی؟»
پاسخ داد:«خب، لوری واقعاً فوق العاده است. خیلی شیرین و مهربان. اما می ترسم مشکلی داشته باشد. منظورم مشکلات روحی و روانی است. به همین خاطر به تو زنگ زدم تا نظر تو را هم بشنوم.»
به او گفتم:«چه کار می کند که فکر می کنی ممکن است مشکل روانی داشته باشد؟»
گفت: «اول از همه این که به من می گوید هر بیست و چهار ساعت شبانه روز را به من فکر می کند. هر روز به محل کارم زنگ می زند تا به من بگوید چقدر دلش برای من تنگ شده است. از هفته ها پیش برای هر دویمان برنامه ریزی می کند تا بتوانیم باهم باشیم. مدام درباره ی خودمان و روابطمان صحبت می کند. بعد هم هفته ی گذشته به من گفت: ارتباطش با من مهترین مسئله زندگی اوست!»
از او پرسیدم: «و تو چه نتیجه گیری هایی از این صحبت ها داری؟»
سعی کردم متوجه نشود که خنده ام گرفته است.
گفت:«خب، من فکر می کنم، آنطور که او به من فکر می کند، باید عصبی بوده و تشویش زیادی داشته باشد.»
با خنده ای به او گفتم: «نه عزیزم، او عاشق شده است»
دوستم برایان مرد خوبی است. اما بالاخره یک مرد است. او تجربه ی زیادی در رابطه با روابط دراز مدت نداشت و آن گونه که لوری به او عشق می ورزید برایش ناآشنا و حتی ناسالم و مشکل دار بود. او اولین راز در این باره را که «زن ها که هستند؟» نمی دانست: «دنیای زن، دنیای عشق است». عشق ورزیدن، فداکاری کردن و محترم شمردن روابط صمیمی و نزدیک طبیعت ماست.
آنچه زن ها دوست دارند مردها بدانند:«برای زن ها عشق از هر چیز مهمتر و بر همه چیز مقدم است.»
منظورم از این گفته این نیست که زن ها خودآگاهانه انتخاب کرده اند که عشق مهمترین اولویت زندگی شان باشد، بلکه عشق فی الواقع مهمترین اولویت زندگی ماست. ما از قبل تصمیم نگرفته ایم که دل و جان ما بر مرد زندگی مان متمرکز باشد. بلکه طبیعتاً، ذاتاً و فطرتاً این طور هستیم. ما انتخاب نکرده ایم و از قبل تصمیم نگرفته ایم که مدام به این فکر کنیم که چگونه به او نزدیک تر شویم، بلکه این کار را ناخودآگاه می کنیم. ما تصمیم نگرفته ایم که عشق مهمتر باشد. ولی خب هست!

کیک عشق

در زیر تمثیلی آمده است که به خوبی نشانگر ذهنیت و احساسات ما زن ها نسبت به عشق می باشد. من آن را کیک عشق نامیده ام:
دو دایره را تصور کنید. اولی نشانگر دایره ی خودآگاهی یک مرد و دومی نشانگر خودآگاهی یک زن است. حال تصور کنید که برشی از هر دو دایره حذف شده باشد درست مثل یک برش کیک. در حدود یک دهم کل دایره. در دایره ی مختص به مرد، برش حذف شده درصد خودآگاهی او از تمرکز و اولویت او بر روی عشق و روابط صمیمی است.مابقی یا به عبارتی نه دهم باقی مانده تمرکز و اولویت او بر روی کار،شغل، علایق، پروژه ها و دیگر فعالیت های اوست.
این درحالی است که در دایره ی مربوط به زن، وضع دقیقاً نقطه ی مقابل دایره ی مرد است. بدین معنا که برش نازک تمرکز او بر روی کار، علایق و پروژه هاست و نه دهم باقی مانده تمرکز او برعشق، زندگی خانوادگی و روابط او.
گرچه کمی اغراق آمیز به نظر می رسد، اما حتماً متوجه منظور من شده اید.هر بار که در سمینارهایم کیک عشق را برای حاضران رسم می کنم، زن ها و مردها همگی می خندند. می پرسید چرا؟ زیرا همه به طرزی غریزی می دانیم که این موضوع صحت دارد، و همانگونه که بعداً نیز خواهیم دید، این مطلب منشأ بسیاری از مشکلات موجود در میان زن و مرد را توضیح می دهد.
نکته زیر را همواره به یاد داشته باشید، کیک عشق نشانگر مدت زمانی نیست که صرف عشق یا دیگر فعالیت های خود می کنیم، بلکه صرفاً تصویری است ذهنی از میزان درون گرایی ما زن ها. برای نمونه ممکن است زن شاغل باشدـ حال چه در داخل و چه در خارج از خانه، و به همین تعداد ساعاتی که شوهرش سر کار است او نیز مشغول شغل خود باشد.بنابراین تمثیل کیک عشق به این معنا نیست که او یک دهم وقت خود را صرف کارش کرده است و بقیه را صرف خرید لباس خواب های زنانه؛ نوشتن شعرهای عاشقانه، و خیالبافی در باره ی شوهرش می کند. اما می توانید شرط ببندید هنگامی که بر سر کار خود است بیشتر از آن که شوهرش به او فکر می کند. او به شوهرش فکر می کند و هر روزه وقوف و آگاهی بیشتری نسبت به تغییرات ریتم روابطشان دارد و در مقایسه با شوهرش بیشتر خواهان ارتباط و نزدیکی و صمیمیت است.
گاهی اوقات هنگامی که تمثیل کیک عشق را برای زن ها به کار می برم، کاملاً آن را درک نمی کنند. اما هنگامی که برای آنان توضیح می دهم که عشق شامل رسیدگی به بچه ها نیز می شود، فوراً با آن ارتباط برقرار می کنند. مادرهای مجرد این نکته را به خوبی می فهمند. زیرا ممکن است با کسی ارتباط نداشته باشند، اما قسمت اعظم وقت آن ها هنوز صرف عشق و توجه به فرزندانشان می شود. حتی بسیاری از زنان متأهل نیز چنین بیان می کنند که قسمت اعظم کیک عشق آنان به روابط روزمره شان با فرزندان اختصاص دارد تا با شوهرشان. این که آیا الگو سالم و درست است یا خیر، موضوع دیگری است اما نکته ای که وجود دارد این است که خودآگاهی، افکار و احساسات زن ها به طرزی طبیعی و غریزی همگی روی عشق متمرکز هستند.

سفری به افکار زن ها

همواره گفته ام که چنانچه مردها تنها یک روز را در سر زنی که عاشق است سپری می کردند، از این که ما زن ها چه قدر به مرد زندگی مان فکر می کنیم و چقدر به آن ها توجه داریم، حیرت زده می شدند.تمرینی وجود دارد که گاهی اوقات آن را به زوج هایی توصیه می کنم که برای مشاروه نزد من می آیند. این تمرین به مردها کمک می کند تا این نکته را که عشق برای زن ها بر هر چیز مقدم است درک کنند و تصویر ذهنی واضحی از کیک عشق را به دست دهند.تمرین بدین قرار است که از زن می خواهم گزارش دقیقه به دقیقه افکار خود را در طول یک روز و با شرح موقعیت مربوط ثبت کند.سپس آن را به نامزد/همسرش نشان دهد.بدون استثناء همواره مردها از این حقیقت که ذهن و فکر نامزد/همسرشان چقدر مشغول آنها بوده است حیرت زده می شوند.
شاید محتویات و موضوعات افکار برای زن های متأهل با زن هایی که بچه دارند متفاوت باشد اما فرکانس و تواتر افکار تا حد زیادی مشابه است. این در حالی است که واکنش مردها
در مواجهه با این فهرست کاملاً متفاوت است.بعضی از آنان فکر می کنند که من با این فهرست با آن ها شوخی می کنم. و نمی توانند آن را باور کنند.
برای از زن ها، عشق تم ثابت و همیشگی زندگی شان است. می توان گفت بزرگترین قطعه ی کیک زندگی شان به عشق اختصاص یافته است.این به آن معنا نیست که زن ها به شغل یا دیگر نواحی زندگی شان فکر نمی کند.هرگز این طور نیست، آنها شغلی فعال و برنامه کاری شلوغ و پرمسئولیتی دارند.
برای تمامی زن ها داستان تنها از این قرار است که وقتی دررابطه ای صمیمی است دنیا را از پشت عینک عشق می بیند.گویی عینکی بر چشم دارد که لنزهای آن عشق به شوهرند و ادراک او از جهان از طریق این لنزهای عشق صورت می گیرد. از دید او یک گزارش تلویزیونی تنها یک گزارش نیست. بلکه موضوعی است که او بتواند بعدها در آن باره با شوهرش صحبت کند. یک ترانه پخش شده از رادیو تنها یک ترانه نیست، بلکه چیزی است که خاطرات او با مرد زندگی اش را زنده می کند. از دید او تمشک فقط تمشک نیست، بلکه میوه ای است که نامزدش دوست دارد.
خطاب به مردها: لطفاً به یاد داشته باشید که این فرآیند چنان برای زن ها طبیعی است و چنان به صورت بخشی از طبیعت آن ها درآمده است
که در واقع خودشان از آن آگاه نیستند. به طور معمول این افکار به طرزی ناخودآگاه و خودکار در سرزن ها شناور هستند.اصولاً این طریقی است که آنها روابطشان را می بینند و رفتاری است که بدون فکر ازآنها سر می زند و منعکس کننده ی این اولویت زن ها در رابطه با عشق و زندگی است.

مردها و زن ها به دو طریق کاملاً متفاوت عشق می وزند.

بعد از سال ها تحقیق و تجربه ی شخصی به این نتیجه رسیده ام که مرد و زن به دو طریق متفاوت عشق را تجربه می کنند.
برای اغلب زنها عشق واقعیتی بی انقطاع و ممتد است.توجهی مستمر و مداوم که هیچ گاه ناپدید نمی شود، حتی مواقعی که مشغول کار یا انجام وظایفی هستیم که ظاهراً هیچ گونه ارتباطی با عشق ندارند.
از طرف دیگر برای اغلب مردها، عشق کلاسه شده و تفکیک شده است. گویی دیداری است با بخشی از وجودشان آن هم گهگاهی و با تعیین وقت قبلی.
زن ها نیاز ندارند به وضعیت احساسی تغییر وضعیت بدهند، بلکه همیشه یا اکثر اوقات از پیش درآن هستند.حال چه آن را ابراز کنند و چه نکنند، برعکس مردها می بایست ، عامدانه و به طرزی ارادی به این مد درآیند.
بیایید مجدداً به داستان برایان، که فکر می کرد احتمالاً نامزدش مشکلات روانی داشته باشد، برگردیم. این تفاوت مردها و زن ها به خوبی توضیح می دهد که چرا توجه و تمرکز زن به عشق از نظر برایان و بسیاری از مردهای دیگر اضافی و غیرطبیعی است.برایان هرگز نمی تواند تصور کند که به اندازه ی لوری روی رابطه اش تمرکز داشته باشد.چنانچه بخواهد چنین کند باید بقیه ی زندگی خود را فراموش کند تا فقط به لوری بپردازد.از نظر او این کار زیادی، نامتعادل، غیرضروری و حتی وسواس گونه است. لذا فرض را بر این می گذارد که چنانچه لوری این گونه به او عشق می ورزد، پس لابد تلاش زیادی را صرف کرده است. بنابراین حتماً او غیرطبیعی و نامتعادل است.
بسیاری از مردها مرتکب این اشتباه می شوند.آن ها این حالت را در زنان مشاهده می کنند و نمی توانند آن را درک کنند. پیش خودشان چنین فکر می کنند که: «چنانچه از اینجا مانده بودم و از آن جا رانده، کار و زندگی هم نداشتم. آن وقت چنین احساسات و رفتاری می داشتم!»
سپس نیز به این نتیجه می رسند که نامزد/همسرشان از این جا مانده و از آن جا رانده، بی کار و درمانده است که چنین عشق می ورزد و مدام به او فکر می کند.
گرچه زن ها می دانند که این موضوع حقیقت ندارد. در واقع لوری هیچ تلاشی نمی کند، او عاشق است. و توجه و تمرکز او بر روی برایان مانند نفس کشیدن برایش طبیعی و خودکار است.او حتی در آن باره فکر هم نمی کند.بلکه فقط برایش اتفاق می افتد.تمثیل کیک عشق، نگرش مردانه و زنانه به عشق را به خوبی به تصویر می کشد. در زیر تمثیل دیگری نیز آورده ام که نشانگر نحوه ی عملکرد مردها و زن ها در روابطشان است.
فرض کنید دایره ی خودآگاهی مرد و زن را خانه هایی در نظر بگیریم که هر یک اتاق هایی دارند که به موضوعات مختلف اختصاص داده شده باشند، اتاق کار، اتاق تفریح و استراحت، اتاق بدن و ...برای اغلب زن ها هر یک از اتاق ها اتاق عشق نیز هست.حتی چنانچه به عملکردهای دیگری غیر از عشق اختصاص داده شده باشند. گویی که تمامی فضای ذهنی او مختص عشق است:خانه ی عشق!
گرچه برای مردها تنها یک اتاق عشق در خانه ی فکر و ذهن شان وجود دارد. بنابراین چنانچه قرار باشد به عشق بپردازد. باید اتاق های دیگر را ترک کند. تمثیل اتاق عشق بیان کننده ی پدیده ای است که در روابط خود به کرات آن را تجربه کرده ام و می دانم که زن های دیگر هم همینطورند:
در کنار همسرم هستم و می خواهم به گونه ای رمانتیک با او ارتباط برقرار کنم، اما او پاسخی نمی دهد می دانم مرا دوست دارد.اما نمی توانم درک کنم که چرا از من فاصله می گیرد.وقتی از او می پرسم که آیا اتفاقی افتاده است، پاسخ می دهد:«نه، هیچ اتفاقی نیافتاده است» به تدریج احساس ناراحتی و سرخوردگی می کنم زیرا سعی دارم با او رابطه ی احساسی برقرار کنم اما او همکاری نمی کند.
اتفاقی که در اینجا می افتد بدین قرار است که من در خانه ی عشق خود هستم که پر از اتاق های عشق است و در این بین سعی می کنم با همسرم ارتباط عاطفی و صمیمی برقرار کنم، اما فکر او مشغول پروژه ای است که باید کامل کند. شاید او در اتاق استراحت خود است و مشغول تماشای تلویزیون یا گردش در اینترنت است. ناگهان خواسته ی من این است که با او ارتباط احساسی برقرار کنم که مستلزم آن است که او به اتاق عشق نقل مکان کند تا بتواند در آنجا با من باشد. اما او نمی خواهد به اتاق عشق بیاد زیرا در اتاقی دیگر از ذهنش کار دارد.
البته، چنانچه مفهوم اتاق عشق را درک نکنم دلیل این را درک نخواهم کرد که چرا در آن لحظه همسرم به لحاظ احساسی در دسترس نیست و چنان به نظر خواهد رسید که او مرا پس زده است. بدترین قسمت داستان این است که چون همسرم در اتاق عشق خود حضور ندارد، تلاش من مبنی بر ارتباط احساسی با او، به او این احساس را خواهد داد که دارم او را کنترل می کنم یا به او می گویم چه کار بکند یا چکار نکند.
بنابراین هنگامی که از همسرم می پرسم:«چه اتفاقی افتاده است؟» او این سؤال مرا چنین ترجمه و تعبیر می کند که به او گفته ام:«چرا در اتاق عشق نیستی؟ چرا همین الآن همه چیز را ول نمی کنی و به اتاق عشق نمی آیی تا بتوانیم کمی آنجا با هم رمانتیک باشیم؟» این موضوع توضیح دهنده ی انواع پاسخ های مختلفی است که ازمردها می گیریم:پاسخ هایی از قبیل:ناراحتی جزئی و خفیف، بی حوصلگی و بالاخره هم عصبانیت و قهر کردن.در چنین مواقعی که سعی داریم لحظاتی رمانتیک خلق کنیم و به او عشق بورزیم، آنچه عملاً اتفاق می افتد این است که او احساس می کند سعی داریم او را از یک ناحیه ی خودآگاهی بیرون ببریم و به زور او را به اتاق عشق بکشانیم!!
اخیراً با همسرم به تعطیلات کوتاهی رفتیم و اوقات بسیار خوب و رمانتیکی داشتیم.روزی که قرار بود برگردیم بسیار احساس نزدیکی می کردیم. در این باره صحبت کردیم که چقدر به ما خوش گذشته است. چند ساعت بعد به فرودگاه رفتیم تا به شهر خودمان برگردیم. بعد از این که چمدان هایمان را تحویل دادیم احساس کردم شوهرم کمی در خودش فرو رفته است و از من فاصله گرفته و دیگر مانند آن روز صبح پیش از این که به راه بیافتیم به من پاسخ نمی دهد.
از او پرسیدم: «آیا اتفاقی افتاده است؟»
پاسخ داد: «نه.» من مطمئن بودم که چیزی تغییر کرده است. گرچه نمی دانستم که چه چیزی. کمی مضطرب و نگران شدم. مگر چه اتفاقی افتاده بود؟ از او پرسیدم که مبادا در پرواز اولمان حالش بد شده باشد. یا شاید هم انتظار برای پرواز بعدی حالش را بد کرده بود. اما هر چه بیشتر تلاش می کردم تا اورا به حرف بیاورم از من دورتر و دورتر می شد. هنگامی که نهایتاً شب به خانه رسیدیم احساس خیلی بدی داشتم.
روز بعد، همه چیز مجدداً خوب و عالی بود. اما من هنوز گیج بودم. مگردیروز چه اتفاقی افتاده بود که چنان احساس بدی را میان ما تولید کرد؟
سپس ناگهان متوجه موضوع شدم. هنگامی که با همسرم در تعطیلات و در هتل بودیم تمام مدت او در اتاق عشق ذهنش بود. چرا که هیچ کار یا مسئولیتی نداشت. لذا توانسته بود به راحتی به آن بخش از ذهن خود برود. جایی که بتواند احساسی رمانتیک باشد. سپس در راه برگشت به خانه بدون این که متوجه آن شده باشم اتاق عشق را ترک گفته بود و به اتاق مسافرت نقل مکان کرده بود. جایی که بتواند به تاکسی گرفتن، کارهای مربوط به فرودگاه از جمله بلیط و تحویل چمدان ها و صف های طولانی، پیدا کردن درب های خروج و سالن های انتظار و... بپردازد.
من نیز مانند او به جزئیات سفر توجه داشتم و به آن اتاق نیز رفته بودم اما از آنجایی که زن بودم همچنان در اتاق عشق نیز بودم. و در همان حال که منتظر پرواز بعدی بودیم همچنان با او درباره ی کارهای رمانتیکی که در سفر کرده بودیم صحبت می کردم و سعی داشتم فضای احساسی سفر را همچنان حفظ کنم غافل از این که او ساعت ها پیش اتاق عشق را ترک گفته بود! تعجبی نیست که احساس ترک شدگی و تنهایی می کردم. او دیگر در اتاق عشق همراهم نبود. کاملاً طبیعی بود که احساس ناراحتی کند زیرا من به این تمایل او مبنی بر تغییر وضعیت احساسی احترامی نگذاشته بودم.

آنچه زن ها دوست دارند مردها بدانند:

هنگامی که زنی سعی در برقراری ارتباط احساسی با شما دارد، ممکن است متوجه نباشد که شما در اتاق عشق ذهنی خود نیستید.
راه حل:هنگامی که نامزد/همسر شما در اتاق عشق ذهنی شما به دنبال شما می گردد و شما در آن جا حضور ندارید یا سعی می کند تا درآن اتاق حضور به هم رسانید با ملایمت به اطلاع او برسانید که در اتاق دیگری هستید.
هنگامی که زنی در اتاق عشق ذهن شما را می زند دوست دارد شما را آن جا پیدا کند. هنگامی که اتاق را خالی می بیند سر درگم می شود و می رنجد. گویی که او را بی اطلاع جا گذاشته اید و از آن جا رفته اید. هنگامی که گیج شده است و از شما می پرسد:«آیا اتفاقی افتاده است؟» به خود یادآوری کنید که احتمالاً در اتاق عشق نیستید در حالی که او در اتاق عشق خود است. او برای آن که شما آن جا نیستید شما راسرزنش نکرده است یا از شما انتقاد نمی کند. او تنها سعی دارد با شما ارتباط برقرار کند. اما شما را آنجا پیدا نمی کند.
در این گونه مواقع یکی از این دو را انتخاب کنید:
1-می توانید سریعاً سری کوتاه به اتاق عشق بزنید و در صورت امکان یک دقیقه در وضعیت احساسی قرار بگیرید و او را در آغوش بگیرید یا جمله ای محبت آمیز به او بگویید.
2-می توانید به او اطلاع دهید که فعلاً در اتاق دیگری هستید، و مثلاً مشغول فکر کردن به کار خود یا رانندگی یا کار با کامپیوتر خود هستید و این که بعداً او را در اتاق عشق ملاقات خواهید کرد.
این راه حل را به بسیاری از زوج ها توصیه کرده ام و آن ها نتایج فوق العاده را گزارش داده اند.اخیراً مردی به من گفت که روشی سریع از ارتباط کلامی به زنش را به کار می برد که به آنان امکان داده است در اسرع وقت به اطلاع یکدیگر برسانند در کدام وضعیت احساسی قرار دارند. هنگامی که زن تلاش می کند ارتباط احساسی ـ عاطفی برقرار کند همسرش از او می پرسد: «عزیزم، آیا الان در اتاق عشق هستی؟» تا آنکه زن پاسخ مثبت می دهد و می گوید «بله» و از قضا مرد در اتاق عشق حضور ندارد لذا با مهربانی می گوید: «اما من الان در اتاق عشق نیستم، از این که سری به این جا زدی از تو متشکرم. بعداً به تو ملحق می شوم!»
این تنها چیزی است که زن نیاز دارد بشنود: این که شوهرش تلاش او مبنی بر ارتباط احساسی و نزدیکی را قدر دانسته است و چنانچه فعلاً آن گونه پاسخ نمی دهد که مطلوب اوست، به این دلیل نیست که اتفاقی افتاده یا از چیزی ناراحت است. بلکه تنها از آن روست که در اتاق دیگری مشغول کار دیگری است.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » دق دل بعضی ها ( جمعه 90/2/16 :: ساعت 12:16 عصر )
»» زنان دوست دارند مردان بدانند برای زن ها عشق بر هر چیز مقدم است.

زنان دوست دارند مردان بدانند برای زن ها عشق بر هر چیز مقدم است.
این مقاله را با اعتراض از جانب زنی که دوستش دارید و زنی که شما را دوست دارد شروع می کنم:
ما زن ها دوست داریم مردها ما را درک کنند. و به خوبی بفهمند که چرا این طور هستیم و چنین خواسته هایی داریم.
هنگامی که ما را درک نمی کنید. آن گاه سر خورده و مأیوس می شویم. اما حقیقتی که وجود داردـ و اعتراف نیز همین است ـ که گاهی اوقات ما خودمان نیز به خوبی خود را درک نمی کنیم.
برای نمونه، چرا چنین است که در یک لحظه زنی بسیار قوی و تواناست و در لحظه ی بعد بسیار ضعیف و شکننده به نظر می رسد؟
چه چیزی موجب می شود که وقتی حال ما خوب است، الهه ی قوی و نیرومند باشیم، و هنگامی که خوشحال نیستیم، همچون دختربچه ی کوچک و ترسیده، عاجز باشیم؟
چرا می توانیم مشوقی خوب، حمایتگری قوی، پشتیبانی با وفا و مشاوری دوراندیش برای دیگران باشیم، اما نمی توانیم همین کارها را همیشه در حق خودمان انجام دهیم؟
چرا و چگونه است که از عهده ی مسئولیت های بسیاری به خوبی برمی آییم، اما لحظه ای بعد آن مسئولیت ها بر روی دوش ما سنگینی می کنند و از شدت عجز و ناتوانی خود را پنهان می کنیم؟
قابلیت و توانایی عشق ورزیدن درما از کجا می آید؟
چرا به راحتی می توانیم از خود و نیازهایمان به نفع دیگران چشم پوشی کنیم؟
چرا اینگونه به نظر می رسد که بیش از مردان به وقت، توجه، تسلی خاطر و آرامش نیاز داریم؟
چرا همین گونه هستیم؟
ما زن ها می دانیم که مردها این سؤالات را درباره ی ما از خودشان می پرسند.چه اعتراف بکنیم و چه نکنیم، خود ما نیز پاسخ این پرسش ها را به درستی نمی دانیم. خبر خوبی که در این رابطه وجود دارد این است که در نهایت ناشناخته بودن شان این دلایل وجود دارند و این که در واقع برای احساسات و رفتارها ما توضیحی وجود دارد.این پاسخ ها در مقالات بعدی بیان شده است و برای این نوشته شده اند که هم برای زن ها و هم برای مردهاـ هر دوـ روشنگر باشند و اسرار طبیعت ما زن ها و دل و جان و فکرمان و نیز خواسته ها و نیازهای ما را فاش سازند.
بگذارید لحظه ای شما را با خود به اعماق قلب یک زن ببرم و از طریق چند داستان زیر نبردی را که خودمان نیز در درک خودمان با آن رو به رو هستیم، برایتان شرح دهم.
می دانید مردی که دوستش دارید روزهای سختی را در زندگی خود پشت سر می گذارد و تصمیمات مهمی که باید در رابطه با شغلش بگیرد او را نگران کرده است.این اواخر عصبی و ناآرام شده است و شما شدیداً دوست دارید که به او کمک کنید. یک شب سر میز شام موضوع را پیش می کشید و نظر خود را درباره ی نگرانی ها و چالش هایش با او در میان می گذارید و پیشنهادهایی برای حل مشکل او ارائه می دهید. همین که شروع به صحبت می کنید، نگاهی اخمو بر روی صورت او نقش می بندد که با هر پیشنهاد و توصیه ی جدی شما اخمهایش بدتر و بدتر می شوند.به ناگهان احساس می کنید که ناراحت شده است و از شما فاصله می گیرد.
با نگرانی از او می پرسید: «عزیزم، موضوع چیست؟»
با سردی پاسخ می دهد که:«می خواهم ـ این موضوع را خودم حل کنم. به نصیحت های تو نیازی ندارم»
شماتوضیح می دهید که:«اما من فقط می خواستم به تو کمک کنم.»
پاسخ می دهد: «چرا نمی گذاری خودم به روش خودم آن را فیصله دهم. مگر به من اعتماد نداری؟» کاملاً پیداست که عصبانی شده است. می گوید:«از این که مثل رئیس ها با من رفتار می کنی، بیزارم» این را می گوید و اتاق را ترک می کند.
در حالی که شوهرتان از اتاق خارج می شود همانجا خشکتان می زند و چشمانتان از اشک پر می شود. می خواهید به دنبال او بروید اما درست نمی دانید چگونه احساسات تان را بیان کنید. شما فقط می خواستید از او حمایت کنید. اما تلاشهایتان اوضاع را بدتر هم کرد. احساس شکست می کنید. از خود می پرسید:«آیا او درست می گوید: آیا من به راستی کنترل گر هستم؟»
تعطیلاتی طولانی در پیش دارید و می خواهید آن را با نامزدتان بگذرانید. امیدوار بودید که او هم چیزی بگوید. اما آن این کار را نکرده است.نگران می شوید. یک شب در حین مکالمه ای تلفنی موضوع را پیش می کشید، «آیا درباره ی تعطیلات فکر کرده ای؟»
پاسخ می دهد:«راستش، هنوز نه»
ادامه می دهید:«خب، من امیدوار بودم با هم باشیم یا شاید با هم جایی بریم.»
به ناگهان او ساکت می شود و بعد از چند لحظه با صدایی سرد و بی تفاوت می گوید: «بگذار ببینیم چه می شود.»
پیش خودتان فکر می کنید: «ببینیم چه می شود؟» منظورش چیست؟
کمی مضطرب می شوید. با صدایی لرزان می پرسید: «نمی خواهی تعطیلات را با من باشی؟»
با ناراحتی و غرولند جواب می دهد: «البته که می خواهم با تو باشم. اما لزومی ندارد همه چیز از پیش برنامه ریزی شده باشد. آیا نمی توانی کمی خودانگیخته باشی؟ تو همه اش دل واپسی!»
نمی دانید به او چه پاسخ دهید. تنها چیزی که می دانید این است که دوست داشتید مطمئن بودید که تعطیلات را حتماً با هم خواهید گذراند.این موضوع را هم با او درمیان گذاشته اید، اما اتفاقی نیافتاد. مکالمه پایان می پذیرد و همین که گوشی را قطع می کنید، دردی توی سینه ی خود احساس می کنید که به این سادگی از بین نمی رود. از خود می پرسید:«آیا او درست می گوید. آیا من بیش از حد دل واپس هستم؟»شوهرتان به یک سفر شغلی رفته است. هنگامی که در فرودگاه شهر مقصد پیاده می شود،به شما تلفن می زند تا بگوید به سلامت رسیده است و این که شام را به همراه یکی از مشتریانش در یک رستوران صرف خواهد کرد. شب هنگام خواب و در حالی که در بستر دراز کشیده اید، منتظر تلفن می شوید تا به صدا درآید.اما خبری نمی شود. چندین بار به هتل او زنگ می زنید اما او را پیدا نمی کنید. برای او پیغام می گذارید و منتظر می شوید و باز هم منتظر می شوید، اما او به شما زنگ نمی زند.حال ساعت دو بعد از نیمه شب شده است و شما به طرزی وحشتناک عصبی و نگران شده اید.
از خود می پرسید: «کجاست؟ چرا زنگ نمی زند؟ چه چیزی مانع شده است تا به شما شب به خیر بگوید؟» سرانجام با ناراحتی خوابتان می برد.
صبح روز بعد همچنان منتظرید تا بلکه خبری بشود. اما این اتفاق نمی افتد. سعی می کنید برایش عذر و بهانه بتراشید.اما به سختی می توانید خود را قانع کنید. به خود می گویید: «اگر به راستی دیشب خیلی خسته بود، می توانست امروز صبح زنگ بزند» ساعت ها می گذرند و نگرانی شما تبدیل به بدبینی می شود.بدترین فکرها به سراغ تان می آید. پیش خودتان فکر می کنید «شاید اتفاقی افتاده باشد. شاید مریض شده است. شاید هم از دست من در می رود» سپس بدترین فکر ممکن به سراغ تان می آید «نکند با زن دیگری باشد»
نهایتاً غروب زنگ می زند. در نهایت تعجب، طوری صحبت می کند که گویی هیچ اتفاقی نیافتاده است. با صدایی عصبی و ناراحت می گویید: «چرا دیشب یا امروز صبح به من زنگ نزدی؟ خیلی نگران شده بودم.»
پاسخ می دهد: «همین که رسیدم از فرودگاه به تو زنگ زدم. بعد از شام هم به قدری خسته بودم که بی هوش شدم.» صدایش نشان می دهد از این که شما ناراحت شده اید، گیج شده است. ادامه می دهد: «امروز صبح هم که به فکر جلسات مهمی بودم که داشتم. بعدش هم مجبور بودم که همه اش از اینجا به اونجا بروم. می دونستم بالاخره امروز به ات زنگ می زنم.»
سعی می کنید به او توضیح دهید که چرا آن قدر ناراحت شده بودید. اما موفق نمی شوید این کار را درست انجام دهید. می ترسید مستأصل و کنترل گر جلوه کنید. شوهرتان به صحبت های شما گوش می کند. از جواب های او می فهمید که ناراحت شده است به تندی می گوید: «آیا باید هر پنج دقیقه یک بار زنگ بزنم و بگویم که دارم چکار می کنم؟» چرا باید فقط برای بیست و چهار ساعت زنگ نزدن این قدر از هم بپاشی؟»
مکالمه چندان دوستانه تمام نمی شود و هنگامی که گوشی را قطع می کنید، احساس بسیار بدی دارید. تنها کاری که خواسته بودید بکنید این بوده است که به او بگویید چقدر دلتان برای او تنگ شده بود. چرا او نتوانست درک کند که شما چه قدر ناراحت شده بودید. آیا این غیرمنطقی بود که پس از چند بار که زنگ زده بودید و برایش پیغام گذاشتید، نگران شده باشید؟ آیا می تواند این گفته ی او که:«من مشکل دارم» صحت داشته باشد؟ از خود می پرسید: «آیا واقعاً من زیاده خواه و پرتوقع هستم؟»
اغلب زن ها با داستان ها و احساسات مربوط با آن ارتباط برقرار می کنند، زیرا همگی کم و بیش اتفاقات فوق را تجربه کرده اند.ما زن ها از خود می پرسیم آیا حق با ماست یا این که اتهامات همسرمان صحت دارد. از خود می پرسیم آیا نیازهایمان موجه و منطقی است و یا زیادی و افراطی؟ از خود می پرسیم:«آیا من طبیعی هستم؟»
فکر می کنم پاسخ مردها پس از خواندن این داستان ها بسیار متفاوت باشد. پاسخ هایی از قبیل:«این سه مورد دقیقاً همان مواردی بودند که عکس العمل زن ها در آن ها اضافی و نامعقول بوده اند و مرد را عصبی می کند» حق با شماست. این موارد، نمونه های از اعمال و رفتارهای زنانه ای است که اغلب مردها آن را درک نمی کنند، لذا، آن را جزو رفتارهای نامطلوب و غیرموجه زنانه دسته بندی می کنند.
ساده است. هنگامی که چیزی را درست درک نمی کنیم. محکومش کنیم. بدون چشم بصیرت و درک عمیق ممکن است بسیاری از خصوصیات و ویژگی های منحصر به فرد و زیبای مؤنث و زنانه در نظر مردان زشت یا حتی بد جلوه کنند. حتی برای خود ما زن ها.اما چنانچه رازهای پنهان طبیعت زنانه را درست درک کنیم آنچه به ظاهر گیج کننده و غیرقابل پذیرش می نماید، روشن، واضح و زیبا خواهد شد.
هنگامی که می خواستم خود را آماده ی نوشتن این مقاله بکنم هدفم واضح و روشن بود. به دنبال چندین حقیقت اساسی و زیربنایی در خصوص هویت و طبیعت زن ها بودم که در درک احساسات و رفتار زنانه به خود ما زن ها و نیز مردهایی که دوست شان داریم، کمک کند.در تحقیقاتم از زن ها می پرسیدم:
«دوست دارید مرد زندگی تان چه چیزی از اعماق وجود شما را عمیقاً درک کند و بفهمد؟»
«دوست دارید چه چیزی از طبیعت مؤنث و زنانه ی خود را برای مرد زندگی تان توضیح دهید که برایشان بسیار مهم و اساسی هستند؟ و فکر می کنید کدامیک از ویژگی های شما با مردها تفاوت بسیار دارد؟
در مقالات بعدی سعی کرده ام روشن کنم که ما زن ها که هستیم و چرا همین طور هستیم که هستیم و این که دوست داریم مردها چه چیزهایی را درباره ی عشق ورزیدن به ما بدانند.
چند مقاله اول به این پرداخته شده است که مهمترین ویژگی ها و اولویت های زن ها چه هستند، دلایل بسیاری از رفتارها، احساسات و گفته های ما زن ها ریشه در این سه ویژگی مهم زنانه دارند. آن سه ویژگی این ها هستند.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » دق دل بعضی ها ( جمعه 90/2/16 :: ساعت 12:15 عصر )
»» کامل کردن کار ناتمام روحی تان از دوران کودکی

کامل کردن کار ناتمام روحی تان از دوران کودکی

دومین طریقی که برنامه ریزی احساسی تان شما را تحت تأثیر قرار می دهد به این گونه است که خود انگیزه ای می شود برای این که بخواهید کار ناتمام روحی تان را از دوران کودکی به طرزی ناخودآگاه ، کامل کنید .به این ترتیب که هر کودک دو غریزه ی اصلی دارد :
ـ دوست دارد خوشحال باشد ، و احساس عشق کند ، به ویژه از طرف پدر و مادرش .
ـ دوست دارد که پدر و مادرش نیز خوشحال باشند و یکدیگر را دوست بدارند .
وقتی کودکی دوران کودکی خود را سپری کند و این دو نیاز و میل اصلی اش برآورده نمی گردد مانند این است که یک کار روحی ناتمام دارد .ذهن او « به یاد می آورد »که این میل و نیاز برایش مهم است .پس شرایطی را بازسازی می کند که دوباره در بزرگسالی به او کمک کنند تا این دو هدف ناخودآگاه و ناتمام را به اتمام برساند .
ضمیرناخودآگاه شما مرتباً به دنبال تمام کردن کارناتمام روحی شما از دوران کودکی است و این کار را از راه انتخاب افرادی انجام می دهد که به شما کمک کنند تا درام های دوران کودکی تان را دوباره بازسازی کنید .
اصولاً به یکی از چند شیوه ی زیرکارناتمام روحی خود را کامل می کنید :
ـ اگر عشق با توجهی که از یکی از والدین تان می خواستید به دست نمی آورده اید ،ممکن است به کسی علاقه مند شوید که او نیز به مانند آن «والدتان » عشق و یا توجهی را که می خواهید به شما ندهد و باعث شود بیشتر تلاش کنید تا آن را به دست آورید .
ـ اگر واقعاً از یکی از والدین تان عصبانی هستید ، این امکان وجود دارد جذب کسی شوید که برخلاف آن «والدتان »عشقی را که می خواهید صادقانه به شما بدهد ،اما شما او را طرد کنید یا دلش را بشکنید و یا این که کاری کنید تا سخت تلاش کند که «عشق شما »یا به عبارتی «رابطه با شما »رابه دست آورد .

آیا شما عاشق پدر یا مادرتان می شوید ؟

من تمرینی به «میشل »دادم .از او خواستم تا فهرست را از شکایت هایی که از پدر و مادرش داشته است ، تهیه کند و با فهرست شکایاتی که درباره ی مردهای زندگی خود نوشته است ، مقایسه کند .او به چنین چیزی رسید :
(پدر )                                     (مادر )
غیر قابل دسترس                انتقادگر
منفعل                                       سختگیر
بی احساس                             طعنه زن
جدی                                        دمدمی
سرد                                     کمال گرا
معتاد به کار                                عصبانی
«میشل »گفت :«نمی توانم باور کنم که در تمامی این روابط عاشق مادرم می شدم .مادر «میشل »زنی فوق العاده منتقد و نیش و کنایه زن بود . صرف نظر از این که چقدر تلاش می کرد ، نمی توانست استانداردهای مادرش را برآورده کند .او همیشه به دختر خودش خیلی می نازید و مدام ظاهر و رفتار او را با ظاهر و رفتار بچه های دیگر مقایسه می کرد .پدر «میشل » هیچ گاه در خانه حضور نداشت و هرگاه که پیدایش می شد ، هیچ گاه چیزی را نه تأیید می کرد و نه رد .به این معنا که فقط آنجا بود .میشل توجه زیادی از مادرش دریافت می کرد ، اما از نوع منفی آن ، با این که بزرگ شده بود ، وقتی به مادرش تلفن می زد تا خبر ترفیع شغلی اش را اطلاع دهد و یا بگوید که آماده ی مسافرت می شود ،او به عناوین مختلف ، کارها و ایده هایش را زیر سؤال می برد و موجب می شد که احساس بی کفایتی کند .
میشل با علاقه مند شدن به مردانی که مدام او را تحقیر کنند ، سعی در بازسازی رابطه ی خود با مادرش را دارد .رابطه ای که در آن سخت تلاش کند تا باهوش ،زیبا و خوب باشد ، یا گوئی قسمتی از ذهن اوهنوز چنین می اندیشد که شاید این باربتوانم کاری کنم که او فکر کند زیبا هستم یا گویی قسمتی از ذهن او هنوز باور دارد که اگر آن گونه باشم که او می خواهد باشم .سرانجام مرا دوست خواهد داشت .«کودک »درون میشل ،هرگز این نیاز برای تأیید مادر را رها نکرده است .به همین دلیل انتخاب های عشقی او انتخاب های ضعیفی هستند .
اگر گمان می کنید که عاشق یکی از والدین تان شده اید ، این تمرین را شما نیز انجام دهید :فهرستی از والدین تان درست کنید و آن را با فهرست خلاصه ای که قبلاً در این مقاله راجع به آن صحبت کردیم ،مقایسه کنید .ممکن است تشابهات وحشتناک باشند ،اما یقیناً بینش و درک خوبی ، به شما خواهد داد .

آیا پدر و مادرتان را تنبیه می کنید ؟

چنان چه در کودکی عشق کافی نمی گرفتید و از این بابت خشم سرکوب شده دارید ، انتخاب دومی نیز دارید .به این معنا که به کسی علاقه مند شوید که به شما عشق چندانی نمی ورزد و شما نیز به طرزی ناخودآگاه ، شرایطی فراهم کنید تا او را برنجانید .«لوئیسا »چهل و یک ساله ، چهارسال است که با « فردریک »چهل و سه ساله ازدواج کرده است .این سومین ازدواج «لوئیسا » است .روزی او که در آستانه ی جدایی بود ، نزد من آمد و در حالی که ترسیده بود ، اعتراف کرد :گذشته ام را می بینم که از برابر دیدگانم با سرعت می گذرد .در تمامی سه ازدواجم هرگونه جاذبه ای نسبت به شوهرم را کاملاً از دست دادم و در دو ازدواج آخرم به آن ها خیانت کردم و طلاق های بد و زشتی داشتیم .من «فردریک »را خیلی دوست دارم .وقتی با او ازدواج کردم ، قسم خوردم که هرگز اشتباهات گذشته را تکرار نکنم .اما ظرف شش ماه گذشته ، به نظر می آید کاری جز انتقاد از او نکرده ام ».
کلید درک الگویی که در رابطه ی لوئیسا نهفته است ، پدر اوست .پدر و مادر «لوئیسا »وقتی که او پنج ساله بود ، از هم جدا شدند .پدرش به شهر دیگری رفت و خیلی کم به او نامه می نوشت یا تلفن می زد و حتی کمتر نیز به دیدنش می آمد .«لوئیسا »تمام کودکی خود را با عشق و توجه بسیار ناچیزی از جانب پدرش گذراند و هرگز به جز تعریف و تمجید از او کار دیگری نکرد . اما خشمی که او در درونش احساس می کرد ، تا پیش از بلوغ خود را نشان نداد .دراین زمان بود که او به ازدواج فکر می کرد ، «لوئیسا »کارش این شده بود که مدام دلی بشکند .او پسری را پیدا می کرد که دیوانه ی او باشد .فقط تا آنجا که به او نزدیک می شد مطمئن بود پسر واقعاً خواهان ازدواج با اوست .سپس به او جواب رد می داد ، به طورناگهان رابطه اش را قطع می کرد و یا بی شرمانه با آن ها رفتار می کرد .
«لوئیسا »با ترک مردها در زندگی خود ، پدرش را به دلیل ترک کردن او تنبیه می کرد .گویی که می گوید :«می دانید که طرد شدن چه احساس بدی است ؟ حال بدانید که من چه کشیدم ».
اگر هنوز به دلیل رنجش خود از یک یا هر دوی والدین خود عصبانی هستید ، ممکن است جذب کسانی شوید که آن ها را برنجانید .

آیا سعی می کنید پدر یا مادرتان را نجات بدهید ؟

شیوه ی دیگری که به طورناخودآگاه ناتمام روحی مان را به اتمام می بریم ، بدین ترتیب است .
اگر یکی از والدین شما خوشحال نبود و یا دوست داشته نمی شد ، ممکن است که شما :
ـ جذب شخصی شبیه آن «والدتان »شوید تا به او عشق بورزید ، صرف نظر از اینکه آیا او برای شما مناسب هست یا نه ، تا به مادر یا پدرتان ثابت کنید که آن ها را دوست دارید ، حتی اگر همسرتان آن ها را دوست نداشت .
ـ جذب شخصی شبیه به یکی از والدین تان شوید و سعی کنید که زندگی شان را رو به راه کنید یا نجات شان دهید تا بدین وسیله آن «والد »خود را خوشحال کرده باشید .
ـ به رابطه ای وارد شوید که از ازدواج پدر و مادرتان چندان بهتر نباشد تا از پدر ومادر خود خوشبخت تر نبوده باشید.

ترس ازصمیمیت

ـ آیا مدام به کسانی علاقمند می شوید که پایبند شما نیستند ؟
ـ آیا وقتی که کسی به شما ابراز عشق و علاقه ی شدید می کند ، وحشت زده می شوید و احساس معذب بودن می کنید ؟
ـ آیا وقتی به شما عشق می ورزند ، دست رد به سینه ی آنان می زنید ، حتی با این که چیزی را که خواسته بودید به شما داده اند ؟
اگر به یکی از سؤالات بالا جواب مثبت دادید ، این احتمال وجود دارد که هنوز در انتخاب های خود ، متأثر از برنامه ریزی احساسی خود باشید .به این معنا که از صمیمیت می هراسید .
ماه نه از صمیمیت بلکه از عواقب آن می ترسیم .
موضوع از این قرار است :فرض کنید که در کودکی با کسی صمیمی بودید ، پدر ، مادر ،خواهر ،برادر و یا یکی از بستگان ، به نوعی به شما صدمه زدند .
برای مثال :وقتی بچه بودید ، مادرتان را که خیلی دوستش داشتید ، از دست دادید .درنتیجه ذهن شما بین صمیمیت و آن تجربه ی دردناک ، یک رابطه برقرار می کند :
صمیمیت =از دست دادن یا :صمیمیت =شرم یا صمیمیت =درد
به عبارت دیگر در ذهن شما صمیمیت با عوامل منفی ناشی از آن تداعی
معانی دارند .
سال ها به خود می گویید که خواهان رابطه ای عاشقانه و صمیمی هستید ،اما برنامه ریزی احساسی شما صمیمیت را با یک چیز نامطلوب مربوط ساخته است .پس ضمیر ناخودآگاه شما کسانی را انتخاب می کند که یا قابل دسترس نیستند و یا با صمیمیت مشکل دارند.شما شکایت می کنید که «چرا به کسی که عشق مطلوبم را به من بدهد ،علاقه مند نمی شوم ؟ »پاسخ این است که : شما نمی خواهید «آن گونه »شما را دوست بدارند ، زیرا در گذشته برایتان درد به همراه آورد .شما به او اعتماد نمی کنید ،زیرا در گذشته برای شما موجب درد و رنج شد .می هراسید تا دوباره برایتان درد به همراه بیاورد .
«سوزان »یک هنرمند گرافیست سی و هفت ساله است که به یکی از سمینارهای زنان من آمده بود او گفت «سن باروری من رو به اتمام است . تنها چیزی که می خواهم ، شوهری است که تا با او آرام و قرار گیرم و تشکیل خانواده بدهم .سال ها است که به دنبال مردی مناسب می گردم ، اما مردهای نامناسب نصیبم می شوند ، به این معنا که یا متأهل اند یا بچه نمی خواهند و یا از عاشق شدن می ترسند .چرا هیچ مرد «خوبی »پیدا نمی شود ؟ »
من به شکایت های «سوزان »درباره ی دنیای عشقی او گوش دادم و احساس کردم که موضوع چیز دیگری است .چند ساعت بعد از یک تمرین روحی که به او دادم ، متوجه شدم که موضوع چیست .او با صدایی لرزان و در حالی که اشک در چشمانش بود ، گفت :«من هیچ گاه متوجه ی این موضوع نشده بودم ، اما فکر نمی کنم پدرم را به جهت این که من و مادرم را ترک کرد، ببخشم . پدر و مادرم وقتی سه ساله بودم از یکدیگر جدا شدند ،پدرم به شهر دیگری رفت و بعد از آن فقط چند بار او را دیدم .به یاد می آورم که مادرم می گفت :« بدون او راحت تریم ».و من خودم را متقاعد کردم که حق با اوست .سال ها تلاش کردم تا او را از ذهنم بیرون نگه دارم و به خود بقبولانم که رفتن پدرم ، هیچ اثری روی من نگذاشته است .اما حال می دانم که گذاشته است .از موقعی که این دوره را گذرانده ام ، مرتباً به او فکر کرده ام .من دیگر از این که وانمود کنم همه چیز خوب است ، خسته شده ام .دیگر از این همه کرختی و بی احساسی ، خسته شده ام ».
«سوزان »به علاقه مند شدن به مردهای غیر قابل دسترس و نامناسب ادامه داد ، زیرا که از صمیمیت می هراسید .برای «سوزان »صمیمیت به معنای از دست دادن ، فقدان ، ترس ، بی اعتمادی ، درد و یأس بود .او می خواست که مردی برای خود داشته باشد ، اما ضمیر ناخودآگاه او طوری برنامه ریزی شده بود ، که به هر قیمت از صمیمیت اجتناب کند .پیش از آن که او بتواند رابطه ی سالمی داشته باشد ، می باید خود را از دردی که مدت ها از رو به رو شدن با آن اجتناب می کرد ، می رهاند و سپس تصویری نو و مثبت از صمیمیت خلق می کرد .
تمرین :فهرستی از کلمات منفی که در ذهن خود با صمیمیت مربوط ساخته اید ، تهیه کنید .چگونه این تصمیمات را درباره ی صمیمیت گرفته اید .ازخود بپرسید آیا انتخاب های شما از این تصمیم متأثر بوده اند یا خیر ؟ »

اعتماد به نفس پایین

در بسیاری از فلسفه های متافیزیکی ،این مفهوم آشکارا به چشم می خورد که :
چیزی را به دست خواهید آورد که فکر می کنید مستحق آن هستید
من این موضوع را عمیقاً باور دارم و آن را بارها به طرزی روشن در زندگی خود و دیگران شاهد بوده ام .درزندگی ، مشکل بسیاری از ما این است که فکر می کنیم مستحق عشق زیادی نیستیم .برنامه ریزی احساسی شما تا حد زیادی تأثیر پذیرفته از این موضوع است .این برنامه ریزی به طرزی «ناخودآگاه »به شما می گوید «استحقاق عشقی را ندارید که «خودآگاه »فکر می کنید مستحق آن هستید .
درباره ی اعتماد به نفس ،حتی می توان یک کتاب نوشت ، اما نکته ی مهم این است که :
اگر درکودکی به این نتیجه رسیده بودید که دوست داشتنی نیستید ، مشکل می توانید به سمت خود عشق جذب کنید .
در کودکی هر آن چه را که پدر و مادرمان به ما می گفتند ، باور می کردیم . ما آن ها را دوست داشتیم و آن ها تنها صاحب اختیاراتی بودند که می شناختیم .پس اگر یکی از ما می گفت که ما به اندازه ی کافی خوب نیستیم ، باهوش نیستیم و یا دوست داشتنی نیستیم ، بعضی از ما ،حرف آن ها را باور می کردیم ، حتی اگرهرگز آن کلمات را به کار نمی بردند ، ولی با بی مهری با شما رفتار می کردند ،احتمالاً باز هم این نتیجه گیری را می کردید که «شما »دوست داشتنی نیستید .وقتی بزرگ شدید به کسانی علاقه مند می شوید که شما را دوست ندارند ،با شما بدرفتاری می کنند و یا در علاقه مند شدن به کسی مشکل خواهید داشت .
مشکل عمده ای که دررابطه با اعتماد به نفس پایین وجود دارد ،این است که ممکن است حتی شما متوجه نباشید که رفتار خوبی با شما ندارند .کسانی که اعتماد به نفس کمی دارند ،یا دوست داشته نشدن از طرف همسرشان را توجیه می کنند و یا آن که «خود »را به دلیل رفتار او سرزنش می کنند .

مورد (1):

«کریگ »بیست و هفت ساله ،به ازدواج با زنی فکر می کند که یا مرتباً دیر به قرار ملاقات هایش می رسد و یا اصلاً نمی آید و هر بار هم که نمی آید توضیحی نمی دهد .برای تمامی دوستان این زن کاملاً واضح است که او اهمیت چندانی به «کریگ »نمی دهد .اما او موضوع را این طور نمی بیند . او اصرار می ورزد که :«پاتریس واقعاً سرش شلوغ است .بعضی اوقات در آخرین لحظات کارهایی پیش می آید که او مجبور است آن ها را انجام بدهد .او خودش را وقف شغلش کرده است »کریگ با پدری بزرگ شده بود که همیشه به او می گفت هرگز «کسی »نخواهد شد و به جایی نخواهد رسید . درضمن مادر او زنی ساکت بود و از این که خود را دخالت دهد ، می ترسید کریگ عادت داشت که با او بدرفتاری کنند،یا او را نادیده بگیرند .پس رفتار آن زن برای او عجیب به نظر نمی آمد .
آیا شما از اینکه دوست تان بدارند ، احساس گناه می کنید ؟
برخی اوقات ،عدم اعتماد به نفس ما ، نه به دلیل تأثیر والدین ، بلکه به دلیل احساس گناه یا شرمی است که از دوران کودکی تا به حال با خود جمع کرده ایم .
اگر به دلیل کاری که در گذشته انجام داده اید ، هنوز خود را نبخشیده اید و به طریقی خود را مسئول درد کسی می دانید ،ممکن است برنامه ریزی احساسی شما ایجاب کند که استحقاق دوست داشته شدن را ندارید .

مورد (2):

«جوانی »پرستاری سی و دو ساله و بسیار سرزنده بود .او حتی نمی توانست تصور رو به رو شدن با مردها را هم بکند .وقتی او توضیح داد که تا چه حد تنهاست ،تعجب کردم .زیرا خیلی خونگرم و جذاب بود .او شکایت کرد:«نمی دانم مشکلم چیست ؟ هرکاری می کنم ، نمی توانم به کسی علاقه مند شوم .تمام دوستانم یا ازدواج کرده اند و یا نامزد دارند .آخر من چه مشکلی دارم ؟ ».
ضمن کار بر روی برنامه ریزی احساسی او به چیزی در دوران کودکی اش برخوردیم که او بین آن چیز و زندگی عشقی خالی اش ،ارتباطی نمی دید .
«جوانی »یک خواهر کوچکتر به نام «استفانی »داشت که شدیداً «ناقص الخلقه »متولد شده بود .«جوانی »به یاد می آورد که چگونه وقتی کوچکتر بود ، خواهر کوچکش را حمل می کرد زیرا او نمی توانست راه برود .« جوانی »درغذا دادن به او نیز کمک می کرد ، زیرا «استفانی »هماهنگی عضلانی کافی ،برای این کار را نداشت .استفانی تا سن پنج سالگی به یک صندلی چرخدار محدود شده بود و دست آخر او را به مرکز استثنایی بردند .
جوانی گفت :«به یاد می آورم که در رختخواب کنار استفانی دراز کشیده بودم و به صورت زیبای او نگاه می کردم ، نمی توانستم بفهمم که چرا خداوند چنین بلایی برسرخواهرم آورده است .او تنها خواهر من بود و پدر و مادرم پس از او بچه ی دیگری نداشتند و من احساس می کردم که او را از دست داده ام . به یاد می آورم همه می گفتند چقدر من خوش شانس بودم که سالم هستم ، اما این فقط بیشتر موجب می شد که احساس ...خب ،چه جوری بگویم « احساس گناه »کلمه ی مناسبی است .من «احساس گناه »می کردم که سالم بودم و این استفانی بود که تا این حد نقص عضو داشت .
جوانی از صحبت باز ایستاد و به خاطر خواهر کوچکش از روی عشق و « تأسف »اشک می ریخت .ما درباره ی تصمیماتی که او در کودکی اش گرفته بود ، صحبت کردیم ، این تصمیم که «اگر استفانی خوشبخت نبود ، پس او نیز استحقاق خوشبختی را ندارد .او استحقاق ندارد که ازدواج کند و زندگی عشقی طبیعی داشته باشد ، زیرا که استفانی هرگز نخواهد توانست این چیزها را در زندگی خود داشته باشد .»جوانی از تأثیر نیرومندی که احساس گناه در زندگی اش به عنوان یک فرد بزرگسال داشت ، آگاه نبود .احساسات او به شکل رفتاری ترجمه شده بود که مردها را از او دور نگه دارد.او از لحاظ احساسی به گونه ای برنامه ریزی شده بود که هیچ گاه به مردی علاقه مند نشود .حال که او از منشاء این الگو آگاه شده بود ، می توانست احساس گناه خود را التیام بخشد و خود را مستحق بداند که حتی دو چندان خوشحال باشد :یکی برای خودش ،و یکی هم به خاطر استفانی .

استفاده از گذشته ،به منظور ایجاد آینده ای سرشار از عشق

مطمئنم که اگر نه با تمام این موارد ،حداقل با قسمت هایی از آن ، ارتباط برقرار کرده اید.اگر تجربه ی شخصی شما ترکیبی از دو یا چند چیز مختلف بوده است تعجب نکنید .شاید به این نتیجه رسیده باشید که با انتخاب کسانی که در شما احساس خواستنی بودن تولید نمی کرده اند «به خانه بر می گشتید » زیرا این همان کودکی ای است که داشته اید ، یا ممکن است دریافته باشید که عاشق مردها و یا زن هایی می شدید که به پدر و مادرتان شبیه بوده اند .ممکن است لازم باشد که این مقاله را چندین بار بخوانید تا بتوانید تمام اطلاعات آن را هضم کنید .
ـ آموخته هایتان را درباره ی خود و انتخاب هایتان بنویسید .
به رشته ی تحریر در آوردن افکارتان به شکا کمک می کند تا آن ها را به طرز عینی تر و ملموس ترببینید و بتوانید برنامه ریزی روحی خود را تغییر دهید .
ـ اگر به ازدواج با کسی می اندیشید ،آموخته هایتان را با او نیز در میان بگذارید و از او نیز بخواهید که این مقاله را بخواند و تمرین های آن را انجام دهد .
اگردر رابطه ای نیستید ، در آن صورت این کار را با یکی از دوستان نزدیک خود انجام دهید .هرچه بیشتر درباره ی دریافت ها و ادراک های خود بنویسید ،احتمال آن که آن ها را فراموش کنید کمتر می شود .
موضوع این مقاله این بود که «چرا به اشخاص خاصی علاقه مند می شویم »ما درباره ی برنامه ریزی روحی ، به پایان رساندن کار ناتمام کودکی ، تلاش برای نجات پدر یا مادر و سایر انگیزه های ناسالم دیگر برای انتخاب همسر ، دراین مقاله صحبت کردیم .اما دلایل سالمی که برای عاشق شدن وجود دارند ،کدامند ؟ آیا چنین دلایلی وجود ندارند ؟ آیا ممکن است همسری را انتخاب کنیم که او را واقعاً دوست داشته باشیم ؟ البته که «بله ».احساس اعجازگونه ی مرتبط بودن با یک شخص که عشق نامیده می شود ، می تواند ما را به سمت کسی جذب کند . چیزی که به یاد داشتن آن مهم است این است که حتی در بهترین روابط ممکن است که بسیاری از انگاره های ناسالم نیزخود را آشکار کنند :به عنوان مثال ، ممکن است در رابطه ای باشید و احساس خوشبختی کنید ، اما متوجه شوید که زندگی همسر خود را رو به راه می کنید .یا احساس کنید که در برابر خواسته ی همسر خود مبنی بر صمیمیت بیشتر ، مقاومت نشان می دهید .این رفتارها احتمالاً ریشه در برنامه ریزی احساسی شما دارند که پیش تر از آن صحبت کردیم .
پس اگر در رابطه ای خوب هستید و دریافتید که به دلیل برنامه ریزی احساسی خود به او علاقه مند شده اید ، وحشت نکنید و نپندارید که باید به آن رابطه خاتمه دهید یا از همسرتان طلاق بگیرید .درهررابطه ، عناصری از التیام به چشم می خورند و هیچ چیز بهتر از داشتن همسری نیست که با او احساس امنیت داشته باشید .می توانید برای التیام جراحات خود با یکدیگر کار کنید .جمله ای کوتاه و فوق العاده از «جورج سان تانایا » هست که می گوید :آنان که نمی توانند گذشته را به یاد بیاورند ، محکوم اند تا آن را تکرار کنند .
هیچ یک از ما هرگز نمی توانیم به طور کامل از تأثیرات گذشته ی خود رهایی یابیم .با این حال حقیقتاً باور دارم که با «به یاد آوردن »می توانیم انتخاب های دردناک گذشته را به درس هایی فوق العاده تبدیل کنیم تا ما را در ایجاد روابطی سالم ، پر مهر و مطلوب کمک کنند .



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » دق دل بعضی ها ( جمعه 90/2/16 :: ساعت 12:12 عصر )
»» چگونه عاشق می شویم

چگونه عاشق می شویم

ـ آیا برایتان اتفاق افتاده است که به دنبال همسری مسئول و جا افتاده باشید و بعد ببینید که شخصی غیر مسئول و غیر قابل اتکاء را یافته اید که شما را مرتباً دیوانه می کند ؟
ـ آیا تا به حال به خود گفته اید که خواستار رابطه ای دراز مدت و به دنبال کسی هستید که به شما پایبند باشد ، اما عاشق کسی شوید که در دسترس تان نباشد و توانایی تعهد دادن به شما را نیز نداشته باشد ؟
ـ آیا شده است که سوگند یاد کنید تا هرگز به شخصی سرد و بی احساس علاقه مند نشوید و ببینید که دوباره درگیر کسی شده اید که شما را آن گونه که استحقاق آن را دارید دوست ندارد ؟
ـ آیا تا به حال اندیشیده اید که چرا و چگونه چنین افرادی را انتخاب کردید ؟
ما می پنداریم که می دانیم از همسرمان چه می خواهیم .ما به دنبال ویژگی های منفی و ناسالم نیستیم .ویژگی هایی مثبت و ارزنده می خواهیم . بنابراین وقتی خود را با فردی که با خواسته های مطلوب ما متفاوت است و چندان هم فوق العاده به نظر نمی آید می یابیم ، ناامید می شویم .
مطمئنم که هریک از شما به دنبال صفات و ویژگی های خاصی در همسرآینده تان هستید .حتی ممکن است که فهرستی از خصوصیات و ویژگی های دلخواهتان را نیز ترتیب داده باشید .اگر می خواستید به یکی از بستگان یا دوستان خود بسپارید که چنان چه کسی را با شخصیت مطلوبتان سراغ داشته و می شناسند به شما معرفی کنند ، احتمالاً چنین فهرستی را درباره ی همسر مطلوب خود به آن ها نشان می دادید :

فهرست ویژگی های مطلوب :

ـ جذاب
ـ حساس
ـ مهربان
ـ از لحاظ روحی باز
ـ توانایی بیان احساسات
ـ عدم ترس از صمیمیت
ـ شغل موفق
ـ عدم اعتیاد به کار
ـ شوخ طبعی
ـ احساس محبوبیت به من دهد
ـ سالم
ـ وفادار
ـ پایبند به ازدواج و خانواده
حقیقت امر این است که اگر مجبور بودید این فهرست را با افرادی که عملاً پیدا کردید مطابقت دهید ، فهرست ویژگی های مطلوب شما ، به «توصیف های طنزآمیز »زیر بدل می شد :
خود شیفته :بازنده ای تخریب شده که استعدادهای بالقوه ی زیادی داشته با آن کاری صورت نمی دهد .ترجیحاً ناپخته و غیر مسئول است و تنبل بودن را نیز به آن بیافزایید .ناتوانی جنسی یک امتیاز محسوب می شود .هیچ مهارت یا سابقه ی موفقیتی از ما انتظار نمی رود .اگر به دنبال کسی می گردید که به او قول های تو خالی بدهید و دیگران را برای شکست هایتان سرزنش کنید ، آن گاه می توانید به من پیشنهاد ازدواج بدهید .توجه :به مردان شاغل ، جواب مثبت داده نخواهد شد .
آیا متأهل بوده اید و یا نامزد دارید ، ولی پایبند هیچ کدام نیستید؟ اگر چنین است ، پس من آن زنی هستم که به دنبالش می گردید .من به دنبال شوهری غیر قابل دسترس برای ازدواجی طولانی ، دردناک و مأیوس کننده هستم .هیچ وقت یا انرژی خاصی لازم نیست .من تمام کارها را انجام می دهم .روز یا شب تماس بگیرید .من منتظر شما هستم .اگر دوست دارید دروغ بگویید ، مرا دنبال خود بکشانید و در ضمن چنانچه به غیر از خودتان به چیز دیگری فکری نمی کنید ، پس مقصود من شما بوده اید .آن گمشده ی من هستید .
روشن است که هرگز هیچ یک از ما چنین توصیف های احمقانه ای از همسر مطلوب خود نمی نویسیم و روابطی از نوع بالا را قبول نیز نمی کنیم .با وجود این کسانی را برای ازدواج انتخاب می کنیم که با توصیف های فوق همخوانی دارند .
این مقاله به این منظور طراحی شده است تا به شما در فهم این که چرا چنین افرادی را انتخاب کرده اید ، کمک کند .

انتخاب هایتان را در جدولی ثبت کنید

هدف از تمرین زیر این است که دید بهتری نسبت به روبطتان به شما بدهد . این تمرین را به مدت چندین سال در سمینارهای خود به کار برده ام و همواره مفید واقع شده است .توجه :این یکی از مهمترین تمرین های این کتاب است .لطفاً دستورالعمل ها را با دقت بخوانید .برای پرکردن هر قسمت ، وقت کافی در نظر بگیرید .
تمرین به اینصورت انجام می شود :
مرحله (1):روی یک تکه کاغذ سفید فهرستی از تمام اشخاصی را که به آن ها علاقه مند شده اید ، تهیه کنید .شخصی را که در حال حاضر نیز به او علاقه مند هستید ، منظور کنید .کسانی را که فقط چند بار دیده اید وارد
نکنید .به یاد داشته باشید هر کسی را که از لحاظ روحی به او وابسته بودید نیز حتماً منظور کنید .در مقابل هر اسم ،فضایی خالی در نظر بگیرید ، به طوری که بعداً برای نوشتن ، جا داشته باشید .اگر فقط یک نفر را در زندگی تان داشته اید ، فقط اسم آن یک نفر را بنویسید .
مرحله ی (2):زیر اسم هر شخصی ، فهرستی از منفی ترین ویژگی های شخصیتی او را ترتیب دهید .منظور ، آن قسمت از شخصیت آنان است که بیش از بقیه از آن بیزار بودند .از نوشتن جملات کامل خودداری کنید ، بلکه ویژگی شخصیتی او را در قالب یک یا دو کلمه ، جمع بندی کنید .به طور مثال :همسر «ماری »در تمام طول زندگی چهار ساله شان ، مرتباً شغلش را از دست می داد .پس او چنین می نویسد :بیکار . ویژگی های مثبت را در این فهرست وارد نکنید .
مرحله ی (3):وقتی که این قسمت را انجام دادید ، دوباره فهرست تان را بخوانید .این بار کلماتی را که چند بار تکرار شده اند مشخص کنید .
مرحله ی (4):از کلمات و ویژگی های شخصیتی ای که بیش از یک بار به کار رفته اند و همچنین از آن هایی که به نظرتان مهم می آیند «لیستی خلاصه »تهیه کنید .
مرحله ی (5):روی فهرست خلاصه و فهرست قبلی ، فکرکنید و از خودتان این سؤالات را بپرسید :
ـ آیا الگوهای خاصی در روابطم به چشم می خورند که باید از آن ها بر حذر باشم ؟
ـ آیا در روابطم با گذشت زمان ، روند خاصی دیده می شود ؟ آیا انتخاب هایم مرتباً بهتر شده و یا بدتر و بدتر شدند ؟ آیا روابطم بهتر و بهتر شده و یا ناگهان دوباره همچون گذشته ، بد و خراب می شوند ؟
ـ آیا تهیه ی فهرست نکات شخصیتی بعضی دیگر ساده تر است ؟
ـ آیا کسانی که درحال حاضر به آن ها علاقه مند هستم ، به طرز محسوسی از اشخاص قبل متفاوت ترند .بهتر ،بدتر ،یا دقیقاً مثل قبل اند ؟

توصیف طنزآمیز همسر مطلوب شما

حال که جدولی از انتخاب هایتان را تهیه کردید ، وقت آن است که با حقایقی درباره ی اشخاصی که انتخاب کرده اید ، رو به رو شوید .
برای درک این که اصولاً در زندگی در پی چه کسی هستید به اشخاصی که انتخاب کرده اید ، دقت کنید.
ـ شما هرگز تصادفی با افراد زندگی تان ملاقات نمی کنید .
ـ شما از بدشانسی به کسی علاقه مند نمی شوید .
ـ این تصادفی نیست که به اشخاصی که ویژگی های مشترک و خاصی دارند ، گرایش دارید .

چیزی را می یابید که در پی آنید

معتقدم ما چیزی را پس می گیریم که از خودتان صادر می کنیم و ضمیر ناخودآگاه ما ، احتیاجات خاصی دارد و براساس همان احتیاجات است که اشخاص خاصی را در زندگی مان ،انتخاب می کنیم .«آن »براین ادعای خود که حقیقتاً مردی مهربان ،گشاده ، با ثبات و مسئول می خواهد ، اصرار می ورزید .اما همان طور که در فهرست خلاصه اش نشان داده شد ، به مردانی علاقه مند می شد که عصبانی ، غیرقابل اعتماد ، خودشیفته ، بیکار و دارای اختلالات جنسی بودند .«میشل »ادعا می کرد چشم به راه زنی قوی و مستقل است ، با وجود این مرتباً به زن هایی کم عقل و معتاد به ماجراجویی که باید نجات داده می شد ،علاقه پیدا می کرد .
مؤثرترین روش برای درک این موضوع که ضمیر ناخودآگاه ما به دنبال چه نوع خاصی از افراد است ، این است که توصیف طنزآمیز آن ها را بنویسیم .شما عملاً اجزای سازنده ی لازم برای این کار را در فهرست خلاصه ی انتخاب های عشقی تان در دسترس دارید .
به این ترتیب که :
توصیف طنزآمیزتان را بر اساس ویژگی هایی که در فهرست خلاصه تان آمده است ،بنویسید .سعی کنید این توصیف را تا حد ممکن رک و طنزآمیز بنویسید .
حتی می توانید انتخاب هایتان را مسخره کنید .در واقع هر چه این چنین توصیفی دراماتیک ،وحشتناک و تکان دهنده تر باشد ، در رهایی شما از الگوهای منفی و مخرب مؤثرتر خواهد بود .
در زیر انتخاب های عشقی «آن »مجدداً آورده شده است :
عصبانی
غیرصادق
دمدمی مزاج
غیر مسئول و غیر قابل اعتماد
ناتوانی جنسی
خودخواه
بیکار
بیزار از صحبت درباره ی احساسات
کنترل گر
در زیر یک نمونه توصیف طنزآمیز «آن »آورده شده است .
عصبانی ، معتاد به کنترل دیگران و بیکار به منظور رابطه ای طولانی و تحقیرآمیز.عصبانیت ، فریبکاری و این مهارت که از ترس ،براندام من لرزه بیاندازد، ازالزامات است ، زیرا این طریقی است که من دوست دارم .هرچه غیر قابل پیش بینی تر باشد و مرا به حدس زدن وادار نماید ، خوشحال تر خواهم بود .به مردانی که در زندگی هدفمند و بلند پرواز بوده و هیچ گاه بدهکار نبوده اند ، جواب مثبت داده نخواهد شد .اگر به رغم غیر قابل دسترس و نفرت انگیز بودنتان به دنبال کسی هستند که بی شائبه دوستتان بدارد ،آنگاه من همسر مورد نظر شما هستم .«همیشه دیر رسیدن »و دروغگویی از امتیازات محسوب می شوند .اگرناتوانی جنسی دارید ، من آن طور وانمود خواهم کرد که شما طبیعی هستید و هرگز شکایتی نخواهم داشت .هروقت که شما خواستید ، می توانید به خواستگاری بیایید .آخر ناسلامتی شما رئیس هستید !
در زیر فهرست خلاصه ی انتخاب های احساسی «میشل »را آورده ایم: ماجراجو
کنترل گر
وسواسی
قربانی
از لحاظ روحی بی ثبات
ناپخته
ناتوانی جنسی
در زیر نمونه ای از توصیف طنزآمیز «میشل »نیز آورده شده است :
آیا از خودتان بیزارید ؟ آیا از دنیا بیزارید ؟ آیا دوست دارید دیگران را مرتباً برای اتفاق های زندگی تان سرزنش کنید ؟ من به دنبال زنی ناپخته ، کم عقل و سرد مزاج هستم که در تمام طول بیست و چهار ساعت ، گله و شکایت کند ف و مدام نق بزند .پرخوری ، اعتیاد و سایر وسواس ها ، از امتیازات مطلق محسوب می شوند .شما باید متخصص بیرون پریدن از ماشین های در حال حرکت ،اوقات تلخی و از کوره در رفتن در رستوران های گران قیمت باشید .آیا از این که لمس تان کنند ، نفرت دارید ؟ پس به راستی محبوب مطلوب من هستید .اگر کمتر از روزی یک بار به والدین تان زنگ می زنید ، به شما پاسخ مثبت داده نخواهد شد ، زیرا من به دنبال کسی هستم که بزرگ نشده باشد ، برای گرفتن وقت خواستگاری ، نیمه شب و یا حتی به محل کارم در بین یک جلسه مهم ، تلفن بزنید .از این که با تلفن خود تولید مزاحمت کرده باشید ،نگران نباشید ، زیرا هیچ چیز به اندازه ی شما و آخرین بحران زندگی تان برایم اهمیت ندارد .
نوشتن توصیف طنزآمیزهمسر مطلوبتان می تواند شما را رو در روی خودتان قرار دهد ، زیرا شما را وادار می کند تا به انتخاب هایتان نگاه کنید .این روش راهی مؤثر برای تغیر برنامه ریزی احساسی شما از طریق استخراج پیام های «ناخودآگاه تان »و تبدیل آن به پیام هایی«خودآگاه »می باشد .
از انجام این تمرین سرباز نزنید ،حتی اگر انجام آن آسان نباشد ، روی آگهی خود تا بدان جا که تأثیر گذار باشد و شما را بخنداند کار کنید .
در زیر چند نمونه از توصیف هایی که برخی از شرکت کنندگان در سمینارهای من نوشته اند ، آورده شده است .
«سینتیا »پیش از جدایی از شوهرش ، سی و دوسال با او زندگی کرده بود .او این توصیف را براساس فهرستی که از رابطه اش استخراج کرده بود ،نوشت :
یک عوضی دمدمی مزاج که حزف زدن نمی داند .زبان ایماء و اشاره نیز پذیرفته است .چشم به راه مردی هستم که با چسب خود را به کاناپه بچسباند . شب و روز روزنامه و مجله ی ورزشی بخواند و مدام آروغ بزند .هرچه کسل کننده تر باشید ، بیشتر از شما خوشم خواهد آمد .احتیاجی نیست حمام بروید یا دوش بگیرید .می خواهم که مشمئز شوم .«انکار »و نادیده گرفتن مشکلات و واقعیت ها ،از الزامات محسوب می شوند .ناتوانی جنسی نیز یک امتیاز محسوب می شود .هرگز لازم نیست بپذیرید مشکلی داریم .
«کارل »سی وشش ساله ،مرتباً به زن هایی علاقمند می شود که چندان علاقه ای به او نشان نمی دادند ، یا طوری رفتار می کردند که انگار او برایشان خواستنی نیست .نمونه ای از توصیف طنزآمیز او ، از این قرار است :
می دانم روزی شما را خواهم دید. مردی فوق العاده سطحی ،ظاهر بین و دیوانه ی پول و ماشین و عاشق این که ادم های مهم شما را ببینند.من برای شما کسرشأن خواهم بود.با وجود این منت بگذارید ،بلکه با شما «آدمی »بشوم.از این که مرا مرتباً تحقیر کنید،لذت خواهم برد.من به زنی احتیاج دارم که موجب احساس بی کفایتی در من بشود .«تحقیر من»امتیاز عمده محسوب می شود.خصوصاً در حضور دوستان ،اگر ساعت ها به لباس پوشیدن و آرایش خود می پردازید و سال هاست که کتابی نخوانده اید،پس شما همان کسی هستید که من به دنبالش می گردم.لطفاً بشتابید .از شما می خواهم که باعث شوید احساس بی ارزشی کنم.
درطول سالیان ، به هزاران نفر کمک کردم که با تهیه ی جدول انتخاب های عشقی شان و نوشتن «توصیف طنزآمیز »همسر مطلوب خود ، چیزهایی را درک کنند و بیاموزند.به یاد داشته باشید که ما در این جا خود ، به ویژگی های مثبت اشخاص نظر نداریم ، بلکه به انگاره های منفی و مطلوب ، تأکید بیشتری داریم .
شناسایی انگاره های همیشگی و منفی در روابط تان اولین قدم در جهت حذف آن الگوها می باشد .

درک برنامه ریزی احساسی تان

آیا هیچ اندیشیده اید که :
ـ به رابطه با کسانی ادامه داده اید که می دانستید برایتان مناسب نیستند ؟
ـ چرا همیشه به نوع خاصی از افراد ، علاقه مند می شوید ؟
ـ اشخاص مورد علاقه تان ، ویژگی هایی دارند که نمی پسندید ؟
ضرب المثلی است که می گوید :«اگر من باهوش بودم ، پس چرا از چنین رابطه ی احمقانه ای سر درآوردم ؟ »
پاسخ این سؤال در فهم دلایل انتخاب های شماست .
آن گاه که دلایل انتخاب هایتان را درک کنید ، قادرخواهید بود که انتخابی نو و بهتر داشته باشید .
باقی این مقاله به این اختصاص داده شده است که درباره ی انتخاب هایتان بینشی به شما بدهد .چه درگذشته و چه در حال .همین که مشغول خواندن این مقاله هستید ، بار دیگر فهرست خلاصه ی ویژگی های منفی و توصیف طنزآمیزتان را مرور کنید .این به تمرکز هرچه بیشتر شما در موضوع های به خصوصی که می خواهید درباره شان بدانید ، کمک می کند .
همانطور که قبلاً گفتم ، افرادی که انتخاب می کنید ، هرگز نه از روی تصادف و نه به دلیل بدشانسی ، بلکه به جهت برنامه ریزی احساسی شما می باشند . برنامه ریزی احساسی شما مجموعه ای از تصمیمات و باورهایی است که در کودکی درباره ی خود ، دیگران و دنیای اطرافتان ، به طورعموم داشتید . هر روزه تجربیاتی گردآوری می کنید .هریک از این تجربیات سبب می شوند که تصمیماتی درباره ی خود ،مردم و زندگی تان بگیرید .به طرز مشابهی که یک کامپیوتر را با اطلاعاتی پایه ای برنامه ریزی می کنید .ذهن خود را نیز با باورهایتان برنامه ریزی می کنید .این برنامه ریزی تعیین می کند باقی عمرتان را چگونه بیاندیشید و چگونه رفتار کنید .
به عبارت دیگر، تجارب زندگی شما موجب می شوند تصمیمات به خصوصی درباره ی خود اتخاذ کنید !مجموعه ای از این تصمیمات ، برنامه ریزی احساسی شما به حساب می آید که این به نوبه ی خود ، انتخاب های احساسی شما را در بزرگسالی رقم می زند .
تجربه های زندگی =تصمیمات =برنامه ریزی احساسی =انتخاب های عشقی
چیز دیگری که باید از آن آگاه باشید ،این است که قسمت اعظم این برنامه ریزی احساسی ، هنگامی که خیلی کوچک بودید ،اتفاق می افتاده است . روانشناسان تخمین می زنند که :
ـ از زمان تولد تا سن پنج سالگی ، 50 % از برنامه ریزی احساسی تان را دریافت می کنید .
ـ بین پنج تا هشت سالگی ،30% برنامه ریزی احساسی تان رادریافت می کنید .
این به آن معناست که از لحاظ روانی تا سن هشت سالگی ، حدود 80 % برنامه ریزی احساسی تان انجام پذیرفته است .
به عبارت دیگر 80 %از تصمیم گیری هایتان درباره ی خود و دیگران ، قبلاً اتفاق افتاده اند .
ـ بین هشت و هیجده سالگی ، 15 % دیگر از باقیمانده ی برنامه ریزی احساسی تان را دریافت می کنید .
بنابراین وقتی هیجده ساله هستید ، 95 % برنامه ریزی شده اید .از این زمان به بعد فقط 5 % برنامه ریزی احساسی شما باقی مانده است .ممکن است این 5% رقم قابل ملاحظه ای به نظر نیاید ، ولی من از طریق همین 5 % است که به دیگران کمک می کنم تا زندگی شان را تغییر دهند .این امیدوار کننده است که شما با استفاده از این 5% می توانید 95% دیگر را دریابید و سپس تغییر دهید .
احتمالاً تاکنون فهمیده اید که چگونه ذهن ناخودآگاه تان که تا 95 % برنامه ریزی شده ،مسئول انتخاب های ضعیف شما می باشد .هرچند که 5% ذهن شما که خودآگاه است ،در جستجوی همسری فوق العاده باشد که بی شائبه عشق بورزد و با شما خوش رفتار باشد .
همین که دلیل رفتارهایتان را درک کنید ، قادرخواهید بود رفتار خود را برای همیشه تغییر دهید .
برنامه ریزی احساسی ناخودآگاه شما ،مسئول بسیاری از دردهایی است که در زندگی عشقی تان تجربه نمی کنید .



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » دق دل بعضی ها ( جمعه 90/2/16 :: ساعت 12:11 عصر )
»» کشف تصمیمات تان درباره ی عشق

کشف تصمیمات تان درباره ی عشق

گام بعدی درک برنامه ریزی احساسی تان است .گویی دفترچه ی راهنمای یک کامپیوتر را برای مغزتان می خوانید .در زیر تمرینی است که به کمک شما خواهد آمد .

تمرین :نمایش برنامه ریزی احساسی تان

مرحله ی (1):فهرستی از دردناکترین وقایع و تجربیاتی تهیه کنید که از زمان کودکی تا آن زمان که خانه را ترک می کردید داشتید .چیزهایی نظیر الکلی بودن یکی از والدینتان یا تجربه های شخصی (تنبیه شدن و یا مسخره شدن به وسیله ی یکی از والدین )را نیز منظور کنید .

مثال (شرایط ):

ـ پدر و مادرم از یکدیگر جدا شده بودند .
ـ مادر و پدرم همیشه با هم دعوا داشتند .
ـ مرا همیشه با «خواهر مطلوبم »مقایسه می کردند .
ـ اضافه وزن داشتم و به این خاطر مسخره می شدم و مورد آزار قرار می گرفتم .
ـ پدر هیچ وقت به خانه نمی آمد و به مادر خیانت می کرد .
ـ ما هشت تا بچه بودیم و برای گردش و تفریح ، وقت یا پول کافی نداشتیم .
ـ مامان فوق العاده عصبانی و دمدمی مزاج بود .
ـ پدر هرگز به من ابراز محبت نمی کرد و هیچ گاه نشد که از من تعریف کند .
ـ وقتی ده ساله بودم ، مادرم به علت سرطان از دنیا رفت .
ـ یک ناپدری داشتم که از من بیزار بود .
ـ ما از لحاظ مذهبی بسیار سفت و سخت بار آمده بودیم و در ترس همیشگی از گناه زندگی می کردیم .

مثال (حوادث و وقایع ):

ـ برادر کوچکترم متولد شد و مرا نادیده گرفتند .
ـ پدرم قول داد که به جشن تولدم خواهد آمد ، اما هیچ وقت پیدایش نشد .
ـ دیدم که پدرم ، برادرم را کتک می زد.
ـ فکر کردم مادرم مرا در مغازه گذاشته و رفته است .
ـ پدرم مرا در دریا رها کرد و نزدیک بود که غرق شوم .
ـ وقتی یازده ساله بودم بهترین دوستم با من قهر کرد و به همه گفت که از من متنفر است .
مرحله ی (2):با دقت به چیزهایی که در فهرست تان نوشته اید فکر کنید و از خود بپرسید :«بعد از وقایع با تجربیات فوق ، چه تصمیماتی راجع به خود ، دیگران ویا زندگی گرفتم ؟ »سپس آن تصمیم را در برابر خاطره ی مربوط بنویسید .برای این کار وقت کافی اختصاص دهید .اگر درباره ی یک مورد ، چیزی به نظرتان نمی رسد ، به سراغ بعدی بروید و بعداً به آن مورد بپردازید .اگر بسیاری از تصمیمات شما شبیه به هم به نظر می آیند ، تعجب نکنید .

مثال ها:

موقعیت یا حادثه                تصمیم :
پدر و مادرم از هم جدا شده بودند./من به اندازه ی کافی دوست داشتنی نیستم
موقعیت یا حادثه                تصمیم :
مادر و پدرهمیشه با هم دعوا داشتند ./من مجبورم که خوب باشم تا باعث عصبانیت کسی نشوم ؛ از من پذیرفته نیست که عصبانی باشم .
من چاق بودم و همیشه اذیتم می کردند ./من همانگونه که هستم دوست داشتنی نیستم و باید تلاش کنم تا مرا دوست داشته باشند .
پدرهیچوقت خانه نبود و به مادر خیانت می کرد ./مردها قابل اعتماد نیستند و زن ها «پادری »هستند .
مادر، فوق العاده عصبانی و دمدمی بود./اگراحساساتم را بیان کنم ، در امان نخواهم بود .به این معنی که باید حال کسی را بد کنم .
پدرهیچوقت به من ابراز علاقه نمی کرد و هرگز نشد که از من تعریف کند ./
باید خیلی تلاش کنم تا مرا دوست بدارند .
مادرم ،وقتی ده ساله بودم از سرطان فوت شد ./من مجبورم از همه مواظبت کنم .
من دیدم که پدر ، برادرم را کتک می زد ./من مجبورم خوب باشم تا صدمه نبینم .نمی توانم کسانی که دوستشان دارم را محافظت کنم .
ناپدری ام از من متنفر بود./کسانی که مرا (مادرم )را دوست دارند ، مرا ترک می کنند .
ما از لحاظ مذهبی خیلی سفت و سخت بار آمده بودیم و در ترس همیشگی از گناه زندگی می کردیم ./این پذیرفته نیست که خوش باشم و حتی به راه های درست و شرعی از روابط جنسی لذت ببرم .
پدر قول داده بود به جشن تولدم بیاید ولی هیچوقت پیدایش نشد ./مردها غیر مسئول هستند و نمی توانم روی آن ها حساب کنم .
مرحله ی (3):بعد از این که به تصمیماتی که به دنبال هر یک از تجارب و یا شرایط فوق گرفتید ، فکرکردید ، آنگاه برنامه ریزی احساسی خود و انتخاب های متأثر ازبرنامه ریزی احساسی تان را بنویسید .این مشکل ترین مرحله ی این تمرین و درعین حال مهمترین مرحله ی آن است .ممکن است چند روز وقت لازم داشته باشید تا درباره ی آن بیاندیشید و با دوستان یا همسرتان درباره اش صحبت کنید .این کار به شما کمک می کند تا نظرتان را با وضوح بیشتری درک کنید و توضیح بدهید ، با گذشت زمان هرگونه دریافت و ادراک جدیدتان را همچنان به فهرست اضافه کنید .
ما در سرتاسر این مقاله،درباره ی «آن »صحبت کردیم و قبلاً فهرست خلاصه و توصیف طنزآمیز او را دیدیم .عصبانی ، بیکار و معتاد به کنترل دیگران ، برای رابطه ای تحقیرآمیز،حال به فهرست برنامه ریزی احساسی او نگاه کنید :

فهرست برنامه ریزی احساسی «آن »

موقعیت یا حادثه                تصمیم                انتخاب عشقی
پدر قول هایی می داد که به آن ها عمل نکرد .مرتباً مرا منتظر می گذاشت. وقتی قرار بود به جایی بیاید ، هیچوقت پیدایش نمی شد ./کسانی که دوستشان دارم ، مرا مأیوس می کنند .نمی شود به مردها اعتماد کرد ./
مردهایی که آن ها را بزرگ و گرامی بدارم و سپس آن ها مرا مأیوس کنند . مردهایی که غیرمسئول هستند .
هرگزبه من گفته نشد که پدر و مادرم مشکل دارند .هرگز به من گفته نشد که قرار است پدر و مادرم طلاق بگیرند ، مگر تا همان لحظه ی آخر ./
کسانی که دوستشان دارم به من دروغ خواهند گفت ، پس نمی توانم به آن ها اعتماد کنم ./مردهایی که با خودشان و من صادق نیستند .
هیچوقت ندیدم که پدرم به مادرم ابراز محبت کند و به او عشق بورزد .او به مادرم خیانت می کرد و با زن های دیگر بود./مردها به وسیله ی همسران خود تحریک نمی شوند .زن ها در حسرت عشق می مانند ./مردهایی با میل جنسی ضعیف که به من نشان نمی دهند خواستنی هستم .مردهایی که چشمشان به دنبال زن های دیگر است .
وقتی بچه بودم مریض شدم و تب بالایی داشتم .پدر به خانه نمی آمد .من با مادرم تنها بودم./نمی توانم روی مردها حساب کنم .باید خودم از خودم مواظبت کنم ./مردهایی که شغلی ندارند و من باید از آن ها حمایت کنم . مردهایی که غیرعملی هستند و از من مواظبت نمی کنند .
نه مادر و نه پدرم راجع به جدایی و احساس غمی که بعد از جدایی دارند ، صحبت نمی کنند .طوری رفتار می کنند که انگار همه چیز خوب است ./
از این که احساساتم را با کسی در میان بگذارم ، احساس امنیت نمی کنم .آن هایی که دوستشان دارم ، دوست ندارند راجع به احساسات صحبت کنند ./مردهایی که مشکل می توانند احساساتشان را بیان کنند و از احساساتی بودن من نیزمتنفرند و از اینکه به مشکلات مان نگاه کنند ، امتناع می کنند .
اظهارات «آن ».هرگز تشخیص نداده بودم که حوادث دوران کودکی تا چه حد بر روی من اثرگذاشته اند .تمام مدت می دانستم که مدام مردان نامناسبی را انتخاب می کنم ، اما نمی توانستم بفهمم چرا ؟ مطلع شدن از تصمیماتی که وقتی دختر کوچکی بودم گرفتم ،ترساننده بود .در درونم احساس می کنم که هنوز بخشی از وجودم ، آن چیزها را باور دارد .من مردهایی را به سمت خود جذب می کردم که همان احساساتی را در من تولید کنند که پدرم در من تولید می کرد :عصبانیت ،نادیده گرفته شدن و احساس خیانت .بدتر از همه این که این انگاره با الگو را حتی تشخیص هم نداده بودم .زیرا به داشتن آن احساسات در کودکی ،عادت کرده بودم و برایم عادی بود .
حال که «آن »با وضوح بیشتری درک می کرد چرا به افراد نامناسب علاقه پیدا می کرد می تواند از این پس ،همسری مناسب را به سمت خود جذب کند .
وقتی از تصمیمات ناخودآگاه خود در رابطه با عشق آگاه شدید ،می توانید تصمیمات جدیدتر و سالم تری بگیرید .
جداً درباره ی این موضوع که چگونه ذهن خود را مجدداً برنامه ریزی کنید ، به طوری که بتوانید از دست عادات ناسالم گذشته رهایی یابید ،صحبت خواهیم کرد .
در زیر نمونه هایی از انواع انتخاب های عشقی که براساس وقایع دوران کودکی یا تصمیمات تان درباره ی عشق می داند آورده شده است .

چرا عاشق می شویم ؟

برنامه ریزی احساسی شما از شیوه های گوناگون در این که شما چه کسی را برای عشق ورزیدن انتخاب می کنید ، مداخله می کند .در زیر دلایل جذب شدن شما به یک شخص ، آورده شده است .

سندرم «بازگشت به خانه »

انسان ها به شبیه خود جذب می شوند .ما دوست داریم هر شب در سمت مشخصی از رختخوابمان بخوابیم یا در محل کار ،ماشین مان را در همان جای همیشگی پارک کنیم .یا تعطیلات مان را در همان جایی که همیشه برای تعطیلات می رفتیم ، بگذرانیم .«بازگشت به شبیه »یک غریزه ی اساسی است که به زندگیمان در این دنیای گیج کننده و دائماً درحال تغییر ،یک حس استمرار و ایمنی می دهد .متأسفانه این غریزه ممکن است ، به ضرر ما به کار بیافتد .
ما غالباً درجستجوی موقعیت های احساسی مشابه آن چه در کودکی داشته ایم ، هستیم .صرف نظر از این که آن تجربیات مثبت یا منفی بوده اند .
من این انگاره یا الگو را سندرم «بازگشت به خانه »می نامم .سندرم « بازگشت به خانه »چنین عمل می کند :
وقتی بچه ی کوچکی بودید ،خانه تان منبع اصلی عشق و ایمنی بود .حتی اگر پر از خشونت و یا هرج و مرج بود ، هنوز هم «خانه »بود .جایی که شکم تان سیر می شد ، جایی برای خوابیدن داشتید و به نوعی توجه دریافت می کردید .بنابراین عشق در ذهن شما ، خانه را تداعی می کند .به عبارتی ، این دو در ذهن شما به هم مربوط هستند .همچنین بر اساس تجربیات دیگرتان ، خانه نیز به نوبه ی خود ، سایر ویژگی های دیگر را در ذهنتان تداعی می کند .به عنوان مثال ،اگر پدر و مادرتان مرتب دعوا می کردند ، شما در ذهن خود این معادله را خواهید ساخت که :
خانه =هرج و مرج .اگربه شما محبت و توجه زیادی نشان داده نمی شد ، ممکن است معادله شما چیزی نظیر این می شد :خانه =تنهایی .اگر یکی از والدین شما آزار دهنده بود ، ممکن بود به این فرم تغییر یابد :خانه =ترس .
چیزی را که از ریاضیات پایه در مدرسه یاد گرفته اید ، هنوز به یاد دارید ؟
A=C آن گاهB=C وA=Bاگر
بیایید همین اصل را در به تصویرکشیدن سندرم «بازگشت به خانه »به کار ببریم .
ـ اگر عشق =خانه و خانه =هرج و مرج ، پس ـ آن گاه عشق =هرج و مرج
ـ اگر عشق =خانه و خانه =تنهایی ، پس ـ عشق =تنهایی
ـ اگر عشق =خانه و خانه =ترس ، پس ـ عشق =ترس
ذهن شما هرگونه تداعی معانی را که شما از خانه دارید ، برابر با عشق گرفته و این طور نتیجه می گیرد که عشق نیز باید چنین احساسی باشد .
اگر خانه برای شما به معنای احساس هرج و مرج بود .آنگاه ممکن است اشخاص بی ثباتی را جستجو کنید تا شما را در خلق یک رابطه ی دراماتیک و پر هرج و مرج کمک کنند .اگر خانه به معنای تنهایی بود ، ممکن است کسی را پیدا کنید که به شما عشق ، محبت و توجه کافی ندهد تا این که بتوانید مجداً در خود احساس تنهایی تولید کنید .اگر خانه به معنای ترس بود ، ممکن است جذب کسی شوید که تماماً از شما انتقاد کند و شما را تهدید کند که ترک تان خواهد کرد و یا کاری کند تا این که همیشه در ترس به سر برید .شما ناخودآگاه ، چیزی را انتخاب می کنید که برایتان آشنا است :«شما به خانه بر می گردید ».
پر واضح است که همگی ما تداعی معنی های مثبتی نیز به خانه داریم که در زندگی بزرگسالی خود ، به دنبال تولید مجدد آن ها خواهیم بود ، اگر چه استنباط من این است که تداعی معنی هایی که بیش از بقیه دردناک بودند ، بیشترین زحمت و گرفتاری را تولید خواهند کرد .چرا که این پدیده ناخودآگاه است . به عبارت دیگر اگر شما در خانه ای بزرگ شده اید که والدین تان به یکدیگر عشق و محبت زیادی ابراز می کردند ، اما از یکدیگر انتقاد نیز می کردند ، ممکن است خودآگاه به شخصی بسیار مهربان و ناخودآگاه به شخصی بسیار انتقادگر ، علاقه مند شوید .

چگونه «آن »در روابطش به خانه باز می گشت ؟

ما در تمام این مقاله «آن »را تعقیب کردیم .زنی سی و یک ساله با سابقه ی جذب شدن به مردهایی غیر مسئول و از لحاظ روحی ، بسته .«آن »درحال حاضر همسر «ادم »است و زندگی خوشبختی دارد .اما به واسطه ی تجارب تلخ گذشته اش ، از این که کاملاً به کسی اعتماد کند ، هراس دارد .با خواندن فهرست برنامه ریزی احساسی او ،خواهید دید که چگونه در بیشتر روابطش به خانه بر می گردد .وقتی از «آن »خواستم تداعی معنی های منفی اش را در رابطه با خانه بنویسد ، او به چنین چیزی رسید :
خانه =یأس و ناامیدی
انکار
عدم بیان احساسات
خیانت
بی کفایتی
بی صداقتی
ترک
کلمه ی خانه را با کلمه ی عشق جایگزین کرده و تداعی معنی های ناخودآگاه « آن »را در رابطه با عشق خواهید دید .
عشق =یأس و ناامیدی
انکار
عدم بیان احساسات
خیانت
بی کفایتی
بی صداقتی
ترک



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » دق دل بعضی ها ( جمعه 90/2/16 :: ساعت 12:11 عصر )
»» روان شناسی زن و مرد(قسمت اول )

روان شناسی زن و مرد(قسمت اول )
میل اندر مرد و زن حق زان نهاد
تا بقا یابد جهان زین اتحاد
روز و شب ظاهر دو ضد و دشمنند
لیک هر دو، یک حقیقت می تنند
( مولوی)
آگاهی از وجود تفاوت های فردی بین انسان ها، چه کودکان و چه بزرگسالان، به اندازه خلقت انسان قدمت دارد. زیرا انسان های اولیه زمانی که در غارها یا جنگل ها زندگی می کردند، از متفاوت بودن یکدیگر کاملاً آگاه بودند، بدین صورت که وقتی به هم می رسیدند بلافاصله زور بازوی یکدیگر را تخمین می زدند؛ اگر طرف مقابل را ضعیف تر از خود می یافتند فوراً طعمه اش را از دستش می گرفتند و برعکس، اگر در می یافتند که حریف پنجه ی پر زورتر از آنها دارد، فوراً از سر راهش کنار می رفتند.
اگر تاریخ را ورق بزنیم در هیچ دوره ای نخواهیم دید که انسان ها خواه به صورت رسمی و خواه به صورت غیر رسمی، اعضاء جامعه خود را گروه بندی نکنند و برای هر گروه ویژگی های خاص قائل نشوند. در ادبیات کهن و واقعاً غنی سرزمین خود نیز می بینیم که مسئله تفاوت های فردی مطرح بوده و از همه کس انتظارات یکسانی نداشته اند.
هر کسی را بهر کاری ساختند
میل آن را را در دلش انداختند
( مولوی)
علاوه بر تفاوت های فردی بین انسان ها به طور کلی ، و بین زن و مرد نیز به طور اخص تفاوت های بارز چشمگیری از نظر جسمانی و روانی وجود دارد و همین امر توجه متخصصین و صاحب نظران را به خود جلب کرد و نقطه عطفی در باب انجام مطالعات در مورد زن ها و مقایسه آن با مردها شد. مطالعه جنسیت و تفاوت های جنسی همواره مورد توجه و علاقه پژوهشگران بوده است. روان شناسان در بررسی تفاوت های جنسی توجه خویش را به زنان معطوف کردند، اما چون بیشتر این پژوهشگران مرد بودند به طور طبیعی فعالیت های پژوهشی آنان نیز متأثر از جهت گیری های جنسی آنان بود.
در این پژوهش ها دانشمندان بر این باور بودند که عالی ترین قابلیت های ذهنی در قطعه پیشانی مغز است. در پژوهش های آن زمان نیز به این موضوع تأکید می شد که مردان قطعه پیشانی بزرگ تری نسبت به زنان دارند . اما چند سال بعد، دانشمندان به این باور رسیدند که عالی ترین قابلیت های ذهنی نه در قطعه پیشانی که در قطعه آهیانه ای مغز است. ناگهان در نهایت شگفتی و برخلاف یافته های پژوهشی پیشین، پژوهشگران پی برده اند که قطعه پیشانی زنان بزرگتر است، هم چنین پژوهش ها نشان داد که اندازه قطعه ی آهیانه ی مغز زنان نیز بزرگتر است.
دومین جنبه ی تفاوت های جنسی که مورد توجه پژوهشگران پیشین قرار گرفت، مقیاس
هوش بود. آنها معتقد بودند که مردان از نظر بهره وری هوش در دو انتهای بالاتر و پائین تر منحنی زمان قرار دارند، در حالی که تجمع زنان از نظر بهره هوشی، نزدیک به میانگین است. در صورتی که تحقیقات بسیار متعدد و گسترده ای که بعداً انجام شد نشان داد در عمل کرد کلی هوش ، تفاوتی بین زن و مرد نیست ولی در عمل کردهای اختصاصی تفاوت وجود دارد.

تصورات قالبی و کلیشه ای در مورد زنان

باورهای قالبی، همانا ذهنیت های ایستا و ثابتی هستند که پایه های عملی ندارند و مردم به مردان یا زنان نسبت می دهند، به عبارت دیگر مردم پیشاپیش ویژگی های خاصی را به دو جنس نسبت می دهند. امروزه در دانشگاه های برخی کشورها این باور رواج دارد که
زنان با مردان از لحاظ روان شناختی و فیزیولوژیکی تفاوت دارند. به علاوه تحقیقات امروزی نشان می دهد که این باورهای قالبی از سال 1972 تاکنون تغییرات محسوسی نداشته است.
اکثریت مردم صفات زیر را از
ویژگی های جنس زن
می دانند:
- محافظه کار و خویشتن دار
- دلواپس عواطف و احساسات دیگران
- دارای گرایشات دینی عمیق
- میل به امنیت خواهی فراوان
- تمایل و علاقه شدید به هنر و ادبیات
- به سادگی ، عواطف لطیف را به زبان آوردن
و
خصوصیات زیر را به
مردان
نسبت می دهند :
- بسیار مستقل است
- پرخاشگر و سلطه طلب است
- به سادگی تحت تأثیر قرار نمی گیرد
- عمیقاً شیفته ریاضیات و مقولات علمی
- در برابر بحران ها، خویشتنداری خود را حفظ می کند
- در بسیاری از زمینه ها فعال بوده و تمایلات رقابت جویی عمیقی دارد
- تقریباً بسان یک رهبر عمل می کند
- معتمد به نفس بوده و بسیار جاه طلب است
- عمیقاً به آداب و شیوه های جهان آگاه است
برخی کلیشه ها نه تنها در قیاس با سایر فرهنگ ها متفاوت است بلکه این موضوع در میان نژادها و طبقات اجتماعی نیز تفاوت دارد. مثلاًً کلیشه هایی سفید پوستان و رنگین پوستان متفاوت هستند. روان شناسانی چون « لاندرین» ، با توجه به تحقیقاتی که انجام داده اند به نتایجی نیز دست یافته اند. مثلاً وی زمانی که زنان سفیدپوست را با زنان سیاه پوست مقایسه می کرد به کلیشه های چون وابستگی بیشتر، احساساتی بودن بیشتر و هوشمندی بیشتر دست یافت در صورتی که زنان سیاه پوست را خرافاتی و ستیزه جو یافت.

دیدگاه های کلیشه ای راجع به مردان

همان طور که در مورد زنان کلیشه هایی رواج دارد ، این مسأله در مورد مردان نیز صدق می کند. ویژگی های ایده آل اجتماعی مردان باید شامل صفاتی چون پرخاشگری، استقلال و خودکفایی، غیر احساسی بودن و
اعتماد به نفس باشد.
پژوهش های انجام شده نشان می دهد که چهار عامل اصلی در پایداری باورهای قالبی در مورد مردان نمود آشکار دارند:
1- مردانگی طلب می کند که هرگونه خصوصیات زنانه از مردان دور باشد.
2- مردان باید نماد «چرخ بزرگ» باشند. مرد باید کامیاب شود و همگان به دیده احترام به او بنگرند و نان آوری بزرگ باشد.
3- مرد باید نماد اعتماد به نفس ، نیرومندی و خود اتکایی باشد.
4- مرد باید پرخاشگر و قدرتمند باشد و از ابراز خشونت و جسارت ابایی نداشته باشد.

تغییرات نقش های مردان

القائات گذشته با هنجارهای امروزی مردان متفاوت است. در گذشته مرد ایده آل کسی بود که قدرت پرخاشگری داشته باشد. لیکن امروز این صفت سرزنش می شود، به علاوه در گذشته مرد می بایست در فضای کاری، قاطعیت و خشونت از خود نشان دهد، لیکن امروزه هنر در این است که شخص هر چه بیشتر با همکاران خویش هماهنگ و همسو باشد.
نقش های سنتی مردان توسط جامعه شناسان و انسان شناسان مورد مطالعه قرار گرفته است. امروزه اوضاع دگرگون شده است، زیرا کار کردن در کارخانجات و شرکت ها و موفق شدن، مستلزم ویژگی هایی می باشد که به جای زورمندی محتاج ظرافت و هوشمندی است. مرد امروزی باید به طور مطلوب با همکاران خویش تعامل داشته باشد و با مساعدت آنان به اهداف عالیه خویش برسد. به علاوه مردان امروزی باید خویشتن دار باشند ، لیکن باید حساسیت های عاطفی خویش را نیز ابراز نمایند.

مقایسه روان شناسی زن و مرد

گوهر وجودی زن و مرد یکی است، هر دو انسانند و طبیعتاً با یکدیگر شباهت های بسیار دارند، ضمن آنکه در مواردی با یکیگر تفاوت دارند. متأسفانه پژوهش ها و گرایش های علمی بیشتر به تفاوت های زن و مرد ، و نه بر شباهت های آنها تکیه دارد. افزون بر آن جنس زن و مرد در پاره ای از ویژگی ها همپوشی های زیادی را نشان می دهند که در این مورد باید به توزیع فراوانی این ویژگی ها در دو جنس توجه کرد و دریافت که میانگین نمره های هر گروه در مقایسه با دیگری در آزمون های مربوطه چه میزانی است.
منبع



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » دق دل بعضی ها ( جمعه 90/2/16 :: ساعت 12:8 عصر )
»» کلید ورود به قلب خانم ها

کلید ورود به قلب خانم ها
مردانی که به دنبال یک زندگی آرام و با نشاط هستند ، می‌بایست در ابتدا ویژگی‌های فطری همسرشان را بدانند تا بتوانند بر مبنای یک استراتژی مشخص، زندگی شیرینی را برای خود و اعضای خانواده بیافرینند.
مردان می‌توانند با شناخت این ویژگی‌ها، گام‌های بسیار بزرگی را در زندگی خانوادگی خود بردارند. با بررسی گذرایی در زندگی بسیاری از مردان بزرگ، می‌توان دریافت که نقش همسر و یا مادر آنان در موفقیت‌شان بسیار پررنگ بوده است.
از نکته‌های بسیار قابل توجه که «پرفسور حسابی» این دانشمند بزرگ ایرانی، بارها بر روی آن تاکید کرده است، نقش دو زن در موفقیت شخصی، خانوادگی، اجتماعی و علمی او بوده است و این دو زن، مادر و همسر مهربان و صبورش بوده‌اند.
در این مقاله، سعی می‌شود کلیدهای اصلی قلب زنان برای مردانی که علاقه‌مندند زندگی شیرین و بانشاطی داشته باشند ، مطرح گردد.
البته باید توجه داشت که تنها با دانستن این کلیدها، کاری از پیش نمی‌رود بلکه باید در خصوص تک‌تک موردها، اقدام‌ مناسب و شایسته انجام داد و هر روز زندگی خویش را شیرین‌تر و جذاب‌تر نمود.
مردان علاقه‌مند به یک زندگی پویا و زیبا، مطمئن باشند با رعایت نکته‌های این مقاله ، بی‌شک زندگی آنان دچار تغییر و تحول‌های مثبت خواهد شد:

کلید اول: توجه

خانم‌ها دوست دارند که همسرشان به آنان توجه نماید و با این اقدام به احساس خوب و آرامش‌بخشی دست می‌یابند.
آنان دوست دارند اگر در خانه، کوچک‌ترین اقدامی را انجام دادند ، از جانب همسرشان مورد توجه قرار گیرد. به عنوان نمونه:
اگر آنان در دکوراسیون وسایل خانه، تغییری ایجاد کردند و یا لباس جدید و زیبایی پوشیدند، دوست دارند به سرعت، عکس‌العمل همسرشان را ببینند. مردانی که از شدت خستگی و یا عدم اطلاع، اقدام مناسبی انجام نمی‌دهند، به‌طور معمول، همسرشان بعد ازمدتی، دچار احساس بی‌توجهی و در بسیاری از مواقع، افسردگی می‌شود.
پس آقایان محترم از این پس، یادشان باشد که با یک جمله‌ی بسیار ساده و دلنشین، می‌توانند توجه خود را به همسرشان نشان دهند و او را نسبت به زندگی، دلگرم نمایند و ببینند این توجه چه اثرهای مثبتی در زندگی آنان ایجاد خواهد کرد.
تمرین‌ 1:
هر روز قبل از ورود به خانه، همه‌ی مشکل‌های محیط کار را فرامش کرده و با لبخند و روحیه‌ای مثبت ، وارد خانه شوید و سعی کنید با جمله‌های انرژی‌بخش ، توجه خود را به همسرتان نشان دهید و بعد ببینید چه‌قدر زندگی ، شیرین‌تر می‌شود.

کلید دوم: احترام

خانم‌ها شیفته‌ی احترام و تکریم هستند. آنان دوست دارند در هر شرایطی، همسرشان به آنان احترام بگذارد. آقایان با احترام گذاشتن به همسرشان، اعتماد به نفس آنان را افزایش می‌دهند.
خانم‌ها علاقه‌مندند که در جمع خانواده، همسرشان آنان را با نام زیبا و محترمی، صدا زده و در محیط‌های خانوادگی از آنان تعریف کند. اگر مردی چنین اقدامی را انجام دهد، به‌سرعت شاهد قدردانی همسرش با یک جمله و یا اقدام مثبت خواهد بود.
فرزندان یک خانواده نیز وقتی احترام پدر و مادر را می‌بینند ، یاد می‌گیرند که همواره حرمت مادر را حفظ نموده و او را مورد احترام قرار دهند. البته احترام همیشه دو طرفه است ولی حساسیت این موضوع برای خانم‌ها بسیار بیش‌تر است. در ضمن ، خانم‌ها فوق‌العاده علاقه‌مند به تکریم پدر و مادرشان از جانب همسرشان هستند.
تمرین 2:
نگویید: «چرا ما همش باید احترام بگذاریم؟» این جمله از آن دسته جمله‌های تخریب کننده‌ی یک زندگی مثبت است. از همین حالا دست به کار شوید و ببینید چگونه می‌توانید به همسرتان بیش‌تر احترام بگذارید و او را مورد ستایش قرار دهید. مطمئن باشید که فایده‌هایش برای شما بسیار بیشتر است.
در مقاله ی بعد به بررسی سه کلید دیگر با عناوین : " شنونده‌ی خوب " ، " حمایت و پشتیبانی " و " دوستی و صمیمیت" خواهیم پرداخت .



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » دق دل بعضی ها ( جمعه 90/2/16 :: ساعت 12:6 عصر )
»» برداشت خانم ها از هدیه

برداشت خانم ها از هدیه
با اینکه ممکن است مناسبات و تعطیلی های مختلف در طول سال لحظات خوشی برای گذراندن کنار همسرتان باشد.
اما یک نکته خیلی مهم در اکثر این تعطیلی ها را فراموش کرده اید: هدیه دادن. چه عید باشد، چه نوروز، چه ولنتاین، روز زن و روز مادر، سالگرد ازدواجتان یا یک جشن تولد معمولی، مهارت شما در هدیه دادن به دقت مورد توجه همسرتان، نزدیک ترین دوستش، مادرش و و و خواهد بود.
لازم به ذکر نیست که هدیه دادن اهمیت بسیار زیادی دارد، پس صرفنظر از هدیه ای که میخرید، به نکات دیگری هم باید توجه کنید. با اینکه ممکن است خیلی پول خرج کرده باشید تا در اولین روز قرارتان با خانمی، با هدیه تان احساس خوبی در او ایجاد کنید، اما اگر هدیه را خیلی ساده با روزنامه کادوپیچ کنید،حتی بهترین هدیه ها هم بی ارزش جلوه خواهد کرد. پس اگر فکر می کنید که خودتان از عهده اش برنمی آیید، بهتر است کمی بیشتر خرج کنید و از یک متخصص کادو کردن بخواهید که هدیه تان را کادو کند. حالا اجازه بدهید بیشتر به محتوای هدیه تان توجه کنیم. می خواهیم به شما بگوییم که خانمتان درمورد هدیه ای که به او می دهید چه فکری خواهد کرد.


طلا و جواهرات


از آنجا که طلا و جواهر گران است و خیلی راحت می توان با آنها پز داد، معمولاً برای رابطه های خیلی جدی نگه داشته می شود. تصور خانمتان از چنین هدیه ای این خواهد بود که رابطه تان کاملاً جدی است و شما با اینکار تعهدتان را به او نشان داده اید. خانم ها خوب می دانند که مردها معمولاً برای یک رابطه الکی اینقدر پول خرج نمی کنند و چنین هدیه ای به آنها نشان می دهد که دوستشان دارید. اما اگر در دادن چنین هدیه ای به خانمی عجله کنید دو واکنش را در او به همراه خواهد داشت: 1) خانمی را که از احساسش به شما مطمئن نیست را می ترساند. 2) چون ممکن است احساس کند که می خواهید با چنین هدیه ای احساسش را بخرید، برایش آزاردهنده خواهد بود.


عطر


عطر در هدایای شخصی حد نهایی است، حتی بیشتر از طلا و جواهرات. رایحه ای که خانم ها بعنوان عطرشان انتخاب می کنند بسیار خاص و شخصی است. این یعنی شما باید خانمی را خیلی خوب بشناسید تا بتوانید عطری برایش بخرید که با سلیقه اش جور باشد. پس چون ممکن است برسد که در دقیقه آخر برایش هدیه خریده اید و وقت آنچنانی برایش نگذاشته اید، بهتر است تا می توانید از خریدن چنین هدیه ای خودداری کنید مگر اینکه بدانید دقیقاً چه عطری دوست دارد.


وسایل الکترونیکی


زندگی کردن در دنیای مدرن امروزی که تکنولوژی نقش بسیار مهمی در آن دارد، عجیب نیست که یک ابزار یا وسیله الکترونیکی برای او بخرید. این هدیه چه یک iPod باشد چه یک نوت بوک، به هر حال بسیار گرانقیمت خواهد بود و باعث می شود او تصور کند که شما فکر می کنید لیاقت این را دارد که با این تکنولوژی ها زندگیش کمی راحت تر شود. به خاطر تنوع زیاد اینگونه وسایل، می توانید به او ثابت کنید که با توجه به شیوه زندگی و علایق او، چقدر وقت گذاشته اید و برایش ارزش قائل بوده اید و آن چیزی را برایش هدیه گرفته اید که واقعاً به آن نیاز داشته است.


سفر


اختصاص دادن وقتتان به او می توانید یکی از ساده ترین و بهترین هدایایی باشد که به خانمتان می دهید. این اختصاص دادن وقت می تواند به هر طریقی صورت گیرد، از یک مسافرت گرفته تا یک اردو یا پیکنیک یک روزه و مطمئن باشید که تجربه ای بسیار لذت بخش برای او خواهد بود.
علاوه بر این، خیلی از خانم ها چنین هدیه ای را نشانه این می دانند که وقت گذراندن در کنار او برای شما اهمیت زیادی دارد . برای رابطه تان ارزش قائلید. این هدیه برای کسی که فکر می کنید همانی است که می خواهید و دلتان نمی خواهد با یک هدیه مادی، او را از سر خود باز کنید، بسیار عالی است. تنها مسئله این است که نباید اجازه بدهید او بویی از ماجرا ببرد، اما خوب از قبل برنامه ریزی کنید تا هیچ مشکلی برای هیچکدامتان پیش نیاید.


لوازم خانگی


به استثنای درخواست های ویژه، خریدن لوازم خانگی به عنوان هدیه، این پیام را به همسرتان می رساند که ذره ای از عشق در وجود شما نیست یا اینکه به او فقط به عنوان یک خدمتکار نگاه می کنید که باید کارهای خانه را انجام دهد. بااینکه یک جاروبرقی جدید می تواند خیلی برای او مفید باشد، اما عملاً آتش عشق را در وجود او روشن نمی کند و باعث نمی شود که احساس خاص بودن کند. اگر تصمیم گرفته اید که هدیه تان مسخره و بیهوده نباشد و برایش کاربردی باشد، بهتر است سراغ لوازم خانگی هایی بروید که کمی تجملاتی تر باشند. مثلاً یک دست ملحفه نخی مصری با طرح بسیار زیبا یا یک دستگاه قهوه ساز مدرن انتخاب بدی نیست و به او نشان می دهد که می خواهید سطح فعالیت های روزمره او را بالاتر ببرید.


وقتی از خودش بپرسید


با اینکه با اینکار می توانید دقیقاً همان چیزی را برایش هدیه بگیرید که خودش میخواهد، اما ممکن است این احساس را در او ایجاد کند که شما زحمت فکر کردن اینکه او چه می خواهد را به خودتان نمی دهید. اما اگر خانمتان خیلی وسواسی است و دوست دارد همیشه چیزی را که خودش انتخاب کرده بخرد، سعی کنید باتوجه به وضعیت جیبتان در کنار آن هدیه، یک هدیه کوچک هم با انتخاب خودتان برایش بخرید.


خوردنی/نوشیدنی


با اینکه یک جعبه شکلات و یک جعبه نوشیدنی اعلا هدیه خیلی خوبی برای همسایه، همکار یا عمویتان است، اما اصلاً برای همسرتان مناسب نیستند. اگر با خانمی رابطه دارید که خیلی از اینجور خوردنی ها لذت می برد، می توانید گاه و بیگاه یا شکلات یا هر چیز دیگری که دوست دارد غافلگیرش کنید. درغیراینصورت اگر بخواهید برای یک هدیه مهم چنین چیزهایی را برایش بخرید، در نظر او خیلی پیش پا افتاده و ارزان خواهد آمد.
البته منظور ما این نیست که خرید یک جعبه شکلات بد است، نه اما اگر بخواهید شکلات را بعنوان هدیه اصلی به او بدهید جلوه خوبی ندارد.


خط آخر


هدیه دادن و گرفتن می تواند برای هر کسی یک موقعیت خیلی استرس آور باشد، مخصوصاً برای آنها که در یک رابطه هستند. حتی خانم هایی که اصلاً مادی گرا نیستند هم هدیه ای که به آنها می دهید را نشاندهنده مقدار ارزشی که برای رابطه تان قائلید و مقدار علاقه تان به آنها می دانند.
بااینکه ممکن است تصمیم گرفتن درمورد اینکه چه هدیه ای برای او بخرید کار سختی باشد، اما اگر کمی دقت کنید می بینید که همه خانم ها خودشان به اندازه کافی به شما نخ می دهند که چه چیزی لازم دارند یا دوست دارند داشته باشند. این شما هستید که باید به حرکات و حرف هایشان دقت و توجه داشته باشید تا هدیه دادن برایتان به تجربه ای بسیار لذت بخش تبدیل شود.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » دق دل بعضی ها ( جمعه 90/2/16 :: ساعت 12:3 عصر )
»» سیاست های زنانه در همسرداری

سیاست های زنانه در همسرداری
نقش زن در تحکیم رابطه همسران غیرقابل انکار است. در گذرگاه‌های مختلف زندگی بشر، آثار عمیقی از رد پای زنان؛ هم در زندگی‌های پایدار و هم در زندگی‌های مترلزل و فرو ریخته شده، به چشم می‌خورد . این امر خود نشان‌گر اهمیت مسئولیت خطیر زنان درعرصه ی حفظ ، تداوم و تعادل یک رابطه ایده‌آل و مستمر در مبحث همسران می‌باشد.
مردها دوبار تربیت می‌شوند؛ یک‌بار توسط والدینشان، بطور‌ی که بتوانند فرزند خوبی برای آنها باشند و بار دوم توسط همسرشان به‌نحوی که بتوانند شوهر خوبی برای همسرشان باشند، اما اگر در این راستا قدمی برداشته نشود، تحولی صورت نخواهد گرفت.
تفاوت‌های فردی همواره در طبیعت خلقت انسان از جایگاه ویژه‌ای برخوردار است و بر همین الزام، پیوسته تعارفات کوچک و بزرگ میان همسران وجود داشته است. زنان قابلیت‌‌‌های بسیاری برای برانگیختن نقاط قوت رفتاری در شوهرشان دارند. تقریباً همه مردان می‌توانند یک شخصیت مثبت داشته باشند و این ، بستگی به‌شیوه رفتاری همسرشان دارد. به‌عبارتی می‌توان گفت:مردها دوبار تربیت می‌شوند؛ یک‌بار توسط والدینشان، بطور‌ی که بتوانند فرزند خوبی برای آنها باشند و بار دوم توسط همسرشان به‌نحوی که بتوانند شوهر خوبی برای همسرشان باشند، اما اگر در این راستا قدمی برداشته نشود، تحولی صورت نخواهد گرفت. در اینجا می‌خواهیم بخشی از شگردهای همسرداری یا اصطلاحاً سیاست‌های زنانه را در جهت ارتقاء استقامت پایه‌های یک زندگی مشترک، در محور روابط همسران، از نظر بگذرانیم، بنابراین این مطلب را صرفاً زنانی بخوانند که می‌خواهند بدانند «چگونه می‌توان شوهر خود را به‌مهری مستمر و عمیق آلوده‌ گرداند؟!»
1- صادق باشید، چون تنها در این صورت است که حق دارید از همسرتان توقع رفتار و گفتار صادقانه داشته باشید.
2- همزمان با رعایت اصل صداقت، بدانید هیچ لزومی ندارد هر مطلبی، با هر مضمونی بازگو شود!
3- زن و شوهر می‌توانند توافق کنند که همواره جایگاهی برای تغییر در طول زندگی، قایل شوند.
4- پیوسته به دنبال یک رابطه در حال رشد باشید، در پیشرفت مثبت ارتباطات، توقف جایز نیست.
5- سعی کنید به تعریف خوشبختی از دیدگاه همسرتان دسترسی پیدا کنید.
6- شما می‌توانید از زندگی کردن با مرد خود لذّت ببرید، بدون آنکه خود و خواسته‌های‌تان را به فراموشی بسپارید.
7- گاهی اوقات اگر به‌طور واضح تقاضا نکنید، چیزی بدست نخواهید آورد.
8- گفتنی‌ها را بگویید، امّا به‌موقع! منتظر نمانید به این امید که شاید روزی خودش متوجه شود.
9- به‌یاد داشته باشید معمولاً مردها آن‌گونه که شما به‌ آنها می‌نگرید، به‌خود نمی‌نگرد.
10- شاید نتوانید مرد خود را کاملاً کنترل کنید، امّا قطعاً می‌توانید بر او تأثیر بگذارید.
11- در برنامه‌ریزی‌ها به‌صورت یک شریک ظاهر شوید، نه یک رقیب.
12- احترام شما، در گروی رفتار شماست.
13- برنامه‌های خود را طوری تنظیم کنید تا زمانی که همسرتان در منزل است، در کنارش حضور داشته باشید، نه احتمالاً در آشپزخانه.
14- به نوع پوشش، آرایش و پیرایش خود در منزل همواره اهمیت بدهید.
15- در طی روز از کلمات محبّت‌آمیز استفاده کنید.
16- بسیاری از زنان بر این باورند که باید بیش از حد عاطفی باشند . اینگونه نباشید!
17- بکوشید بدون آنکه در مسائل کاری و اجتماعی همسرتان مستقیماً دخالت کنید، خیلی دوستانه و غیرمتعصبانه به افعال وی ناظر باشید.
18- میزان وابستگی و دلبستگی یک زن می‌تواند قابلیت‌های شوهرش را برای توجه نشان دادن به او تحت‌الشعاع قرار دهد.
19- هراز گاهی از او به خاطر حسناتش تمجید کنید.
20- گاهی گفتگوی متعادل می‌تواند قفل‌هایی که بر زندگی‌ عاطفی همسرتان زده شده، باز کند.
21- هرگز به قصد آنکه همسرتان را برای انجام کاری سوق دهید، از او تعریف و تمجید نکنید.
22- برای او این حق را قایل باشید که بتواند احساسات مختلفی داشته باشد
می‌توان گفت تقریباً همه مردها نفوذ‌ پذیرند، به‌شرط آنکه شما نافذ خوبی باشید . سعی کنید شیوه نفوذ همسر خود را بشناسید و با تأمل و سنجیده در این مسیر گام بردارید. در این راستا خوب است بدانید:
شاید یکی از دلایل این‌که شما بیش از دیگران از زندگی‌تان گله‌مندید این است که به جزئیات بیش از حد توجه می‌کنید.اگر در مسئولیت‌های زندگی کوتاهی کنید، محکوم به شکست خواهید بود و همسرتان را نیز وادار به شکست می کنید.
1- این شما هستید که اقتدار و غرور مردانه یک مرد را شکل می دهید و بهبود می بخشید.
2- هرگز شوهرتان را با شخص دیگری مقایسه نکنید؛ مگر آنکه در آن مورد برتری با همسر شما باشد.
3- از لحاظ خلقی، خود را به ایده‌‌‌آل همسرتان، نزدیک و نزدیک‌تر کنید.
4- توقعات و نیازهای مالی خود را فقط زمانی مطرح کنید که مطمئن باشید شوهرتان قادر به برآوردن آنهاست.
5- در برنامه‌ریزی‌های مالی چنان تصمیم بگیرید که هرگز باعث ضرر نشوید.
6- بدون هماهنگی با همسرتان برای مهمانی رفتن، مهمانی برگزار کردن و مواردی از این دست، تصمیم نگیرید.
7- تا کاملاً مجبور نشده‌اید، سعی کنید بدون همسرتان در برنامه‌های تفریحی و مسافرت‌ها شرکت نکنید.
8- بکوشید لحظاتی که با همسرتان دارید، کاملاً پرانرژی و بانشاط باشید.
9- در مجالس دوستانه، سعی کنید همواره توجه‌تان معطوف به او باشد.
10- حریم اطلاعات زندگی خود را حفظ کنید، هیچ لزومی ندارد که مسایل و مشکلات شما و شوهرتان در سطح فامیل، عمومی گردد.
11- اگر در مسئولیت‌های زندگی کوتاهی کنید، محکوم به شکست خواهید بود و همسرتان را نیز وادار به شکست می کنید.
12- نقاط مثبت و ضعف مرد خود را بشناسید و بپذیرید و با این وجود باز هم به او توجه کنید.
13- دقت کنید ممکن است نیازهای زناشویی زن و مرد با هم متفاوت باشند، ولی با هم در تقابلند.
14- سعی کنید هیچ وقت زودتر از همسرتان به خواب نروید!
15- به کلیه نیازهای همسرتان همواره رسیدگی کنید.
16- فراموش نکنید شما برای حصول به رضایت، آرامش و احتیاجات خود، زمانی موفق خواهید بود که همسرتان را از تمامی این جهات تامین کنید.
17- سالگرد ازدواج و تاریخ تولد همسرتان را فراموش نکنید.
18- به مناسبات و بهانه‌‌‌های مختلف، گاهی برایش هدیه تهیه کنید.
19- هرگز هدایای دریافتی از او را، حتی اگر بی‌مصرف بودند، به کسی نبخشید.
20- از عودت یا تعویض هدیه، در هر شرایطی بپرهیزید.
21- از کلیه هدایایش، حتی آن‌هایی که مطابق میل و سلیقه شما نبوده، برای یکبار هم که شده، درحضور خودش استفاده کنید.
22- رفتار خود را گاه‌گاهی ارزیابی کنید.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » دق دل بعضی ها ( جمعه 90/2/16 :: ساعت 12:1 عصر )
<   <<   11   12   13   14   15   >>   >
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

معضلی به نام رفتارهای پرخطر جنسی!
رازهـایـی دربـاره ایــدز کـه کـسی جـرات گـفتـنش را نـداشت !
رازهـایی کـه مـردان دوست دارند هـمسران شـان بـدانند
تفاوتهای ساختار روحی و روانی زنان و مردان
آنچه همسران جوان باید بدانند
اختلافات زن و شوهر و راه حل آن
نحوه گله گذاری از همسر
پیامبر(ص) در خانه, سـازگـارى, مهربـانـى, مـدیـریت
پیامبر(صلی الله علیه و اله) در خانه,سازگارى, مهربانى, مدیریت
پیامبر(صلی الله علیه و آله) در خانه,سازگارى, مهربانى, مدیریت
فقط با یک جمله، قلبش را تسخیر کن!
[عناوین آرشیوشده]

>> بازدید امروز: 33
>> بازدید دیروز: 17
>> مجموع بازدیدها: 858059

» درباره من

راه و راهنما، روان شناسی مرد و زن، Psychology of male and female
دق دل بعضی ها
به مسایل جنسی می پردازد و مروری دارد بر آنها

» پیوندهای روزانه

کیسه زباله ماشین
بازی های جذاب و مهیج و تست های هوش [4]
بازی تمرکز - balance balls [5]
بازی بطری اعصاب سنج [10]
بازی و تست هوش [3]
خود اشتغالی، طرح توجیهی اقتصادی [2]
ܓ❥خرید آنلاینܓ❥ [1]
عکس های فانتزی زیبا و متحرک [8]
جکستان, پـَـ نـَـ پـَـ, اس ام اس, پیامک [2]
فوتبال و اخبار ورزشی
عشق جوانی و مشکلات ازدواج [3]
مشاوره روان شناسی [200]
مشاوره خرید [348]
زرشکستان [394]
[آرشیو(14)]

» فهرست موضوعی یادداشت ها
آموزش[21] . اخبار[12] . چگونه زن زندگی خود را دیوانه سازید[11] . مجموعه[9] . هفت سرمایه گذاری کوچک درعشق که سود کلانی برای آقایان به ارمغان م[8] . آنچه زن ها دوست دارند مردها بدانند:[8] . حرفه[6] . جامع[5] . افسانه ی عشقی (1) عشق حقیقی بر همه چیز فائق می شود ؟[5] . ها[5] . سازی[5] . راهنمای[4] . سهام[4] . فلش[4] . های[4] . آموزشی[4] . آنتی[3] . Learning[3] . اخذ[3] . بازیگران[3] . باشگاه[3] . پذیرش[3] . تحصیل[3] . تحصیلی[3] . خارج[3] . خودرو[3] . هنرمندان[3] . هنری[3] . ورزشی[3] . ساخت[3] . ویندوز[3] . فناوری[3] . نرم افزار[3] . سی[3] . سینما[3] . سپاه[3] . سربازی[3] . زنی[3] . عدالت[3] . علمی[3] . فرهنگی[3] . فرهنگیان[3] . فارسی[2] . فوتبال[2] . قرآن[2] . شخصی[2] . شرکت[2] . شوهران بخوانند[2] . رازهایی درباره مردان که هر زنی باید آنها را بداند....[2] . زیبا[2] . رایگان[2] . مهر[2] . موبایل[2] . گل[2] . مایا[2] . مبتدی[2] . متحرک[2] . مستند[2] . مسکن[2] . کامل[2] . گوش کنید با شما سخن می گویم! به نام او، که پدر و مادر را خلق کر[2] . مدرک[2] . کامل[2] . نرم[2] . ویروس[2] . والیبال[2] . وام[2] . وبلاگ[2] . وتحصیل[2] . نامه[2] . دانشگاه[2] . دختران در سن کمتر و به میزان بیشتری نسبت به پسران در معرض خطر آل[2] . خارجی[2] . دف[2] . دفاع[2] . دولت[2] . دی[2] . دیسک[2] . روان شناسی نوجوانی[2] . بازاریابی[2] . پیامبر(صلی الله علیه و آله) در خانه, سازگارى, مهربانى, مدیریت[2] . پیشرفته[2] . پکیج[2] . جام[2] . چگونه باید تشکر و قدردانی خود را ابراز کنیم؟[2] . چرا مردها بی‌احساس می‌شوند؟[2] . جدید[2] . جهانی[2] . افزایش[2] . تفاوت دختران و پسران در مهارت‌های اجتماعی : ازجمله حوزه‌هایی که[2] . تفاوت های زن و مرد از نظر ادراک[2] . تولد فرزند پایان زندگی مشترک نیست[2] . بورس[2] . بسته[2] . ارسال[2] . استخدام[2] . اطلاعات[2] . Avira[2] . Flash[2] . اجتماعی[2] . ابزار[2] . آیین[2] . آویرا[2] . آشپزی[2] . آپدیت[2] . آفیس[2] . آقایان بیشتر جذب چه خانم هایی میشوند؟؟ . آقایون خانم ها را به خود جلب کنید . آگاهی‌های بلوغ باید از سن 10 سالگی به دختران آموزش داده شود . آگهی . آمادگی . آمادگی برای بچه دار شدن زوجین آمادگی برای بچه دار شدن زوجین هوش . آمپولهای تزریقی ضد بارداری آمپول دپوچروورا (Depo-provera) که نام . آمریکا . آخرین . آزاد . آزمون . آسیب دیدگی اسپرم پدر در اثر زندگی ناسالم به نسل‌های بعدی منتقل م . آشنایی با اثرات جانبی قرص‌های ضدبارداری قرص‌های ضدبارداری حاوی ه . آف . -آموزش . آی . آیا تفاوت میان پیوند و صمیمیت را می دانید؟ . آیا طبیعت مرد چند همسرى است؟ . آیا فرزندم دختر است؟ دانستن جنسیت نوزاد قبل از تولد خواسته هر ان . آنچه زن ها دوست دارند مردها بدانند: زن ها به وسیله ی تکرار صح . آنچه زن ها دوست دارند مردها بدانند: مردها به غلط علاقه مفرط ز . آنچه موجب پژمردگی و مردن عشق می گردد: . آنچه همسران جوان باید بدانند . آهن . آیکون . آموزنده . اثرات طلاق بر روی کودکان طلاق، یک پدیده روانی، اجتماعی، اقتصادی، . Forex . Group . Illustrator . inbox . LCD . 10 نکته غافلگیر کننده برای تازه پدرها . 20 کلید طلایی برای زنان . 60 . 9 مرحله زندگی آقایان . A . antivirus . Avid . Best . Builder . cdآموزش . CEH . DMAX . DNS . DVD . E-book . ELearning . Falsh . Liquid . MX . Pack . PDF . Photoshop . Plus . Point . Policy . R . s60 . Secret . Server . Share . The . Top . Twitch . v3 . VideoCopilot . Windows . wplinkdir . آب . افزار . افزارهای . افزاری . استقلال . اشتباهاتی که نباید تکرار شود . اشیا . اضطراب و اعتماد به نفس در زن ومرد بسیاری از مطالعات نشان می د . از او انتقاد کنید. . ازدواج و جوانان در جامعه با توجه به مطالب فوق، معلوم می‌شود که . اس . ار . ارتش . اختلافات خانوادگى و چگونگى رفع آنها . اختلافات زن و شوهر و راه حل آن . افسانه ی عشقی (2) وقتی عشقی ، عشق حقیقی باشد همان لحظه که فرد را . افسانه ی عشقی (3) تنها یک عشق واقعی در دنیا وجود دارد که برای من . اقتصادی . التدریسی . الکترونیک . ام . امان از مردان بدبین! . اماکن . انتظامی . اندازه . انسان . انواع . ایران . ایمیل . اینترنتی . با ما به خرید بروید. . بـا مـن بـمـان ! د‌رحالی که برخی محققان استد‌لال می‌کنند‌ که تجر . با من بمان! خسته دلی و شوربختی بچه های جدامانده از طلاق!! ای ناز . بازارسرمایه . بسکتبال . بصورت . بلاگفا . بلوغ یعنی چه؟ بلوغ رسیدن به سن رشد است. یعنی پسر شما مرد و دختر . به . بهترین . بهترین زمان باروری!؟ تخمک‌گذاری چیست؟ تخمک‌گذاری به زمانی گفته . بهترین همسران . بهداشت ازدواج محدوده سنی مناسب برای ازدواج : محدوده سنی مناسب ب . بهداشت و تنظیم خانواده کتاب‌ بهداشت‌ و تنظیم‌ خانواده‌ مجموعهِ‌ . بالغ شدن روان شناسی بلوغ به بررسی تغییرات و ویژگیهای مربوط به ب . بانک . باور غلط (1) زن ها سیری ناپذیرند . باور غلط (3) زن ها می خواهند آدم را همیشه تحت کنترل داشته و همه . باور غلط (6) زن های قوی نیازی به توجه و مراقبت ندارند. «زن ها . باور غلط (7) زن ها آزادی مرد را مختل می کنند . بدن . برای تشخیص زودرس سرطان دهانه رحم پاپ اسمیر چیست ؟ پاپ اسمیرتستی . برایمان یادداشت بگذارید . برتر . برگ . بستن . بوسیله . بوکس . بی . بیان احساست درونی مردان . بیش . بیمه . بکه . پ . پارکور . پاکت . پدران و افسردگی بعد از زایمان . پرخاشگری در زنان . پرسپولیس . پرستاران . پرورش . پرویز . پرینتر . پزشکی . پزی . پس از طلاق راحت زندگی کنید شاید نتوان در دنیا کسی را پیدا کرد که . پلیس . پلیومتریک . پنج افسانه مهلک در باره عشق . پی . پیامبر(ص) در خانه, سـازگـارى, مهربـانـى, مـدیـریت . تولید . تونر . تی . تیم . تکنیک . تکنیکهای . جالب . تفاوت‌های‌ ساختار‌ روحی و روانی‌ زنان‌ و مردان‌ . تفاوتهای رفتاری زن و شوهرهای شادکام و ناراضی . تقویت حواس پنجگانه در نوزاد نوزادان از ابتدای تولد معنی محبت و ت . تنهایی مردان . توصیه های مفید جهت حسادت مردانه . تفاوت دختران و پسران در مهارت‌های فیزیکی : به‌طور معمول بلوغ در . افسانه ی عشقی (1) عشق حقیقی بر همه چیز فائق می شود . جو . جور دیگر باید دید . چرا بسیاری از مردان از نظر احساسی ضعیف هستند؟ . چرا مردان کم حرفند . جسمانی . جلد . جنسیت جنین چگونه شکل می‌گیرد؟ «دختر و پسر ندارد. مهم این است که . چرا مردها زن ها را دوست دارند ؟ . چطور بهترین شوهر دنیا باشیم‌؟ . چگونه با فرزند نوجوانمان صحبت کنیم ( قسمت دوم ) . چگونه با فرزند نوجوانمان صحبت کنیم( قسمت سوم ) در قسمت . چگونه با فرزندنوجوانمان صحبت کنیم( قسمت اول ) . جدایی دردناک است اما... به آینده فکر کنید جدایی دردناک است و ا . تابناک . تاثیر ماه تولد بر رفتار کودکان شما . تامین . تای . تبریز . تبلیغاتی . پیامبر(صلی الله علیه و آله) در خانه,سازگارى, مهربانى, مدیریت . پیامبر(صلی الله علیه و اله) در خانه,سازگارى, مهربانى, مدیریت . پیامدهاى پیوند پایدار زندگی . پیامک . پیچیده . پیش از ازدواج به دنبال دلایل طلاق باشید اگر چه دلایل بسیاری برای . بازدید . بازنشستگان . بازیکن . تخصصی . تدوینگر .
» آرشیو مطالب
آذر 89
مرداد 89
تیر 89
اردیبهشت 89
اسفند 88
آذر 88
آبان 88
اردیبهشت 90
اسفند 90
فروردین 91
تیر 91
مهر 91

» لوگوی وبلاگ


» لینک دوستان
عاشق آسمونی
عاشقان
عِــطـر ظــهــور
((( لــبــخــنــد قـــلـــم (((
سایت اطلاع رسانی دکتر رحمت سخنی Dr.Rahmat Sokhani
آخرالزمان و منتظران ظهور
سایت تبیان
هادرباد شناسی (روستایی در شرق شهرستان بیرجند) HADERBAD SHENASI
مهندس محی الدین اله دادی
ماهساچ
بهارانه
چانه
قران
پوشاک مردانه و زنانه، لباس های روز آقایان و خانم ها
کارواش خانگی همه کاره جت مینی
هسته گیر آلبالو
دستگاه بادکش طبی بدن رفع خستگی و حجامت
دنیای آسان
اسپایکا
فروشگاه بیستِ بیست
توس بازار
مهر بر لب زده
گنجدونی
میرسالار
سورپرایز
جغجغه‌
بهترین ها برای ایرانیان
برلیان
مشاور
اسیرعشق
کلّنا عبّاسُکِ یا زَینب
بامیلو
بهانه
سروش دل
جبهه مقاومت وبیداری اسلامی
.:: اســــوه هــــا ::.
یادداشتها و برداشتها
دل پرخاطره
جهاد ادامه دارد...
طریق یار
فقط عشقو لانه ها وارید شوند(منامن)
تـلاطـم ارونـد
عکس های زیبا و دیدنی از دنیای پرندگان
گیاهان دارویی
دوستی و دوست یابی
پد ضد عرق Underarm shild
درس های زندگی
دلنوشته های یک فروند چریک
نسیم یاران
عکس بازیگران ، اس ام اس عاشقانه و توپ
کامپیوتر و لوازم جانبی و نرم افزار آموزش
عمو همه چی دان
فتو بلاگ
راه های و فواید و تاثیر و روحیه ... خدمتگذاری
غزلیات محسن نصیری(هامون)
سالار نیوز خسروشهر
ســـــــــرزمـــــــیـــن آهــــــن
salam
کان ذن ریو کاراته دو ایلخچی
نوری چایی_بیجار
روان شناسی psycology
تبادل نظر
وای ندیدید شما ا!!!!!!!

مجموعه مقالات رایانه MOGHALAT COMPUTER
عدالت جویان نسل بیدار
صل الله علی الباکین علی الحسین
آپدیت یوزرنیم پسوورد نود32
مقالات روان شناسی
کودکان استثنایی
جدیدترین یوزر پسورد آنتی ویروس nod32- Kaspersky - Avira
یوزر آنتی ویروس و مسابقات تبیان و راسخون و قرآنی
بیستِ E بیستترین فروشگاه
بهترین ها برای ایرانیان
شناختی
روان شناسی کودکان استثنایی
مهدویت
دختر تنها
نور الهی
آرامش جاویدان در پرتو آموزه های اسلام
مذهب عشق
خلوت دل
اتیسم و روان شناسی
.:: گاواره ::.
دنبال عدالت
عکس
دوستت دارم
نغمه های دروغین
ESPERANCE
هامون و تفتان
Ali reza khosravi
کتابخانه دیجیتال روانشناسی
پایگاه اطلاع رسانی قاین نیوز
لطفا از تمامی مطالب دیدن فرماییدو نظری هم بدهید
کتاب الکترونیکی
همه رقم مفت!!!!!
کشکول
لبخند خدا
درود بــــر پادشاهـــــم کـــوروش کبیـــــــــر
روان شناسی
آپدیت جدیدترین یوزر پسورد آنتی ویروس nod32
فریاد بی صدا
عوامل پیشرفت ،راه‌های پیشرفت و موانع پیشرفت چیست ؟ عکس جالب
حس4
. . . آنگه که دلم لرزید
بهترین ها برای شما
افکارسادات افغانستان
زندگی به شرط تنوع
خانه اطلاعات
عشــق سنــگی رو بــاید مچـــــاله کرد
فیلم، کارتون، سریال ایرانی، خارجی، موسیقی پاپ، کلاسیک
طوفان در پرانتز
تکنیک های تست زنی ، جزوات کنکور ، سوالات دبیرستان و پیش دانشگاهی
هسته ای
پرنسس خشگله عکس دانلود نرم افزار و بازی narmafzar gam aks
پرسش مهر 10
خدمات اینترنتی و حراج نرم افزار
نرم افزارهای تخصصی و موبایل و نرم افزارهای آموزشی تخصصی و موبایل
گالری بهترین های لوازم آرایشی، بهداشتی
لوازم آرایشی و بهداشتی و ادکلن
پارس دانلود
سوپر لینکستان لیندا
هر چی که بخواهی هست
گالری دستبند، انگشتر، گردنبند، سرویس، گوشواره
گالری بهترین نرم افزارهای سیستم عامل، طراحی گرافیک، برنامه نویسی
مقالات اختلالات رفتاری و روانی...
گالری بهترین نرم افزار، بازی، سرگرمی،حادثه ای
بهترین نرم افزارهای آموزشی زبان برای ایرانیان
بهترین ها برای ایرانیان
بهترین ها برای ایرانیان
بهترین ها برای ایرانیان
گالری بهترین لوازم آرایشی بهداشتی برای ایرانیان
بهترین نرم افزارهای کاربردی برا ی ا®
بهترین های نرم افزارهای، مالی،بازی کتابخانه موسیقی برای ایرانیان
بهترین نرم افزارهای کاربردی برای ایرانیان
میعادگاه
بهترین نرم افزارهای آموزشی برای ایرانیان
بهترین لوازم منزل،خودرو،کامپیوتر، موبایل و کیتهای الکترونیکی
گالری بهترین دستبند، انگشتر، گردنبند، سرویس، گوشواره
بهترین های نرم افزارهای، مالی، اداری حسابداری برای ایرانیان
گالری بهترین نرم افزارهای کاربردی مکانیک، برق، الکترونیک، شیمی
عکس لود
گالری نرم افزار آموزشی درسی، دانشگاهی، کامپیوتر، فنی
نرم افزار موبایل نوکیا، سونی اریکسون، موتورلا،
دیــــار عــــاشـقــان
نرم افزار زبان های خارجی انگلیسی آلمانی فرانسوی عربی اسپانیایی
بهترین ها برای ایرانیان
فرهنگی وهنری ودانشجویی ودوست یابی وتجاری واقتصادی وعلمی وشعر
مشاوره و مقالات روانشناسی
عکس و پیامک و دانلود بازی و نرم افزار
فروشگاه کتب روانشناسی، اسلامی، ایران شناسی وسیستم عامل
لوازم خانگی و اثاثیه منزل و لوازم آشپزی
بهترین ها برای ایرانیان
یا امیر المؤمنین
دل بارانی
سریال و کارتون های ایرانی و خارجی
کیتهای الکترونیکی،لوازم منزل،جانبی خودرو، موبایل،الکترونیکی
نرم افزارهای، مالی، اداری حسابداری، انبارداری،
لوازم بهداشتی آرایشی،عطر ، آدکلن ، لوازم لاغری و کرم
نرم افزارهای، بازی، سرگرمی،حادثه ای، اتومبیلرانی،فکری، ورزشی
نرم افزار کامپیوتر سیستم عامل، انیمیشن، طراحی گرافیک
نرم افزار کاربردی مکانیک، برق، الکترونیک، شیمی، معماری، عم
نرم افزارهای نوکیاو موتورلا و سونی اریکسون و سامسونگ
فروشگاه نرم افزارهای گرافیکی و سرگرمی و بازی
نرم افزارهای میکس مونتاژ و آموزشی میکس مونتاژ
پوشاک & تی شرت دخترانه پسرانه استین کوتاه و بلند & ژاکت
چشمه ای جاریست برای رسیدن
خلاصه سریال جومونگ + دانلود نرم افزار و پیامک
آزاد
سکوت نیمه شب
کالای بیستِ بیست در فروشگاه بیست وای بیست
یاداشت های یک مادر
کوچک های بزرگ
دختر غریب ، پایگاه عکس های جدید
سانسور نشده های سریال افسانه جومونگ
گرانترین فروشگاه، بهترین خرید بهترین یادگاری
چگونه خدمتگذار خوبی باشیم
رویای معین
چی داری؟ عکس ....
پیچیدگی سکوت
«بازتاب اخبار روز، تحلیل و تفسیر اخبار» اخبار سبز بدون محدودیت
سوز و گداز
تو میتونی !! دانلود سرگرمی عکس کلیپ آهنگ
همه چی
کسب درآمد از اینترنت
شادی(زمزمه های دلتنگی)
عشق من و تو
جک،عکس،نرم افزار
بهترین ها برای ایرانیان
بهترین ها برای ایرانیان
گالری لوازم منزل،خودرو،کامپیوتر، موبایل و کیتهای الکترونیکی
گالری بهترین کتب مهندسی، روانشناسی، مدیریت، اقتصاد، لغتنامه
سوالات کنکور دکتری
نرگس موسوی
ساعت دیواری فانتزی
مانتو عبایی طرح رنوس, مانتو عبایی نقره ای, مانتو عبایی مسی
خرید اینترنتی مینی پنکه ASD Minifan، مینی پنکه ASD Minifan جدید،
راه و چاه
فروش ویژه ساعت مچی
جارو برقی و پمپ باد ماشین
زندگی
دیجی کالا
چرخ خیاطی تمام اتوماتیک Handy Stitch
ضیاء مارکت
دیجی فروش
دیجی بازار
چالش
تی وی مارکت
بیتوته
شمع سازی و چشم های متحرک زیبا و فانتزی
فروشگاه سی گل
آموزش ساخت جعبه هدیه، آموزش گل سازی، گل بلندر
زنبورعسل
کوثر ولایت
گل بهشتی
روان شناسی * 心理学 * psychology
ما تا آخرایستاده ایم
♫♪زیبـــاے مُرداب ♪ ♫

» صفحات اختصاصی

» لوگوی لینک دوستان









» موسیقی وبلاگ

» طراح قالب