سفارش تبلیغ
صبا ویژن
آنکه مجادله به باطلش فراوان شود، کوری اش از حقیقت ماندگار شود . [امام علی علیه السلام]
راه و راهنما، روان شناسی مرد و زن، Psychology of male and female
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» امان از مردان بدبین!

امان از مردان بدبین!
بعضی مردها به بیمارى بدگمانى و سوءظن‏ مبتلا هستند. بى‏جهت نسبت‏به همسرانشان بدبین هستند و درباره آنان‏احتمال خیانت می دهند.
هر مردی که بدین بیمارى خانمان سوز مبتلا شد زندگى را به خودش و خانواده‏اش تلخ می کند. ایراد و بهانه‏جویى می کند.نسبت‏به اعمال وحرکات همسرش به نظر بدبینى نگاه می کند و مانند سایه او را تعقیب ‏می نماید.چون سوءظن دارد ، از در و دیوار شاهد و قرینه پیدا می کند.
‏خانواده‏ای که به مرض بدگمانى مبتلا شوند ، آسایش وخوشى ندارند.آب خوش از گلوى هیچ کدامشان پایین نمى‏رود. مرد همانند یک پلیس مخفى دائما از اعمال و حرکات همسرش مراقبت می نماید. زن‏بیچاره هم ناچار است همانند یک متهم بیگناه همواره در شکنجه و عذاب‏روحى و در حال محدودیت و تحت نظر زندگى کند.بنیاد چنین خانواده‏اى‏همواره در معرض خطر قرار دارد .
مرد باید تعصبهاى غلط و توهمات بیجا را از خویش دور گرداند وبر طبق موازین عقل و وجدان رفتار کند. نسبت‏خیانت‏به کسى دادن‏موضوع بسیار دشوار و پر مسؤولیتى است.تا موضوع خیانت‏با دلیل وشاهد قطعى به اثبات نرسد نمى‏توان کسى را متهم کرد.
خداوند متعال درقرآن میفرماید:
اى کسانی که ایمان آورده‏اید از بسیارى از گمانهاى بداجتناب کنید زیرا بعضی گمانها گناه است (1) .
‏خانواده‏ای که به مرض بدگمانى مبتلا شوند ، آسایش وخوشى ندارند.آب خوش از گلوى هیچ کدامشان پایین نمى‏رود.مرد همانند یک پلیس مخفى دائما از اعمال و حرکات همسرش مراقبت می نماید. زن‏ بیچاره هم ناچار است همانند یک متهم بیگناه همواره در شکنجه و عذاب‏روحى و در حال محدودیت و تحت نظر زندگى کند . بنیاد چنین خانواده‏اى‏همواره در معرض خطر قرار دارد .
آقای محترم !
همسر شما اگر از مردى تعریف کرد دلیل آن نمى‏شود که به او دلبسته است.
اگر کمتر از سابق اظهار محبت می کند دلیل آن نیست که نسبت ‏به ‏دیگرى دلبسته است.شاید از شوهرش دلخورى داشته باشد.
شاید غم وغصه‏اى به دل داشته باشد ، شاید بیمار باشد.شاید در اثر بى‏توجهى و عدم‏اظهار محبت ‏شوهرش، نسبت‏به زندگى دلسرد شده باشد.
آقاى محترم!
دست از سوءظن ‏بردار.مانند یک قاضى با انصاف در محکمه داورى بنشین و ادله و شواهد احیانا خیانت همسرت را با دقت و انصاف بررسى کن و مقدار دلالت آنها رابسنج و ببین آیا قطعى هستند یا ظنى یا احتمالى؟
من نمی گویم بى‏غیرت باش بلکه می گویم:
به هر دلیلى به‏مقدار دلالتش ترتیب اثر بده نه زیادتر.چرا براى بعضى توهمات بیجا و شواهد پوچ زندگى را به خودت و خانواده‏ات تنگ می کنى؟ اگر کسى باهمین قبیل شواهد خیالى خودت را متهم سازد چه حالى پیدا می کنى؟ چراانصاف و وجدان ندارى؟
مواظب‏باش در غیر موضع غیرت، غیرت به خرج ندهى.زیرا این عمل افراد صحیح‏را به سوى فساد و افراد پاکدامن را به جانب گناه متمایل خواهد ساخت .
چرا آبروى خودت و همسرت را میریزى؟
حضرت على علیه السلام به فرزندش امام حسن فرمود: مواظب ‏باش در غیر موضع غیرت، غیرت به خرج ندهى. زیرا این عمل افراد صحیح‏را به سوى فساد و افراد پاکدامن را به جانب گناه متمایل خواهد ساخت (2) .
اگر نسبت‏به همسرت بدبین هستى مطلب را با هر کس در میان‏نگذار زیرا ممکن است در اثر دشمنى یا نادانى یا تظاهر به خیرخواهى،بدون دقت و بررسى،عقیده ی تو را تایید نمایند بلکه شواهد بى‏اساس دیگرى‏را بدان بیفزایند و سوءظنت را به مرحله یقین برسانند و بدین وسیله دنیا وآخرتت را تباه سازند.
اگر خواستى از راهنماییهاى دیگران استفاده کنى بادوستان عاقل و با تجربه و خیرخواه و عاقبت‏اندیش مشورت کن.بهتر ازهمه این که نسبت‏به هر یک از اعمال و رفتار همسرت بدبین هستى مطلب را با صراحت با خودش در میان بگذار و توضیح بخواه.لیکن منظورت‏این نباشد که مطلب را به اثبات برسانى.

پی نوشت :


1-سوره حجرات آیه 12.
2-بحار جلد 103 ص 252



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » دق دل بعضی ها ( شنبه 90/2/17 :: ساعت 9:44 صبح )
»» آنچه زن ها دوست دارند مردها بدانند:

آنچه زن ها دوست دارند مردها بدانند:

هنگامی که زن پیشنهاد و یا برنامه ی خاصی برای رابطه تان دارد، سعی ندارد شما را کنترل کند. او تنها می خواهد کمک کند و عشق و خوشحالی بیشتری میان شما بیافریند.

سوءتعبیر مردها:

بیشتر مردها خلاقیت زنانه را تلاشی از جانب او برای مغلوب کردن مرد تلقی می کنند و عمق و شدت احساسات او برای آنها معنای تحکم و ریاست طلبی دارد.
به یاد داشته باشید:در بیشتر موارد، قصد و نیت واقعی زن در این گونه مواقع آن نیست که به شما امر و نهی کند، او تنها می خواهد اطلاعات و داده های خود را ارائه دهد.خلاقیت های خود را ابراز کند. حال با برنامه ریزی برای تعطیلات، پیدا کردن دکتری خوب برای شما، تزیین و تغییر دکوراسیون منزل، از شما خواستن که بیشتر با هم باشید یا درباره ی مسائل یا موضوعاتی مربوط به رابطه تان با هم صحبت کنید.
قوت و شدت انرژی خلاق در او را با برتری جویی و سلطه طلبی اشتباه نگیرید. معمولاً در چنین مواقعی او قصد تهاجم یا ندارد، بلکه تنها شور و شوق بسیاری را در خود احساس می کند. او قصد ندارد شما را کنترل کند.بلکه می خواهد مهربان باشد.

راه حل:

1-هنگامی که احساس می کنید زن زندگی تان شما را کنترل می کند از خود بپرسید:
«قصد و نیت واقعی او از این کار چیست؟»
این پرسش بسیار نیرومند و تأثیرگذار بوده و به راحتی شما را از این احساس خارج می کند.چنانچه وقت صرف کنید و پاسخ این سؤال را از دل خود جویا شوید خواهید دید که:
«او تنها به این دلیل این کارها را می کند که مرا دوست دارد.»
«او می خواهد چیزی فوق العاده بیافریند، اصلاح کند، بهبود بخشد یا اوقاتی عالی را ترتیب دهد و قصد و نیت اش این نیست که مرا کنترل کند.»
توجه در این جا منظورم آن نیست که زن های عصبانی، کنترل گر و... وجود ندارند.اما به تجربه دریافته ام، که در بیشتر اوقات هنگامی که مرد در رابطه ی خوبی قرار دارد، مشکل خاصی ندارد.اما گاهی اوقات احساس کنترل شدگی می کند و رفتار زنش را به طریقی که درباره ی آن ها صحبت کردیم، سوءتعبیرکرده است.
2-می توانید تمرین کنید تا رفتارهای او را بروز و ظهوری از خلاقیت های او ببینید و از واکنش های ناخودآگاه و انتقادگرانه سنتی دست بردارید.
می توانید به جای قضاوت ها و تعابیر منفی ستون سمت راست، قضاوت های جدید ستون سمت چپ را تمرین کنید:
کنترل گر ..........مهربان
پرخاشگر .......... پرشور و حرارت
فرمان فرما ..........پرشوق و اشتیاق
سرسخت .......... از خودگذشته
مزاحم و متجاوز ..........متعهد و پای بند
مداخله گر ......... مفید و کمک کار
سمج، پررو .........فعال

چه وقت طبیعت خلاق زن نتیجه ی عکس می دهد

توانایی آفرینش در زن موهبتی است که به او ارزانی شده است. اما این موهبت می تواند مشکل ساز نیز باشد.این توانایی در هنگامی که خانه ای را تزیین می کنیم یا برای فرزندان مان خیاطی می کنیم یا عصری شاعرانه و رمانتیک را برای مرد زندگی مان ترتیب می دهیم، موهبت به حساب می آید. اما هنگامی که موجب تنش احساسی میان ما و همسرمان شود مشکل ساز می شود. و برضد ما عمل می کند.در زیر نمونه هایی هست که مطمئنم همگی زن ها با آن ارتباط برقرار می کنند.
*شوهرتان با چهره ای در هم و درعین حال مضحک از خانه خارج می شود. تمام روز نمی توانید آن را از سر خود خارج کنید. هزار جور فکر و خیال می کنید.مطمئن هستید که وقتی برگردد، حتماً به شما خواهدگفت که می خواهد از شما جدا شود.اما شب هنگامی که به خانه برمی گردد، می گوید که سوءهاضمه او را بیچاره کرده است.
*به محل کار نامزدتان زنگ می زنید تا برای شبتان برنامه ریزی کنید. او کمی سرد به نظر می رسد و ظاهراً از تلفن شما چندان هم خوشحال نشده است.هنگامی که گوشی را قطع می کنید، نگران می شوید، شاید از این که یکدیگر را زیاد می بینید، سیرشده و رابطه با شما دیگر دلش را زده است. فکر می کنید، شاید می خواهد به شما بگوید بهتر است برای مدتی یکدیگر را کمتر ببینید.
تا وقتی که موعد قرارتان برسد و به دنبال شما بیاید، به لحاظ روحی حسابی از هم پاشیده اید.در کمال تعجب می بینید که او بسیار خوشحال و سرحال بوده است و بسیار هم شما را دوست دارد. هنگام صرف شام به شما می گوید، وقتی که زنگ زده بودید تازه از یک جلسه ی اعصاب خردکن بیرون آمده بود، و در ضمن کس دیگری نیز دردفترش منتظر بوده است تا با او درباره ی همان جلسه صحبت کند.

آنچه زن ها دوست دارند مردها بدانند:

خلاقیت های زنانه گاهی اوقات به ضرر ما زن ها تمام می شود.به خصوص هنگامی که درباره ی روابطمان بی دلیل دچار اضطراب، نگرانی، ناامنی و ترس می شویم.
مردهای عزیز:باید اعتراف کنیم که خود ما نیز این را می دانیم و از این بخش از وجود خود نیز چندان راضی نیستیم.لذا در حین این که روی این نقطه ضعف خود کار می کنیم از شما می خواهیم هرگاه ما بیش از حد خلاقیت به خرج می دهیم و بی دلیل از چیزی ناراحت می شویم که وجود خارجی هم ندارد!به ما کمک کنید تا از به وجود آمدن یک چرخه ی احساسی معیوب جلوگیری کنیم.

آنچه زن ها دوست دارند مردها انجام دهند:

*هنگامی که احساس می کنید از چیزی ناراحت هستیم و دلیل آن را نمی دانید از ما بپرسید، می توانید این جمله را به کار ببرید:«چه اتفاقی افتاده؟» این به ما فرصتی می دهد دلیل ناراحتی یا نگرانی خودت را توضیح دهیم و سپس چنانچه اشتباه کرده بودم، ما را از اشتباه درآورید.تا بر سر هیچ و پوچ ناراحت یا عصبانی نشویم.
*چنانچه یک لحظه احساس کردید که از چیزی ناراحت هستید، یا احساس خوبی ندارید، به ما بگویید.مجبور نیستید با جزئیات خود را خسته کنید. صرف این که به ما اطلاع بدهید از چیزی ناراحت هستید که ربطی به ما یا آنچه که از ما سرزده باشد ندارد، به ما کمک می کند که عجولانه نتیجه گیری نکنیم و بی دلیل مشکل به وجود نیاوریم!
مردان عزیز:می دانم به کار بستن تمامی این توصیه ها ممکن است در ابتدا کمی مشکل باشد.اما باور کنید نتیجه خواهید گرفت:
بدین معنا که نامزد/همسرتان آرام تر، تحریک ناپذیرتر می شود و بودن در کنار او به مراتب لذت بخش تر نیز خواهد بود.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » دق دل بعضی ها ( جمعه 90/2/16 :: ساعت 12:26 عصر )
»» آنچه زن ها دوست دارند مردها بدانند:

آنچه زن ها دوست دارند مردها بدانند:

هنگامی که زن پیشنهاد و یا برنامه ی خاصی برای رابطه تان دارد، سعی ندارد شما را کنترل کند. او تنها می خواهد کمک کند و عشق و خوشحالی بیشتری میان شما بیافریند.

سوءتعبیر مردها:

بیشتر مردها خلاقیت زنانه را تلاشی از جانب او برای مغلوب کردن مرد تلقی می کنند و عمق و شدت احساسات او برای آنها معنای تحکم و ریاست طلبی دارد.
به یاد داشته باشید:در بیشتر موارد، قصد و نیت واقعی زن در این گونه مواقع آن نیست که به شما امر و نهی کند، او تنها می خواهد اطلاعات و داده های خود را ارائه دهد.خلاقیت های خود را ابراز کند. حال با برنامه ریزی برای تعطیلات، پیدا کردن دکتری خوب برای شما، تزیین و تغییر دکوراسیون منزل، از شما خواستن که بیشتر با هم باشید یا درباره ی مسائل یا موضوعاتی مربوط به رابطه تان با هم صحبت کنید.
قوت و شدت انرژی خلاق در او را با برتری جویی و سلطه طلبی اشتباه نگیرید. معمولاً در چنین مواقعی او قصد تهاجم یا ندارد، بلکه تنها شور و شوق بسیاری را در خود احساس می کند. او قصد ندارد شما را کنترل کند.بلکه می خواهد مهربان باشد.

راه حل:

1-هنگامی که احساس می کنید زن زندگی تان شما را کنترل می کند از خود بپرسید:
«قصد و نیت واقعی او از این کار چیست؟»
این پرسش بسیار نیرومند و تأثیرگذار بوده و به راحتی شما را از این احساس خارج می کند.چنانچه وقت صرف کنید و پاسخ این سؤال را از دل خود جویا شوید خواهید دید که:
«او تنها به این دلیل این کارها را می کند که مرا دوست دارد.»
«او می خواهد چیزی فوق العاده بیافریند، اصلاح کند، بهبود بخشد یا اوقاتی عالی را ترتیب دهد و قصد و نیت اش این نیست که مرا کنترل کند.»
توجه در این جا منظورم آن نیست که زن های عصبانی، کنترل گر و... وجود ندارند.اما به تجربه دریافته ام، که در بیشتر اوقات هنگامی که مرد در رابطه ی خوبی قرار دارد، مشکل خاصی ندارد.اما گاهی اوقات احساس کنترل شدگی می کند و رفتار زنش را به طریقی که درباره ی آن ها صحبت کردیم، سوءتعبیرکرده است.
2-می توانید تمرین کنید تا رفتارهای او را بروز و ظهوری از خلاقیت های او ببینید و از واکنش های ناخودآگاه و انتقادگرانه سنتی دست بردارید.
می توانید به جای قضاوت ها و تعابیر منفی ستون سمت راست، قضاوت های جدید ستون سمت چپ را تمرین کنید:
کنترل گر ..........مهربان
پرخاشگر .......... پرشور و حرارت
فرمان فرما ..........پرشوق و اشتیاق
سرسخت .......... از خودگذشته
مزاحم و متجاوز ..........متعهد و پای بند
مداخله گر ......... مفید و کمک کار
سمج، پررو .........فعال

چه وقت طبیعت خلاق زن نتیجه ی عکس می دهد

توانایی آفرینش در زن موهبتی است که به او ارزانی شده است. اما این موهبت می تواند مشکل ساز نیز باشد.این توانایی در هنگامی که خانه ای را تزیین می کنیم یا برای فرزندان مان خیاطی می کنیم یا عصری شاعرانه و رمانتیک را برای مرد زندگی مان ترتیب می دهیم، موهبت به حساب می آید. اما هنگامی که موجب تنش احساسی میان ما و همسرمان شود مشکل ساز می شود. و برضد ما عمل می کند.در زیر نمونه هایی هست که مطمئنم همگی زن ها با آن ارتباط برقرار می کنند.
*شوهرتان با چهره ای در هم و درعین حال مضحک از خانه خارج می شود. تمام روز نمی توانید آن را از سر خود خارج کنید. هزار جور فکر و خیال می کنید.مطمئن هستید که وقتی برگردد، حتماً به شما خواهدگفت که می خواهد از شما جدا شود.اما شب هنگامی که به خانه برمی گردد، می گوید که سوءهاضمه او را بیچاره کرده است.
*به محل کار نامزدتان زنگ می زنید تا برای شبتان برنامه ریزی کنید. او کمی سرد به نظر می رسد و ظاهراً از تلفن شما چندان هم خوشحال نشده است.هنگامی که گوشی را قطع می کنید، نگران می شوید، شاید از این که یکدیگر را زیاد می بینید، سیرشده و رابطه با شما دیگر دلش را زده است. فکر می کنید، شاید می خواهد به شما بگوید بهتر است برای مدتی یکدیگر را کمتر ببینید.
تا وقتی که موعد قرارتان برسد و به دنبال شما بیاید، به لحاظ روحی حسابی از هم پاشیده اید.در کمال تعجب می بینید که او بسیار خوشحال و سرحال بوده است و بسیار هم شما را دوست دارد. هنگام صرف شام به شما می گوید، وقتی که زنگ زده بودید تازه از یک جلسه ی اعصاب خردکن بیرون آمده بود، و در ضمن کس دیگری نیز دردفترش منتظر بوده است تا با او درباره ی همان جلسه صحبت کند.

آنچه زن ها دوست دارند مردها بدانند:

خلاقیت های زنانه گاهی اوقات به ضرر ما زن ها تمام می شود.به خصوص هنگامی که درباره ی روابطمان بی دلیل دچار اضطراب، نگرانی، ناامنی و ترس می شویم.
مردهای عزیز:باید اعتراف کنیم که خود ما نیز این را می دانیم و از این بخش از وجود خود نیز چندان راضی نیستیم.لذا در حین این که روی این نقطه ضعف خود کار می کنیم از شما می خواهیم هرگاه ما بیش از حد خلاقیت به خرج می دهیم و بی دلیل از چیزی ناراحت می شویم که وجود خارجی هم ندارد!به ما کمک کنید تا از به وجود آمدن یک چرخه ی احساسی معیوب جلوگیری کنیم.

آنچه زن ها دوست دارند مردها انجام دهند:

*هنگامی که احساس می کنید از چیزی ناراحت هستیم و دلیل آن را نمی دانید از ما بپرسید، می توانید این جمله را به کار ببرید:«چه اتفاقی افتاده؟» این به ما فرصتی می دهد دلیل ناراحتی یا نگرانی خودت را توضیح دهیم و سپس چنانچه اشتباه کرده بودم، ما را از اشتباه درآورید.تا بر سر هیچ و پوچ ناراحت یا عصبانی نشویم.
*چنانچه یک لحظه احساس کردید که از چیزی ناراحت هستید، یا احساس خوبی ندارید، به ما بگویید.مجبور نیستید با جزئیات خود را خسته کنید. صرف این که به ما اطلاع بدهید از چیزی ناراحت هستید که ربطی به ما یا آنچه که از ما سرزده باشد ندارد، به ما کمک می کند که عجولانه نتیجه گیری نکنیم و بی دلیل مشکل به وجود نیاوریم!
مردان عزیز:می دانم به کار بستن تمامی این توصیه ها ممکن است در ابتدا کمی مشکل باشد.اما باور کنید نتیجه خواهید گرفت:
بدین معنا که نامزد/همسرتان آرام تر، تحریک ناپذیرتر می شود و بودن در کنار او به مراتب لذت بخش تر نیز خواهد بود.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » دق دل بعضی ها ( جمعه 90/2/16 :: ساعت 12:26 عصر )
»» آنچه زن ها دوست دارند مردها بدانند:

آنچه زن ها دوست دارند مردها بدانند:

هنگامی که زنی می خواهد چیزی را اصلاح کندـ حال چه در محیط و چه در روابط اش ـ به این معنا نیست که آن را تأیید نمی کند یا آن را مردود و اشتباه می داند.بلکه به آن معنا است که امکان بهبود و اصلاح را در آن شناسایی کرده است.
زن ها ذاتاً و طبیعتاً التیام گر، شفابخش و کمک کار هستند.ما زن ها همواره به دنبال آنیم تا به هر کس در رابطه با هر چیز کمک کنیم.چنانچه تنها تغییری کوچک در تن صدای گریه ی فرزندمان اتفاق بیافتد، سریعاً آن را ثبت می کنیم و سراسیمه می دیوم تا مطمئن شویم حال بچه خوب است.چنانچه در فروشگاه زنی را ببینیم که می خواهد زیپ پشتی لباسی را ببندد داوطلبانه به او کمک می کنیم.چنانچه باخبر شویم، یکی از دوستانمان با مشکلی در زندگی مواجه شده است به او زنگ می زنیم تا چنانچه کاری از دستمان برمی آید در حقش انجام دهیم. چنانچه نامزد/همسرمان با مشکلی مواجه باشد از او جویا می شویم تا به او کمک کنیم.
شاید از آن جا که به لحاظ ژنتیکی نیز چنین طراحی شده ایم که مادر باشیم، لذا سیستمی درونی و بسیار دقیق از رادارها و گیرنده های حساسی داریم تا نیازهای دیگران را شناسایی کنیم. بسیاری از زن ها به هنگام مصاحبه هایی که به منظور نگارش این مقاله انجام می دادم، از من می خواستند تا این موضوع را برای مردها توضیح دهم:هنگامی که نامزد/همسرتان سعی می کنند چیزی را در روابطش با شما اصلاح کند یا آن را بهبود و ارتقاء بخشد قصدش آن نیست که از شما انتقاد کند یا برچسب بی عرضگی به شما بزند، بلکه او این کار را برخاسته از عشق خود و براساس شناساسی امکانات موجود در رابطه تان و به منظور شکوفایی هرچه بیشتر ارتباطش با شما انجام می دهد.
چرا مردها به هنگام جاری شدن ارزش خلاق زنانه احساس کنترل شدگی می کنند
به عقیده ی من مردها بخش خلاق و اصلاح گر وجود زنانه را بسیار نیز دوست دارند، اما درعین حال از آن می ترسند و نسبت به آن بی اعتمادند.نیرویی در این طبیعت زنانه نهفته است که مردها را معذب می کند.درست مانند خیره شدن به آبی که به سرعت جریان دارد و نمی توان جلو آن را گرفت. مردها می دانند که در این مواقع شاهد نیروی شدید و نیرومندی هستند که بی امان و پیوسته در پی انجام مأموریت خویش و در پی احراز نتیجه ای خاص و از پیش تعیین شده است.شاید بتوان گفت که به نوعی نیز درست احساس می کنند.گویی زن ها به هنگام آفرینش و خلاقیت با سرچشمه ای از نیروی حیات و زندگانی در تماس هستند که در سرتاسر وجود خویش احساسش می کنند.چه خودآگاه و چه ناخودآگاه، نکته ی مهمی که قصد دارم با شما در میان بگذارم، از این قرار است:شدت و قوت نیروی حیاتی که در مقاصد، نیات یا رفتارهای یک زن نهفته است ممکن است اشتباهاً توسط مردان، مهاجم، متخاصم، سلطه گر و کنترل گر به نظر آید.

آنچه زن ها دوست دارند مردها بدانند:

گرایش زن به آفرینش و اصلاح گری می تواند از سوی مردان به کنترل کردن تعبیر شود.
مردان عزیز:ممکن است زن ها گرایش خود به آفرینش و اصلاح گری را با برنامه ریزی تعطیلات برای هر دوی شما، تزیین و بازآرایی منزل، ارائه پیشنهادها و راه حل برای مشکلی که با آن مواجه هستید، پیشنهاد برای مراجعه ی دو نفری به مشاور و روانکاو به منظور اصلاح و بهبود روابطتان یا پرسیدن از شما که برای شما دوست دارید چه غذایی بخورید، نشان دهند. در بیشتر اوقات نوع رفتار خاص آنها اهمیتی ندارد. اما اتفاقی که می افتد این است که شما احساس می کنید، سعی در کنترل شما دارند و می خواهند شما را وادار کنند تا کارها را آن گونه که مورد نظر آن هاست انجام دهید.
بگذارید داستانی را از گذشته ی خودم برایتان تعریف کنم که به طرزی مطلوب این نکته را به تصویر می کشد.
سال ها پیش، هنگامی که در اولین رابطه ی جدی خود بودم، با نامزدم تصمیم گرفتیم که به سواحل کاراییب سفری بکنیم. هیچ یک از ما قبلاً آن جا را ندیده بودیم لذا خواستیم برای خوش گذرانی مان حتماً به آن جا برویم. از او پرسیدم که آیا دوست دارد خودش ترتیب همه چیز را بدهد یا نه.اما او گفت که من کارها را انجام بدهم. تعطیلاتمان چهار ماه دیگر شروع می شد، لذا فکر کردم بهتر است هر چه زودتر دست به کار شوم.
روز بعد به کتابفروشی رفتم و چندین کتاب راهنمای توریستی برای جزایر کاراییب خریدم.سپس اطلاعات لازم درباره ی تمامی جاهای دیدنی و هتل های مناسب را از آن استخراج کردم.با مراکز با پیش شماره ی 800 (1)تماس گرفتم و بروشورهای مربوط به هتل ها و... را که همگی مجانی بودند، سفارش دادم. سپس به بعضی از دوستان که پیش تر به آنجا رفته بودند زنگ زدم تا نظرها و توصیه های آنان را درباره ی دیدنی ترین جاها بشنوم.
ظرف تنها چند روز اطلاعات عظیمی درباره ی تمامی جوانب سفری که در پیش داشتیم، جمع آوری کرده بودم.
همان هفته یک شب با شوق و ذوق تمام، همه ی اطلاعات مربوطه را به نامزدم نشان دادم با جزئیات تمام توضیح دادم کدامیک از هتل ها با بودجه ی ما سازگار هستند، کدامیک از جزایر دیدنی های بیشتری مطابق با سلیقه ی ما دارند و کدامیک از شرکت های هوایی، مناسب ترین، راحت ترین و به لحاظ اقتصادی ارزان ترین پروازها را ارائه می دهند.در حین این که آن جا نشسته بودم و با هیجان تمام نتایج این پروژه تحقیقاتی را به او توضیح می دادم، منتطر عکس العمل او بودم.مطمئن بودم از تلاش درخوری که کرده بودم، بسیار خوشحال خواهد شد.
هنگامی که سخنرانی خود را به پایان رساندم، به او نگاه کردم و از این که متوجه نگاه سرد و تهی او شدم جا خوردم.
از او پرسیدم:«آیا اتفاقی افتاده؟»، اما او پاسخی نداد و با همان نگاه سرد باز هم به من نگاه کرد.
پرسیدم:«از جاهایی که به ات نشان دادم خوشت نیامد؟»
بالاخره سکوت مرگبار را شکست و با صدایی سرد و خشک گفت: «نه، خوب بودند.»
دوباره پرسیدم: «پس چرا طوری به من نگاه می کنی که انگار از دستم عصبانی هستی؟»
با لحنی تند گفت: «اصلاً چرا پس نظر منو می پرسی.خودت همه چیز را تموم می کردی.تو که خودت هم بریدی و هم دوختی. منظورم اینه که خودت از قبل تصمیم گرفتی که چی بکنیم چی نکنیم و کجا بریم و کجا نریم. از آنجا که برنامه ریزی خودته من چیزی ندارم که بگم»
برنامه ریزی من؟ او درباره ی چه چیزی حرف می زد؟ ما قرار بود با هم برویم. من فقط اطلاعات جمع آوری کرده بودم.نمی توانستم بفهمم او چرا آن قدر از دست من عصبانی بود.
به او یادآوری کردم:«تو خودت از من خواستی این کار را بکنم.»
به مسخره گفت:«آره، اما نمی دونستم قراره سیر تا پیاز رو خودت انجام بدی.مثل همیشه، کنترل همه چیز رو خودت به عهده گرفتی و حرف، خوت شد.»
اشکهایم سرازیر شدند.در حالی که صدایم می لرزید به او گفتم: «من سعی نکرده بودم همه چیز باب میل من باشد.من فقط می خواستم تعطیلات فوق العاده ای داشته باشیم و حالا تو همه چیز را خراب کردی.»
درست به یاد نمی آورم که مکالمه چگونه پایان یافت. اما احساسی را که داشتم دقیقاً به یاد دارم:«شوکه شده بودم، سردرگم، گیج و بسیار رنجیده و ناراحت. او چگونه می توانست تمامی تلاش های مرا به معنای کنترل کردن و خودخواهی گرفته باشد؟ من فقط خواسته بودم او را خوشحال کنم و اطلاعاتی به دست آورم تا بتوانیم بهترین تصمیمات را بگیریم.مگر چه اتفاقی افتاده بود؟
از آن واقعه سال ها می گذرد.اما نمونه های مشابهی را به کرات تجربه کرده و داستان های مشابهی را نیز از زنان دیگری شنیده ام:«زن با خوشحالی تمام مشغول خلاقیت و برنامه ریزی برای خود و همسرش است اما مرد با ناراحتی یا حتی عصبانیت برخورد می کند. در نهایت زن احساس رنجش خاطر و ناراحتی می کند و مرد نیز احساس می کند که او را کنترل کرده و فریب داده اند.
چرا مردها این تلاش زن ها را کنترل کردن به حساب می آورند؟
پاسخ کمی پیچیده است.اما تا حد زیادی به نیاز مرد و به خودمختاری و استقلال و شورش و طغیان او در مقابل امر و نهی و بکن و نکن مربوط می شود. برای نمونه در داستان مربوط به من و نامزدم و سفر به کاراییب، گزارش دقیق و کامل من درباره سفر به طرزی ناخودآگاه این احساس را به او داده بود که حق انتخابی ندارد جز این که تسلیم خواسته های من شود. گویی هیچ گونه حق انتخابی از خودش ندارد.گویی که من به او گفته ام:«ببین، قراره همین کارهایی رو بکنیم که من می گم. فقط همین.» البته من اصلاً چنین قصدی نداشتم به عقیده من او شرح و تفصیل جزئیات مرا دستور تلقی کرده بود.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » دق دل بعضی ها ( جمعه 90/2/16 :: ساعت 12:25 عصر )
»» آنچه زن ها دوست دارند مردها بدانند:

آنچه زن ها دوست دارند مردها بدانند:

هنگامی که زنی می خواهد چیزی را اصلاح کندـ حال چه در محیط و چه در روابط اش ـ به این معنا نیست که آن را تأیید نمی کند یا آن را مردود و اشتباه می داند.بلکه به آن معنا است که امکان بهبود و اصلاح را در آن شناسایی کرده است.
زن ها ذاتاً و طبیعتاً التیام گر، شفابخش و کمک کار هستند.ما زن ها همواره به دنبال آنیم تا به هر کس در رابطه با هر چیز کمک کنیم.چنانچه تنها تغییری کوچک در تن صدای گریه ی فرزندمان اتفاق بیافتد، سریعاً آن را ثبت می کنیم و سراسیمه می دیوم تا مطمئن شویم حال بچه خوب است.چنانچه در فروشگاه زنی را ببینیم که می خواهد زیپ پشتی لباسی را ببندد داوطلبانه به او کمک می کنیم.چنانچه باخبر شویم، یکی از دوستانمان با مشکلی در زندگی مواجه شده است به او زنگ می زنیم تا چنانچه کاری از دستمان برمی آید در حقش انجام دهیم. چنانچه نامزد/همسرمان با مشکلی مواجه باشد از او جویا می شویم تا به او کمک کنیم.
شاید از آن جا که به لحاظ ژنتیکی نیز چنین طراحی شده ایم که مادر باشیم، لذا سیستمی درونی و بسیار دقیق از رادارها و گیرنده های حساسی داریم تا نیازهای دیگران را شناسایی کنیم. بسیاری از زن ها به هنگام مصاحبه هایی که به منظور نگارش این مقاله انجام می دادم، از من می خواستند تا این موضوع را برای مردها توضیح دهم:هنگامی که نامزد/همسرتان سعی می کنند چیزی را در روابطش با شما اصلاح کند یا آن را بهبود و ارتقاء بخشد قصدش آن نیست که از شما انتقاد کند یا برچسب بی عرضگی به شما بزند، بلکه او این کار را برخاسته از عشق خود و براساس شناساسی امکانات موجود در رابطه تان و به منظور شکوفایی هرچه بیشتر ارتباطش با شما انجام می دهد.
چرا مردها به هنگام جاری شدن ارزش خلاق زنانه احساس کنترل شدگی می کنند
به عقیده ی من مردها بخش خلاق و اصلاح گر وجود زنانه را بسیار نیز دوست دارند، اما درعین حال از آن می ترسند و نسبت به آن بی اعتمادند.نیرویی در این طبیعت زنانه نهفته است که مردها را معذب می کند.درست مانند خیره شدن به آبی که به سرعت جریان دارد و نمی توان جلو آن را گرفت. مردها می دانند که در این مواقع شاهد نیروی شدید و نیرومندی هستند که بی امان و پیوسته در پی انجام مأموریت خویش و در پی احراز نتیجه ای خاص و از پیش تعیین شده است.شاید بتوان گفت که به نوعی نیز درست احساس می کنند.گویی زن ها به هنگام آفرینش و خلاقیت با سرچشمه ای از نیروی حیات و زندگانی در تماس هستند که در سرتاسر وجود خویش احساسش می کنند.چه خودآگاه و چه ناخودآگاه، نکته ی مهمی که قصد دارم با شما در میان بگذارم، از این قرار است:شدت و قوت نیروی حیاتی که در مقاصد، نیات یا رفتارهای یک زن نهفته است ممکن است اشتباهاً توسط مردان، مهاجم، متخاصم، سلطه گر و کنترل گر به نظر آید.

آنچه زن ها دوست دارند مردها بدانند:

گرایش زن به آفرینش و اصلاح گری می تواند از سوی مردان به کنترل کردن تعبیر شود.
مردان عزیز:ممکن است زن ها گرایش خود به آفرینش و اصلاح گری را با برنامه ریزی تعطیلات برای هر دوی شما، تزیین و بازآرایی منزل، ارائه پیشنهادها و راه حل برای مشکلی که با آن مواجه هستید، پیشنهاد برای مراجعه ی دو نفری به مشاور و روانکاو به منظور اصلاح و بهبود روابطتان یا پرسیدن از شما که برای شما دوست دارید چه غذایی بخورید، نشان دهند. در بیشتر اوقات نوع رفتار خاص آنها اهمیتی ندارد. اما اتفاقی که می افتد این است که شما احساس می کنید، سعی در کنترل شما دارند و می خواهند شما را وادار کنند تا کارها را آن گونه که مورد نظر آن هاست انجام دهید.
بگذارید داستانی را از گذشته ی خودم برایتان تعریف کنم که به طرزی مطلوب این نکته را به تصویر می کشد.
سال ها پیش، هنگامی که در اولین رابطه ی جدی خود بودم، با نامزدم تصمیم گرفتیم که به سواحل کاراییب سفری بکنیم. هیچ یک از ما قبلاً آن جا را ندیده بودیم لذا خواستیم برای خوش گذرانی مان حتماً به آن جا برویم. از او پرسیدم که آیا دوست دارد خودش ترتیب همه چیز را بدهد یا نه.اما او گفت که من کارها را انجام بدهم. تعطیلاتمان چهار ماه دیگر شروع می شد، لذا فکر کردم بهتر است هر چه زودتر دست به کار شوم.
روز بعد به کتابفروشی رفتم و چندین کتاب راهنمای توریستی برای جزایر کاراییب خریدم.سپس اطلاعات لازم درباره ی تمامی جاهای دیدنی و هتل های مناسب را از آن استخراج کردم.با مراکز با پیش شماره ی 800 (1)تماس گرفتم و بروشورهای مربوط به هتل ها و... را که همگی مجانی بودند، سفارش دادم. سپس به بعضی از دوستان که پیش تر به آنجا رفته بودند زنگ زدم تا نظرها و توصیه های آنان را درباره ی دیدنی ترین جاها بشنوم.
ظرف تنها چند روز اطلاعات عظیمی درباره ی تمامی جوانب سفری که در پیش داشتیم، جمع آوری کرده بودم.
همان هفته یک شب با شوق و ذوق تمام، همه ی اطلاعات مربوطه را به نامزدم نشان دادم با جزئیات تمام توضیح دادم کدامیک از هتل ها با بودجه ی ما سازگار هستند، کدامیک از جزایر دیدنی های بیشتری مطابق با سلیقه ی ما دارند و کدامیک از شرکت های هوایی، مناسب ترین، راحت ترین و به لحاظ اقتصادی ارزان ترین پروازها را ارائه می دهند.در حین این که آن جا نشسته بودم و با هیجان تمام نتایج این پروژه تحقیقاتی را به او توضیح می دادم، منتطر عکس العمل او بودم.مطمئن بودم از تلاش درخوری که کرده بودم، بسیار خوشحال خواهد شد.
هنگامی که سخنرانی خود را به پایان رساندم، به او نگاه کردم و از این که متوجه نگاه سرد و تهی او شدم جا خوردم.
از او پرسیدم:«آیا اتفاقی افتاده؟»، اما او پاسخی نداد و با همان نگاه سرد باز هم به من نگاه کرد.
پرسیدم:«از جاهایی که به ات نشان دادم خوشت نیامد؟»
بالاخره سکوت مرگبار را شکست و با صدایی سرد و خشک گفت: «نه، خوب بودند.»
دوباره پرسیدم: «پس چرا طوری به من نگاه می کنی که انگار از دستم عصبانی هستی؟»
با لحنی تند گفت: «اصلاً چرا پس نظر منو می پرسی.خودت همه چیز را تموم می کردی.تو که خودت هم بریدی و هم دوختی. منظورم اینه که خودت از قبل تصمیم گرفتی که چی بکنیم چی نکنیم و کجا بریم و کجا نریم. از آنجا که برنامه ریزی خودته من چیزی ندارم که بگم»
برنامه ریزی من؟ او درباره ی چه چیزی حرف می زد؟ ما قرار بود با هم برویم. من فقط اطلاعات جمع آوری کرده بودم.نمی توانستم بفهمم او چرا آن قدر از دست من عصبانی بود.
به او یادآوری کردم:«تو خودت از من خواستی این کار را بکنم.»
به مسخره گفت:«آره، اما نمی دونستم قراره سیر تا پیاز رو خودت انجام بدی.مثل همیشه، کنترل همه چیز رو خودت به عهده گرفتی و حرف، خوت شد.»
اشکهایم سرازیر شدند.در حالی که صدایم می لرزید به او گفتم: «من سعی نکرده بودم همه چیز باب میل من باشد.من فقط می خواستم تعطیلات فوق العاده ای داشته باشیم و حالا تو همه چیز را خراب کردی.»
درست به یاد نمی آورم که مکالمه چگونه پایان یافت. اما احساسی را که داشتم دقیقاً به یاد دارم:«شوکه شده بودم، سردرگم، گیج و بسیار رنجیده و ناراحت. او چگونه می توانست تمامی تلاش های مرا به معنای کنترل کردن و خودخواهی گرفته باشد؟ من فقط خواسته بودم او را خوشحال کنم و اطلاعاتی به دست آورم تا بتوانیم بهترین تصمیمات را بگیریم.مگر چه اتفاقی افتاده بود؟
از آن واقعه سال ها می گذرد.اما نمونه های مشابهی را به کرات تجربه کرده و داستان های مشابهی را نیز از زنان دیگری شنیده ام:«زن با خوشحالی تمام مشغول خلاقیت و برنامه ریزی برای خود و همسرش است اما مرد با ناراحتی یا حتی عصبانیت برخورد می کند. در نهایت زن احساس رنجش خاطر و ناراحتی می کند و مرد نیز احساس می کند که او را کنترل کرده و فریب داده اند.
چرا مردها این تلاش زن ها را کنترل کردن به حساب می آورند؟
پاسخ کمی پیچیده است.اما تا حد زیادی به نیاز مرد و به خودمختاری و استقلال و شورش و طغیان او در مقابل امر و نهی و بکن و نکن مربوط می شود. برای نمونه در داستان مربوط به من و نامزدم و سفر به کاراییب، گزارش دقیق و کامل من درباره سفر به طرزی ناخودآگاه این احساس را به او داده بود که حق انتخابی ندارد جز این که تسلیم خواسته های من شود. گویی هیچ گونه حق انتخابی از خودش ندارد.گویی که من به او گفته ام:«ببین، قراره همین کارهایی رو بکنیم که من می گم. فقط همین.» البته من اصلاً چنین قصدی نداشتم به عقیده من او شرح و تفصیل جزئیات مرا دستور تلقی کرده بود.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » دق دل بعضی ها ( جمعه 90/2/16 :: ساعت 12:25 عصر )
»» زن ها از طرفی دیگر نظرات متفاوتی دارند

زن ها از طرفی دیگر نظرات متفاوتی دارند

«دلم به درد آمد.سر این موضوع همیشه با نامزدم بگو مگو داریم. او هیچ وقت برای هیچ چیز برنامه ریزی نمی کند.به همین خاطر هیچ چیزی ندارم که از پیش منتظرش باشم.»
«اریک هم مثل بقیه مردهاست.چه ایرادی دارد از پیش برنامه ریزی کنیم؟ با این کار از همسرش یک زن نق نقو می سازد»
«یکی از شکایت های من از مردها هم همین است. اصلاً به آنچه دور و برشان می گذرد.توجه ندارند. نمی توانند بفهمند که تدارک دیدن تفریح و رقم زدن اوقات و روزهای خوش، مستلزم برنامه ریزی و فکر کردن است. کیم سعی دارد زن خوبی باشد، اما اریک اصلاً برای او احترام قائل نیست
که اینگونه برخورد می کند»
زن ها دراین سناریو چه می بینند که از دید مردها پنهان می ماند؟ ما زن ها بهتر می فهمیم که در واقع کیم چه کار می کند.زیرا خودمان نیز آن گونه هستیم. کیم نه تنها برنامه ریزی می کند، بلکه خلأها را پر می کند.
پرکردن شکاف و رخنه ها، همان دیدن یک میز خالی و به فراست افتادن برای چیدن آن و زیبا کردن آن است. همان شکستن سکوت در مکالمه ای متوقف مانده ای است که با باز کردن سر صحبتی از طرف ما به طرزی هنرمندانه ادامه می یابد.همان برنامه ریزی برای تعطیلات از راه نیامده ای است که با رویاپردازی ما از همین الآن رقم می خورد.
این تنها عبارتی است که برای توصیف میل و نیاز ما به خلاقیت و آفرینش هست.«ما زن ها دوست داریم جاهای خالی را پر کنیم.» قوه آفرینش زنان با دیدن جاهای خالی فعال می شود و به کار می افتد.گویی هنگامی که ما زن ها جایی را خالی می بینیم، احساس می کنیم باید آن را پرکنیم و چیزی را در آن به ظهور برسانیم که آن فضارا اشغال کرده و با زیبایی و عشق آکنده سازد.
این تهی بودن چیست که با دیدن آن، حال در یک مکالمه یا تقویم، زن را بر آن می دارد که خلاقیت های خود را به ظهور برساند.آیا این صفت برگرفته از همان عمل جنسی نیست که زن می خواهد فضای تهی بدن خود را با مرد پر کند.آیا چیزی در آرایش ژنتیکی ما وجود دارد که جاهای خالی را برای ما وسوسه آمیز جلوه می دهد. هر چه باشد یک چیز قطعی و محرز است: زن ها دوست دارند جاهای خالی را در زمان و مکان با انرژی خود پر کنند.
یکی از معمولی ترین روش هایی که زن ها برای پر کردن جاهای خالی به کار می برند، برنامه ریزی است. ما زن ها عاشق برنامه ریزی هستیم. دوست داریم جای خالی را در آینده به چیزی جالب، مهیج و با معنا بدل کنیم. ما این کار را آن طور که مردها فکر می کنند از سر ناامنی یا برای کنترل کردن انجام نمی دهیم، بلکه از آن رو به این کار دست می زنیم تا وقت را گرامی بداریم. ما زن ها به این طریق به نیروی آفرینش و خلاقیت در خود امکان بروز و نمود می دهیم.

آنچه زن ها دوست دارند مردها بدانند:

زن ها عاشق برنامه ریزی هستند زیرا با این کار امکان آن را می یابند تا خلأ های زمانی را با عشق، شور، حرارت و خلاقیتپر کنند.
فکر نمی کنم مردها عمق لذت و هیجانی را که زن ها از برنامه ریزی برای روابط صمیمی شان تجربه می کنند، حس کنند.چرا که از نظر بیشتر مردها، برنامه ریزی یک فعالیت احساسی یا عاطفی به گونه ای نیست که برای زن ها هست.هنگامی که یک مرد به این کار دست می زند، یک کار انجام می دهد و به جزئیات نظر دارد.او با این کار یک مورد از فهرست وظایف اش را خط می زند و سپس به سراغ کار بعدی می رود.درحالی که برنامه ریزی برای زن ها کاری است برخاسته از عشق. حال چه برای یک میهمانی باشد، چه مسافرت یا بیرون رفتن عصرانه یا شام در یک رستوران. در واقع فرآیند برنامه ریزی برای زن باریکه راهی است که از طریق آن عشق و ازخودگذشتگی او به جریان می افتد.برای او برنامه ریزی درست به همان اندازه خلاقیت محسوب می شود که نقاشی یا آهنگ سازی.زن ها با این کار به یک واقعه یا رویداد تولد می بخشند و فرصتی برای آرامش، استراحت و رمانتیک بودن را فراهم می آورند و بدین وسیله خود نیز خوشحال و راضی می شوند.

2-اصلاح، بهبود و ارتقاء

اصلاح کارها و بهبودی بخشیدن به شرایط دومین طریقی است که زن ها توسط آن به خلاقیت خود نمود می بخشند.تفاوت میان به ظهور رساندن و بهبودی بخشیدن چیست؟ ظهور، تولد و پیدایش از هیچ است و این در حالی است که اصلاح و بهبودی بخشیدن، بهتر کردن چیزی است که از پیش وجودداشته است و به عبارت دیگر تولدی دوباره است.
شوق و گرایش به اصلاح و بهبود جامعه ریشه در طبیعت ما زن ها دارد که اغلب در رفتار و گفتار خود با دیگران متوجه آن نیست.به طرزی طبیعی درست به همانگونه آن را در زنان دیگر می پذیرم که در خود پذیرفته ایم. این همان طریقی است که هستیم.

آنچه زن ها دوست دارند مردها بدانند:

ما زن ها توانایی های بالقوه ی هر چیز را می بینیم و دوست داریم آن را بالفعل کنیم. به همین دلیل است که دوست داریم همه چیز را اصلاح کنیم.
نیاز و گرایش به اصلاح و بهبود حالات درونی نیز آنچه در بیرون از ما هست در واقع دیدن و تشخیص دادن توانایی های بالقوه چیزها و کارها و امکان ظهور و بروز آن چیزی است که در زیر پنهان بوده است.تلاش ما نیز برای تحقق این ظهور و پیدایش است.به نظر می رسد که زن ها ذاتاً واجد آن نوع از بینش هستند که قادر است انتظار دانه را برای جوانه زدن و شکفتن ببیند. علاوه بر آن مایلند از دانه مراقبت و محافظت کنند تا بروید و رشد کند.شاید این توان برخاسته از طراحی ژنتیکی ما برای مادر شدن و بزرگ کردن فرزندانمان باشد.ما این بخش وجودی خود را هر روز از راه های گوناگون به ظهور می رسانیم و تمرین می دهیم.
*زنی که با شما همکار است روسری جدیدی را که نامزدش برای او خریده است به شما نشان می دهد و می گوید:«آیا زیبا نیست؟ تام آن را به من هدیه داده است»
پاسخ می دهید:«فوق العاده است. بیا جلو بگذار این طرف را کمی سفت تر بکشم تا گوشه هایش بهتر بایستند.آها. الان بهتر شد. نظر خودت چیه؟»
دوستتان توی آینه نگاه می کند و می گوید:«حق با توست، خیلی بهترشد، متشکرم»برای شما بسیار ساده و طبیعی بود که بخواهید روسری دوستتان بهتر و زیباتر به نظر برسد.زیرا می توانستید آن را از پیش تصور کنید و ببینید.او نیز به طرزی غریزی این حال شمارا دریافت و از پیشنهاد شما استقبال کرد.
*خواهرتان از شما دعوت می کند تا مبلمان جدید او را ببینید.همین که به اتاق نشیمن او وارد می شوید، از شما می پرسد «نظرت چیست؟» شما همانجا می ایستید و دور و بر را ورانداز می کنید. سپس در ذهن خود تجسم می کنید که چنانچه متفاوت چیده می شدند، بهتر نمی بود؟»
می گویید:«آیا فکرکردی که اگه جای این دو تا رو عوض می کردی چه قدر بهتر بود؟ اینطوری جای بیشتری بین کاناپه و قفسه ی کتابها باز می شود.
خواهرتان یک لحظه هم درنگ نمی کند.جواب می دهد: «بیا همین کار را بکنیم و ببینیم چطور به نظر می رسد»سپس با هم مبلمان را جا به جا می کنید و به شکل جدید می چینید.
بعد از آن که نفسی تازه می کنید.از او می پرسید:«نظرت چیه؟»
با شوق و ذوق تمام پاسخ می دهد «راستش، خیلی بهتر شد.دیگه مثل قبل تنگ و ترش نیست.می دونستم باید از تو بپرسم. از آنجا که خیلی وقت اینجا زندگی می کنم دورنمای خودمو از دست دادم.
هنگامی که به اتاق نشیمن خواهرتان نگاه کردید، فوراً دانستید که چه نوع چیدمانی قشنگتر خواهد بود.این کار برای شما به سعی و تلاشی نیاز نداشت.به طرزی خودانگیخته می دانستید چگونه می توانید آن را بهبود ببخشید.
*شما و یکی از دوستان نزدیکتان که شرکت خود را می گرداند، مشغول صرف ناهار هستید.او برای سومین بار در طول آن هفته از یکی از کارمندانش که وظایفش را به خوبی انجام نمی دهد، شکایت می کند. دوستان در حالی که سرش را تکان می دهد، می گوید، «نمی دانم با لویس چه کار کنم. او کارمند دلسوزی است اما خیلی نامرتب و بی نظم شده.توی قسمتی که کار می کنه روحیه ی همه رو تحت تأثیر قرار داده.»
از او می پرسید:«آیا در این باره با او حرف زده ای؟»
با سرخوردگی پاسخ می دهد:«سعی کردم.اما اصلاً به خرجش نمی رود.تغییر محسوسی ندیده ام.»
از دوستتان می خواهی مکالمه ای را که با لوییس داشته است برای شما تکرار کند.همین که صحبت های آنان را می شنوید، احساس می کنید مشکل را پیدا کرده اید.
می گویید:«این طور به نظر می رسد که تنها درباره ی نارضایتی هایت با لوییس صحبت کرده ای و هرگز از او نپرسیده ای که دلایل مسامحه کاری های او چیستند.منظورم این است که شاید مشکل پیدا کرده، مثلاً دارد از همسرش جدا می شود یا مشکل خانوادگی دارد یا مریض شده است.چرا از او نمی پرسی مشکلش چیست؟
دوستتان اعتراف می کند:«خب، راستش درباره ی این یکی، دیگر فکر نکرده بودم. انگار چنین انتظار داشتم که با نخستین اخطاری که به او می دهم، مشکلات به خودی خود برطرف شوند. از پیشنهادت متشکرم.
همین که به شرکت برگشتم با او در این باره صحبت خواهم کرد.»
همین که دیدید مشکلی ذهن دوستتان را به خود مشغول کرده است فوراً به فکر چاره افتادید.اصلاً سعی نداشتید که به او امر و نهی کنید، بلکه تنها راه حلی را که به ذهنتان رسیده بود به او نشان دادید و واقعاً می خواستید به او کمکی کرده باشید.
خانم ها!مطمئن هستم با هر سه ی این داستان ها ارتباط برقرار کرده اید. این داستان ها به خوبی این واقعیت را به تصویر می کشند که گرایش ما به بهبود و اصلاح چیزها بخشی درونی از وجود و طبیعت ما را تشکیل می دهند. همانطور که ملاحظه می کنید، در تمامی این داستان ها، هر سه زن از راه حل های پیشنهادی استقبال کردند و حتی خوشحال شدند.چرا که زن ها همگی این ویژگی و فضیلت زنانه را می پذیرند و درک می کنند:این ویژگی که اصلاح گر باشند.این بخشی از هویت تمامی زن ها نیز هست.
حال تصور کنید در دو داستان اول، مردها مشغول صحبت باشند.داستان مربوط به لباس:پیش از هر چیز، اصولاً مردها درباره کلامی که همسرشان برای آن ها خریده است به دوست شان پز نمی دهند! دوم این که هیچ وقت همکار آن ها درباره ی این که کلاه شان کج ایستاده است و باید مرتب و منظم شود صحبتی نمی کنند.تا چه برسد به این که بلند شوند و این کار را برای او انجام دهند.سوم این که، حتی اگر چنین کاری هم بکنند، دوست شان احساس خواهد کرد که به حد و مرز او تجاوز
شده است.این بماند که احتمالاً درباره ی تمایلات جنسی همکارش نیز دچار بدگمانی هایی خواهد شد.
داستان مربوط به مبلمان و اثاثیه:یک مرد هرگز درباره ی طرز چیدمان مبلمانش از کسی نظر نمی خواهد.این بماند که آیا اصلاً برای خودش نیز آن چیدمان مهم است یا خیر؟ حتی اگر هم بپرسید، پاسخ هایی از این قبیل خواهد شنید:«خوبه» همین و بس.حتی اگر نظراتی داشته باشند که بخواهند به او ارائه دهند، صاحب خانه احتمالاً استقبالی نمی کرد.و می گفت:«البته الآن نمی خواهم وقتمان را صرف این کار بکنیم.بیایید برویم و مسابقه ی فوتبال را تماشا کنیم!»
از بیان این مطالب چه هدف و منظوری دارم؟ مردها فاقد این حس مستمر و مداوم مبنی براصلاح و بهبود شرایط و محیط هستند. این به کنار، مردها عملاًً پیشنهادها و توصیه های ارائه شده را غیر ضروری، ناخواسته و حتی فضولی می دانند.
در داستان سوم، فرض کنید که به جای دو زن، زن و شوهری هستند که مشغول صرف غذا هستند و این مرد است که با یکی از کارمندانش مشکل پیدا کرده است.بگذارید مکالمه را دوباره از اول تکرار کنیم:
شوهرتان در حالی که سرش را تکان می دهد، می گوید:«نمی دانم از دست لوییس چه کار کنم.او کارمند دلسوزی است اما این اواخر خیلی از هم پاشیده شده است.روحیه ی همه را تحت تأثیر قرار داده است.
از او می پرسید:«آیا سعی کرده ای با او صحبت کنی؟»
شوهرتان با سرخوردگی پاسخ می دهد:«آره، اما هیچ تغییری نکرده ام.»
پیشنهاد می کنید:«صحبت هایی را که میان شما رد و بدل شده است برایم بازگو کن تا شاید راهی به فکرم برسه.»
پاسخ می دهد:«موضوع مهمی نیست.خودم یه فکری می کنم.»
توضیح می دهید:«اما فکر کنم بدونم موضوع چیه.مطمئنم اگه درباره اش صحبت کنیم حتماً راه حلی پیدا می کنیم. از این گذشته، عزیزم این موضوع تمام هفته تو رو اذیت کرده.»
با صدایی ناراحت پاسخ می دهد:«ببین خودم می تونم از پسش بریبام. متوجه شدی؟ حالا دوست ندارم در باره اش صحبت کنم. متأسفم که روش مرا زیاد قبول نداری. حالا بیا موضوع رو عوض کنیم.»
آخ! مسلماً این داستان با داستان اول تفاوت های زیادی داشت. مگر چه اتفاقی افتاد؟ همسر این زن در باره ی کمک همسرش برای بهبود و تغییر شرایط و اوضاع دچار سوءتعبیر شده و به جای اینکه آن را نمودی از عشق و توجه همسرش به خود ببیند، آن را نوعی انتقاد و کنترل کردن تلقی کرده بود.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » دق دل بعضی ها ( جمعه 90/2/16 :: ساعت 12:24 عصر )
»» زن ها توان آفرینش دارند ویژگی که زنان دوست دارند مردان بدانند

زن ها توان آفرینش دارند ویژگی که زنان دوست دارند مردان بدانند
چرا زن ها همیشه سعی دارند همه چیز را بهتر کنند؟
چرا ما زن ها احساس می کنیم درباره مشکلات روابط خود با مرد زندگی مان صحبت کنیم؟
چرا احساس می کنیم به هنگام سختی باید به شریک زندگی مان کمک کنیم؟
چرا از برنامه ریزی تا بدین حد لذت می بریم؟
چرا سخت تلاش می کنیم با نامزد/همسرمان به هماهنگی و تفاهم برسیم؟
در این مقاله می خواهم پرده از راز دومی در رابطه با هویت و ماهیت زن ها بردارم که انگیزه بخش بسیاری از رفتارهای ما در روابط مان می باشد.این یکی از زیباترین ویژگی های زنانه محسوب می شود. وچنان بخشی از درون وجود ما را تشکیل می دهد که هیچ گاه حتی به آن فکر هم نمی کنیم.
آنچه زن ها دوست دارند مردها بدانند:زن ها آفریننده هستند.
این طبیعت زن است که بیافریند.زن ها زندگی بخش هستند. این همان جادو و سحر ما زن هاست. ما این توان را داریم که از عدم و نیستی، زندگی بیافرینیم.
این قابلیت و توانایی ما زن ها هنگامی نمود پیدا می کند که مادر می شویم و کودکی به دنیا می آوریم.اما چه بچه دار باشیم و چه بچه ای نداشته باشیم، این توانایی همواره در ما وجود دارد که زایا باشیم و بیافرینیم چه با بدن مان و چه با کلمات و اعمال و رفتارمان و چه با عشق مان.هر بار که غذای خوشمزه ای برای خانواده ی خود درست می کنید. در واقع مشغول آفرینش هستید. همین طور هنگامی که راهی هوشمندانه برای فروش و بازاریابی محصولات شرکت خود می یابید، یا هنگامی که مکالمه ای صمیمانه را با شریک زندگی خود شروع می کنید یا گل های زیبایی را در گلدان جای می دهید.
زن ها در عین حال کیمیاگرند. ما زن ها شکل چیزها را تغییر می دهیم. ما عادت و روزمرگی را به «زیبایی»، خالی و تهی را به «معنادار»و رکود و خستگی را به شکوفایی بدل می کنیم.به ندرت اتفاق می افتد به چیزی برخورد کنیم و نخواهیم آن را بهبود و ارتقاء ببخشیم.حال چه تزیین اتاق یا روابط دوست مان باشد، چه آرایش موهایمان، نحوه ی چیدمان جواهرات داخل کشو یا نحوه ی چیدن میز شام یا ارتباط با
نامزد/همسرمان.
چنانچه یک زن هستید، احتمالاً پس از خواندن جملات بالا ناگهان با احساسی عمیق از شناخت دوباره ی خود، با خود گفته اید: «آری» گویی صدایی از اعماق درونتان می گوید: «آری، حقیقت دارد» البته برای بیشتر زن ها نیز همین طور است. با وجود این ماهیت و جوهره ی آفرینش در ما چنان به صورت بخشی از وجودمان در آمده است که کمتر به آن فکر می کنیم و به ندرت بر آن صحه می گذاریم. بلکه فقط انجامش می دهیم. برای نمونه:
*هرگاه به اولین خانه یا آپارتمان خود نقل مکان کرده اید، خالی بوده است اما همین که از این اتاق به آن اتاق می رفتید پیش خود فکر می کردید:
«می دانم با آن چه کار کنم تا زیبا و دلچسب شود.به دیوارها رنگ زیبایی خواهم زد. کاناپه ام را این جا خواهم گذاشت.مبل هایم را اینجا خواهم چید. قالیچه ای زیبا خواهم گرفت تا به زمین جلوه ای بدهد. گل هایم را این گوشه خواهم گذاشت.طولی نکشیده است که به تمامی رؤیاهایتان درباره ی خانه جامه ی عمل پوشانده اید و خانه ای زیبا و رؤیایی ترتیب داده اید و جایی که قبلاً هیچ چیز در آن وجود نداشت، به خانه ای گرم و صمیمی تبدیل شده است. گویی ساده ترین و طبیعی ترین کار دنیا را انجام داده اید.
*دختر کوچکتان می آید و می گوید:«مامان. برای نمایش فردا در مدرسه به یک لباس احتیاج دارم. چیزی از قبل آماده ندارید، اما سری توی کمد می زنید و از این جا و آن جا کمی پارچه های رنگی قدیمی، روبان و خرت و پرت هایی دیگر پیدا می کنید و لباس زیبایی شبیه لباس «کولی ها» برای نمایش مدرسه دخترتان می دوزید و لباسی را از هیچ می آفرینید.
صبح روز جمعه است. و شوهرتان که از کار زیاد هفته گذشته خسته است هنوز خواب است شب گذشته که او را دیدید گرفته و افسرده به نظر می رسید و این شما را ناراحت کرده است.سر میز آشپزخانه نشسته اید و مشغول نوشیدن قهوه تان هستید. ناگهان نقشه ای به ذهن تان می رسد. سریعاً دست به کار می شوید. صبحانه ی مورد علاقه ی او را درست می کنید، به روزنامه نگاهی می اندازید و آگهی یک نمایشگاه محصولات الکترونیک را که مورد علاقه ی شوهرتان است در آن می بینید.در رستورانی که دوست دارد برای شام جا رزرو می کنید و بهترین دوست او و همسرش را برای شام دعوت می کنید.همین که بیدار می شود با صبحانه ی مورد علاقه اش به او صبح بخیر می گویید و برنامه ریزی برای نمایشگاه و شام به همراه دوستان در رستوران مورد علاقه اش را به اطلاع او می رسانید. او بسیار هیجان زده می شود.بدین ترتیب روزی کسل کننده را به یک رشته از وقایع و فعالیتهای خوشایند تبدیل می کنید که شوهرتان را سرحال کند و به او فرصتی می دهید تا تجدید نیرویی کند.
تمامی سناریوهای بالا جالب و بی ضرر به نظر می رسند.این طور نیست؟ حال چرا باید ابراز خلاقیت هایی این چنین در روابط زن با مرد زندگی اش مشکل و مسئله تلقی شود؟
در ادامه به این پرداخته ایم که چرا و چگونه غریزه ی آفرینش در زنان از ناحیه ی مردها سوءتعبیر می شود.
زن ها چطور و چگونه می آفرینند و آنچه مردان باید در این باره بدانند

1-آفرینش

آفرینش به معنای خلق چیزی است که پیش تر وجود نداشته است.زن ها عاشق آفرینش هستند. صرف شروع از صفر و ساختن چیزی ما را از اعماق وجودمان هیجان زده می کند.

آنچه زن ها دوست دارند مردها بدانند:

زن ها عاشق آن هستند که زیبایی، ارتباط و عشق بیافرینند.هنگامی که ما زن ها این مهم را انجام می دهیم حسی عمیق ازرضایت، هدفمندی و موفقیت را در خود تجربه می کنیم.
این سرور و شادمانی، هر روز از راه های گوناگون، کوچک و بزرگ خود را به ظهور می رساند،
*باخبر می شویم یکی از دوستان مان به شهر ما آمده است. فوراً برای ورودش یک میهمانی ترتیب می دهیم.
*وقت آزادی به دست می آوریم و بی درنگ و در آخرین لحظه در آن فرصت برای خود و مرد زندگی مان سفری تفریحی به بیرون شهر را برنامه ریزی می کنیم.
*به هنگام قدم زدن در پارک به همراه نامزد/همسرمان درباره برخی احساسات عمیقی و قلبی خود صحبت می کنیم و آنچه را که تنها یک پیاده روی ساده بود به تجربه ای عمیق و شیرین از ارتباط، صمیمیت و نزدیکی بدل می کنیم.
هنگامی که زن ها آفرینش دارند، لحظاتی خاص می آفرینند، و آن را با دیگران سهیم می شوند، موجب بهبود و ارتقاء شرایط و محیط می شوند، زیبایی می آفرینند و دیگران را شاد می کنند.
شاید تمامی این سرگرمی های زنانه ابزاری برای نمود و ظهور خلاقیت های زنانه باشند.شاید به همین دلیل باشد که زن ها از خرید کردن تا این حد لذت می برند. حتی هنگامی که عملاً چیزی نمی خرند، برای خلاقیت های بعدی خود تحقیق و برنامه ریزی می کنند!
این مطالب را ما زن ها به خوبی درک می کنیم، اما نمی توانیم به راحتی برای مردها توضیح دهیم.
چرا زن ها دوست دارند فرصت ها و شکاف های زمانی را پر کنند و برای آن ها برنامه داشته باشند؟ یک روز صبح کیم و شوهرش مشغول صرف صبحانه هستند. کیم تصمیم می گیرد برای اولین تعطیلات آخر هفته ی آن ماه شان برنامه ریزی کند.
به شوهرش می گوید:«اریک.می خواستم بدانی که ایمی برای تعطیلات آخر هفته ی بعد از عید پاک به مسافرتی خواهد رفت که از طرف مدرسه ترتیب داده شده است.لذا فکر کردم برای تعطیلات خودمان برنامه ریزی کنیم.
اریک خیلی عادی جواب می دهد:«حالا چند هفته وقت داریم، بعداً یه فکری می کنیم»این را می گوید و مجدداً روزنامه اش را می خواند.
کیم پاسخ می دهد:«اما عزیزم، خیلی کم پیش می آید که برای تعطیلات با هم تنها باشیم.به همین خاطر فکر کردم هر چه زودتر برنامه ریزی کنیم، حق انتخاب بیشتری خواهیم داشت تا حسابی خوش بگذرانیم.
اریک:«چرا همین الآن باید در آن باره صحبت کنیم.من حتی نمی دانم که همین فردا صبح حوصله ی چه چیزی را دارم یا ندارم.چه برسد به یک ماه بعد. تازه نمی تونم بفهمم این همه عجله برای چیه؟
کیم:«خب، دوست ندارم تا اون موقع گیج بخوریم و ندونیم چی کار می خواهیم بکنیم.می تونی فقط پنج دقیقه به من گوش بدی؟»
اریک روزنامه اش را می گیرد و بلند می شود.درحالی که صدایش کمی ناراحت به نظر می رسد، می گوید:«الان نمی تونم.واقعاً راست می گم»این را می گوید و اتاق را ترک می کند.
کیم در حالی که در آنجا نشسته و به تقویمش خیره شده است احساس ناراحتی و سرخوردگی می کند.شماره های قرمز روزهای تعطیل تقویم نیز بی هیچ صدایی به او خیره می شوند.
هنگامی که این داستان را در سمینارهایم ارائه می دهم، عکس العمل مردها و زن ها کاملاً متفاوت است.مردها نظراتی نظیر این جملات را ارائه می دهند:«اوه، پسر.دست روی دلم نذار.همسرم می خواهد دقیقه به دقیقه وقت آزادم را برنامه ریزی کند. اما من از این کار بیزارم. فکر می کنم دوست دارد حسابی دست و پای مرا با این برنامه ریزی ها ببندد.»
«زن ها می خواهند با این کار وقت مردشان را کنترل کنند.او را به قلاب بیاندازند تا بتواند ریاست همه چیز را به عهده داشته باشند»
«مشخص است که کیم ناامنی زیادی دارد و کاملاً درگیر است و گرنه چرا باید بخواهد تمامی جزئیات کوچک زندگی اش همگی از قبل تعیین شده باشند؟»



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » دق دل بعضی ها ( جمعه 90/2/16 :: ساعت 12:22 عصر )
»» زن ها دوست دارند مردها چه کار کنند:

زن ها دوست دارند مردها چه کار کنند:

*دوست داریم از این که به کیفیت رابطه مان اهمیت می دهیم و سعی می کنیم پیش از آن که مشکلات و تنش ها جدی و مخرب بشوند، آن ها را شناسایی و حل می کنیم از ما سپاسگزار باشید.
*دوست داریم تلاش و تمایل ما برای کار بر روی رابطه را به معنای عشق ما به خود تعبیر کنید، نه علامتی دال بر وسواس و اشتغال ذهنی ما و پرتوقع بودن و سیری ناپذیر ما.
*دوست داریم گاهی اوقات نیز شما شروع کننده باشید و نواحی مسئله دار رابطه را شناسایی کنید و برای کار بر روی آن داوطلبانه از خود تمایل نشان دهید، نه این که همیشه منتظر ما باشید تا مسائل و موضوعات را مطرح کنیم و لذا «مشکل ساز» و «دردسر درست کن»جلوه کنیم.
حال چگونه می توانید توصیه های فوق را عملاً در موقعیت هایی به کار ببندید که میان شما و همسرتان پیش می آید.
در زیر جدولی از توصیه هایی برای مردها هست تا آموخته های خود از این مقاله را به یاد بسپارند تا بتوانند با عشق و مهربانی بیشتر و انتقاد کمتر به همسر خود پاسخ دهند. به یاد داشته باشید، درک عشق به عنوان اولویت او زن ها به معنای نگرش به رفتار آن ها برخاسته از دید جدید ارائه شده در این مقاله است نه تعبیر از آن به عنوان ناامنی و توقع نابجا و بیش از حد.

پاسخ مردها براساس درک و بینش جدید
رویداد:نامزدتان سعی دارد برای تعطیلات آخر هفته برنامه ریزی کند.


پاسخ های سنتی:

چرا نمی توانی کمی خودانگیخته باشی

پاسخ های جدید:

متشکرم که دوست داری با من باشی

پاسخ های سنتی:

چرا همیشه باید از قبل برای همه چیز برنامه ریزی کنی؟

پاسخ های جدید:

متشکرم که از قبل به فکر تعطیلات هستی. مطمئنم خوش خواهد گذشت.
حادثه:همسرتان ناراحت است، که چرا دیشب دیر از کار برگشتید و قبلاً به او تلفن نزدید تا دیرآمدنتان را خبر دهید.

پاسخ های سنتی:

چرا سر هیچ و پوچ این قدر خودت را ناراحت می کنی

پاسخ های جدید:

از این که تلفن نزدم متأسفم.می تونم بفهمم که چرا ناراحت شده بودی

پاسخ های سنتی

آروم باش تو همیشه خیلی خودتو نگران می کنی

پاسخ های جدید

از اینکه تا این حد برایت مهم هستم متشکرم.واقعاً احساس خوبیه.
واقعه:نامزدتان از شما می پرسد چه چیزی شما را ناراحت کرده است. زیرا سر شام همه اش ساکت بوده اید.

پاسخ های سنتی:

آیا مجبورم هر وقت با تو هستم وراجی کنم و رمانتیک باشم؟ و گرنه ناراحت می شوی؟ تو خیلی پرتوقع هستی

پاسخ های جدید:

حق با توست.خیلی ساکت هستم. روز پراضطرابی را گذرانده ام و احساس می کنم احتیاج دارم کمی ساکت باشم.

پاسخ های سنتی

چرا این قدر مرا زیر نظر می گیری؟ نمی تونم هیچ کاری بکنم و تو مرا سؤال پیچ نکنی؟

پاسخ های جدید

از این که توجه داری متشکرم.فکرم مشغول کارم است. اصلاً از دست تو ناراحت نیستم.
رویداد:همسرتان پیشنهاد می دهد این مقاله را بخوانید و از شما می خواهد تا هر دو با هم آن را مطالعه کنید و رابطه تان را بهبود ببخشید.

پاسخ های سنتی:

دوباره شروع کردی؟ همه اش تقصیر من است؟ دوست ندارم مرا نظم بدهی.

پاسخ های جدید:

از تو متشکرم که همواره به دنبال راه های جدید برای بهبود و ارتقاء رابطه مان هستی. مطمئنم چیزهای زیادی از آن خواهم آموخت.

پاسخ های سنتی

من علاقه ای به این طور مقالات رشد شخصی ندارم. فقط به درد زن ها می خوره. اگه دوست داری بخونیش خودت این کار رو بکن.

پاسخ های جدید

راستش مطالعه ی این طور مقالات برایم ساده نیست. ولی اگه تو فکر می کنی حاوی اطلاعات مفیدی است حتماً آن را خواهم
خواند چون می خواهم شوهر خوبی برای تو باشم.
آیا می توانید ببینید که پاسخ های سنتی چگونه همگی از سوء تعبیر اولویت زن ها برخاسته اند؟ این نگرش که این اولویت آنان ناشی از ناامنی، وابستگی آنها و نیازشان به کنترل کردن مردهاست. پاسخ های جدید همگی از دید و نگرش های جدیدی برخاسته اند که بر این رفتار زنانه مبتنی بوده اند و همگی حاوی روش هایی برای اظهار تشکر و قدردانی مردها از محبت ها و توجهات زنانه است. مردان عزیز!لطفاً این توصیه ها را امتحان کنید. ممکن است در ابتدا عجیب و غریب به نظرتان برسند، اما مطمئن باشید که از نتایج آن متعجب خواهید شد.
از زن زندگی خود انتظار نداشته باشید شما را مثل مردها دوست داشته باشد.
خطاب به مردها: می دانم به رغم تلاش های من برای توضیح این اولویت زن ها، حتماً پیش خودتان غر می زنید که: «چرا کیک عشق زن ها شباهت بیشتری به کیک عشق ما ندارد» یک برش کوچک مختص عشق و بقیه ی برش ها برای دیگر نواحی زندگی این منطقی تر و عاقلانه تر است. چرا زن ها باید این قدر توجه و وقت خود را برای ما صرف کنند؟ چرا باید برای حرف زدن با او جدول هایی را از بر کنم؟ چرا این قدر همه چیز مشکل است؟
این شکایت خاطره ای را که مربوط به چند سال گذشته است برایم زنده می کند.در رابطه ای جدی با مردی بودم که او را خیلی دوست داشتم مشغول یکی از آن بحث های داغ درباره ی خودمان بودیم. از آن بحث هایی که وسط آن مردها دوست دارند فرار کنند.سعی داشتم به او توضیح دهم که چرا نیاز دارم بیشتر مرا از خود مطلع کند، برای با هم بودنمان برنامه ریزی کند، و همین طور روزها بدون آن که اطلاعی بدهد.ناپدید نشود.او در سکوت به صحبت هایم گوش کرد و سپس با ناراحتی گفت:«چرا سرت به زندگی خودت نیست و این قدر به من فکر می کنی؟»ای کاش مشغول کارها، پرونده ها و علایق خودت بودی و بعد اگراتفاق می افتاد که زنگی به تو بزنم، می گفتی:«اوه، سلام، چقدر خوشحال شدم زنگ زدی، چند دقیقه است که سرم خیلی شلوغ است.خب، حالت چطوره؟» اما هر وقت که به تو زنگ می زنم، هیجان زده می شوی و هر وقت هم که نمی زنم ناراحت می شوی و قضیه را خیلی بزرگ می کنی .چرا نمی توانی مشغول کارهای خودت باشی و چرا این قدر به من فکر می کنی؟»
به شوخی به او گفتم:«به عبارت دیگر شما از من می خواهید که یک مرد باشم.اینطور نیست؟»
پاسخ داد:«نه، من چنین چیزی نگفتم. من فقط گفتم که ای کاش فکرت این قدر روی عشق متمرکز نبود.»
به او گفتم: «همین که گفتم. تو می خواهی من مثل مردها باشم.»
پاسخ داد:«چرا این حرف را این قدر تکرار می کنی. من نمی خواهم تو یک مرد باشی.من فقط می خواهم اینقدر به من فکر نکنی. مشغول زندگی خودت باشی و اگر من پیدام شد خوشحال بشی.همین»
با ناراحتی به او گفتم:«شنیدم چی گفتی. تو می خوای من یه مرد باشم به این دلیل این گفته را تکرار می کنم که همه چیزهایی که گفتی ویژگی های مردهاست. مردها این طور رفتار می کنند که تو توصیف کردی.
اگرشما نیز آرزو دارید که ای کاش زن ها مثل مردها بودند چندین حق انتخاب دارید .
1-می توانید اولویت های جنسی خود را فراموش کنید و زن ها را برای همیشه کنار بگذارید.(این مورد برای بیشتر مردها احتمالاً انتخاب مناسبی نخواهد بود!)
2-می توانید زنی را پیدا کنید که با بخش زنانه از وجود خود قطع ارتباط کرده باشد و انتظارهای بسیار ناچیزی در رابطه با عشق از شما دارد. (این انتخاب ممکن است مدتی جوابگو باشد، اما پس از مدتی شما را دچار سرخوردگی خواهد کرد)یا...
3-می توانید سعی کنید طبیعت ما زن ها را آنگونه که هست درک و تحسین کنید و از مقاومت در مقابل آن دست بردارید.
شخصاً انتخاب سوم را برای شما توصیه می کنم. همانگونه که در ادامه ی مقاله نیز خواهیم دید هرچه بیشتر عشق زن به خود را قدر بدانید، بیشتر به نیازهای خود خواهید رسید و بیشتر همسرتان خشنودی شما را جلب خواهد کرد.
بگذارید داستان مردی را برایتان تعریف کنم که در نهایت زنی را که اولویت اولش عشق بود کنار گذاشت و زنی را برگزید که عشق از اهمیت چندانی برایش برخوردار نبود.او با این کار احساسات واقعی خود را زیر پا گذاشت، زیرا فکر می کرد:بودن با چنین زنی ساده تر و بی زحمت تر است. جاناتان سی تا چهل ساله بود و دو سال بود که با کریستین نامزد بود. کریستین زنی باهوش، گرم، صمیمی و با انرژی بود که جاناتان را تا حد پرستش دوست می داشت.دوست داشت، تا پایان عمر با جاناتان زندگی کند.گرچه جاناتان نیز کریستین را دوست داشت اما از ناحیه ی عشق کریستین احساس ناراحتی می کرد. کریستین از خودگذشته، روشنفکر، ثابت قدم بود که اولین اولویتش نیز عشق بود.اما این برای جاناتان که خود را مردی مستقل و غیر سنتی می دانست کمی دست و پاگیر شده بود.
به یاد دارم جاناتان اعتراف می کرد که تا چه حد دلش برای آزادی و بی مسئولیتی گذشته تنگ شده و رؤیای رابطه ای را در سر می پروراند که ساده تر و کم زحمت تر باشد.او شکایت می کرد: «دیگه خیلی برام سخت شده است» به او گفتم:«جاناتان، فکر نمی کنم کریستین کار دیگری جز عشق ورزیدن به تو کرده باشد. او تمام قلبش را به تو هدیه داده است.
مگر این چه بدی دارد؟
پاسخ داد:«نمی دانم، گاهی اوقات آرزو می کردم ای کاش کمتر مرا دوست داشت. در این صورت ساده تر می توانستم با او باشم»
چند ماه بعد، هنگامی که جاناتان به من زنگ زد و گفت که به رابطه اش با کریستین پایان داده است، ناراحت و غمگین شدم.
جاناتان به ازدواج با زن دیگری به نام اَبی فکر می کرد. می گفت ارتباط با او تا چه حد ساده تر است.در سکوت به توضیحات جاناتان درباره اَبی گوش دادم.«اَبی خیلی با کریستین تفاوت دارد. مثل او خیلی احساساتی و پرتوقع نیست. اجازه می دهد آزاد باشم.»
پس از شنیدن صحبت های جاناتان درباره ی اَبی احساس بدی در ناحیه ی شکم خود احساس کردم.احساس کردم نوع زنی را که او داشت توصیف می کرد، می شناسم.زنی که آسیب دیده و قلب خود را به روی مردها بسته است و لذا توقع و انتظارچندانی نیز از آنها ندارد.هنگامی که اَبی را ملاقات کردم، بر نگرانی هایم افزوده شد. او در واقع زنی سرد و غیر قابل دسترسی بود. رفتارش با جاناتان با سردی و خالی از هرگونه محبت و حرارتی بود، اگر چه جاناتان هیچ یک از این چیزها را نمی دید، او آن جا نشسته بود و با شور و حال تمام با او حرف می زد، اما نمی توانست ببیند که گرچه ابی مؤدب و زیبا بود اما در واقع توجه زیادی به جاناتان نشان نمی داد.هنگامی که ابی به دستشویی رفت،جاناتان به من گفت که هرگز قبلاً در هیچ رابطه ای تا این حد احساس راحتی و آزادی نکرده است.من پیش خودم فکر کردم:«چون در واقع هیچگونه ارتباط احساسی و عاطفی ای با او نداری»و دیگر هیچ چیز نگفتم.
چند ماه بعد، کارت دعوت جشن عروسی جاناتان و ابی را دریافت کردم.می خواستم به او زنگ بزنم و عواقب دردناک تصمیم نادرستش را به او گوشزد کنم، اما زبان خود را گاز گرفتم و از صمیم قلب برایشان آرزوی خوشبختی کردم. نمی توانستم تصور کنم کریستین از شنیدن خبر عروسی جاناتان با زنی دیگر تا چه حد دلشکسته و ناراحت خواهد شد.
ازدواج جاناتان به کجا رسید؟ متأسفانه همان چیزی که فکر کرده بودم. در ابتدا، جاناتان از این که در رابطه ای قرار گرفته بود که توقعات و خواسته های ناچیزی از او داشت، احساس خوشبختی می کرد. اما به تدریج و با گذشت زمان از ناحیه ی اَبی احساس نادیده گرفته شدن و بی توجهی می کرد.ابی اهمیتی نمی داد، جاناتان چه کار می کرد، کجا می رفت، یا چه افکار و احساساتی داشت.هرگز تلاش خاصی نمی کرد تا با او صمیمی باشد. به روابط جنسی نیز علاقه ای از خود نشان نمی داد و تنها علایق او، شغلش، دوستان خودش و تزیین منزلشان بود.در واقع جاناتان را عملاً تنها گذاشته بود.
به تدریج جاناتان متوجه شد که چقدر به محبت و توجه نیاز دارد.مجدداً به یاد کریستین افتاده بود که چقدر او را دوست داشت. احساس می کرد نیاز دارد، دوباره کسی او را دوست داشته باشد. هنگامی که با اَبی درباره مشکلاتش صحبت می کرد، ابی علاقه ی خاصی به کارکردن بر روی مشکلات شان نشان نمی داد و اظهار می کرد اصولاً همه چیز همانطور که هست خوب و رضایت بخش است و این که او مشکل خاصی نمی بیند. در نهایت جاناتان با این حقیقت اجتناب ناپذیر رو به رو شد که انتخاب او اشتباه بوده و همسر مناسبی را انتخاب نکرده است.
سال بعد، جاناتان به من زنگ زد و گفت که او و اَبی می خواهند از هم طلاق بگیرند.افسرده و تنها بود. او مجدداً به کریستین زنگ زده بود، به این امید که مجدداً او را قبول کند اما از این که شنید کریستین با مرد دیگری نامزد شده است و به زودی در شرف ازدواج با اوست قلبش شکست.به من اعتراف کرد:«افتضاح بار آوردم» در حالی که صدایش از گریه می لرزید گفت: «او را از دست دادم»
«چرا فکر می کردم با زنی که نمی داند چگونه عشق بورزد، خوشبخت تر خواهم بود؟»
پاسخ چه بود؟ چرا جاناتان از عشق عمیقی که کریستین به او می ورزید، دست شست و به رابطه ی خالی، سرد و بی شور و حالی با اَبی دل خوش کرد؟ زیرا به نظر ساده تر و بی زحمت تر می آمد. زیرا مسئولیتی را بر دوش او نمی گذاشت.زیرا به این توهم او که چنانچه آزاد باشد و مجبور نباشد توجه خاصی به نیازهای زنی بکند، خوشبخت تر خواهد بود، صحه گذاشته بود. البته جاناتان اشتباه می کرد.او مرتکب اشتباه اسفباری شد که بسیار از مردها می کنند.او زنی را که عشق را بر هر چیز دیگر مقدم می دانست، محترم نشمرد و قدر حضور او را در زندگی خود ندانست.
مردهای عزیز: به یاد داشته باشید زنی که با قلبی باز، مهربان و سرشار از عشق به شما عشق می ورزد. هدیه گرانبهایی را به شما ارائه داده است. او سعی ندارد در مقابل چیزی از شما بستاند. بلکه تنها می خواهد عشق، تعهد، پایبندی، از خودگذشتگی و شادی خود را به شما هدیه کند.همه ی زن ها از چنین توانایی هایی برخوردار نیستند.چنانچه چنین نامزدی/همسری دارید، او را سخت بچسبید و از بخت و اقبال خود ممنون باشید که چنین زنی پیدا کرده اید.

آنچه زن ها دوست دارند مردها بدانند:

داشتن قلبی مهربان و آکنده از عشق یک نعمت است، نه یک مصیبت.عشق ورزیدن با تمام وجود و از خودگذشتگی یک هدیه است نه یک اشتباه. عشق را در اولویت قرار دادن نمودی از هویت زنانه است، نه یک نقطه ضعف.
البته به یاد داشتن این حقیقت در هنگامی که همیشه مجبور باشیم در مقابل مردها از این خصوصیت و ویژگی خودمان دفاع کنیم و مورد سرزنش قرار بگیریم که حتماً مسئله یا مشکلی داریم که این طور عشق می ورزیم، ساده نیست.تا آن جا که به یاد دارم شخصاً همواره با این مشکل در زندگی خود رو به رو بوده ام.چه بسا گاهی اوقات با خود درافتاده ام که شاید سرد بودن و قلبی بسته و خالی داشتن بهتر باشد. به یا دارم که حتی نزد زن فرزانه ای رفتم و از عمق احساسات و عشقی که تجربه می کردم.شکایت کردم. او به من نگاه کرد و گفت: باربارا، تو سال ها تلاش کرده ای تا بیاموزی چگونه با این عمق عشق بورزی. آن را ارزان نفروش. این موهبتی است که به تو ارزانی شده است و نتیجه تلاش های تو بوده است. این دستاورد توست.»
کلام این زن در من تأثیر فراوانی گذاشت. از سر غریزه می دانستم که کلام او حقیقت دارد. توانایی من در عشق ورزیدن به راست موهبتی بود که به من ارزانی شده بود. سال ها باید به خود یادآوری می کردم که عشق به معنای یک اولویت برای من مشکلی یا عادتی ناسالم نبوده است تا مجبور
باشم از آن خلاصی یابم، بلکه تبلور طبیعت ذاتی و جوهره ی فطری من بوده است.
از صمیم قلب باور دارم هنگامی که ما زن ها می آموزیم توانایی خود را در عشق ورزیدن به عنوان موهبتی زیبا گرامی بداریم و قدر بدانیم مردان زندگی مان نیز می آموزند تا به طرزی مشابهی با ما رفتار کنند.
چنانچه فکر می کنید اطلاعات ارائه شده در این فصل درباره شما صدق نمی کند و احساس می کنید که چنانچه باید و شاید عشق نمی ورزید، ممکن است به دلیل آن باشد که تجربیات دردناک و ناخوشایند زندگی موجب شده اند، شما درهای قلب خود را بر روی دیگران ببندید.شاید با خود سوگند یاد کرده اید که دیگر هیچگاه عشق را باز هم اولویت اول زندگی خود قرار ندهید، تا مجدداً آسیب نبینید.
چنانچه در خانواده ای بزرگ شده اید که به لحاظ احساسی و عاطفی سرد بودند، ممکن است در کودکی ناخودآگاه تصمیم گرفته باشید که درست نیست احساسات و قلب خود را بر روی دیگران باز کنید و با کسی صمیمی بشوید. کودکی دردناک ممکن است بر روی گرایش و تمایل شما مبنی بر عشق ورزیدن تأثیرات منفی گذاشته باشد. عشق در شما وجود دارد، اما شما به آن اجازه نمی دهید بیرون بیاید و جریان پیدا کند.
گاهی اوقات تجربیات و وقایع دوران بزرگسالی است که موجب رویگردانی ما از عشق می شود.رابطه ی احساسی ناسالم و مخرب با یک مرد می تواند آسیب روحی سنگینی بر زن وارد سازد و موجب شود که او دل و جان خود را بر روی دیگران ببندد.اغلب چنین زن هایی عملاً به طرزی خودآگاه نیز توجه و تمرکز خود را از روی عشق بر می دارند و منحصراً آن را روی کار و شغل خود منعطف می سازند تا از درد و رنج آسوده و برحذر باشند.بدین ترتیب کیک عشق آنان شباهت بیشتری به کیک عشق مردان پیدا خواهد کرد، بدین معنا که تمرکز خودآگاه بسیار اندکی را وقف روابط خواهند کرد. این وارونه گی شکلی از مراقبت و محافظت از خود است.
گویی ناخودآگاه تصمیم می گیریم سردتر و بی احساس تر شویم، درست مانند همانهایی که به ما آسیب وارد آورده اند.
ممکن است بارها به لحاظ روحی لطمه خورده باشید.شاید همچنان جریحه دار هستید و سعی می کنید غل و زنجیرها را پاره کنید تا بلکه بتوانید مجدداً عشق بورزید.امیدوارم آموخته هایتان از این مقاله به شما کمک کنند، خود را التیام ببخشید و با خوش بینی و اعتماد بیشتری به خودتان و به عشق بنگرید. امیدوارم به شما کمک کرده باشم تا خود را همانگونه که هستید، بپذیرید و هدیه ی قلب زیبای خود را گرامی بدارید. چنانچه مردی هستید که در گذشته یا حال به زنی مجروح و آسیب دیده عشق ورزیده اید یا عشق می ورزید، بتوانید با استفاده از آموخته هایتان از این مقاله به او کمک کنید تا او مجدداً به قلب و عشق خود اعتماد کند.هرچه بیشتر به اونشان بدهید که عشق او برای شما چه هدیه و موهبت گرانبهایی است، او نیز به خود به عنوان یک زن احترام بیشتری خواهد گذاشت.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » دق دل بعضی ها ( جمعه 90/2/16 :: ساعت 12:18 عصر )
»» چرا برای زن ها عشق برهرچیز مقدم است

چرا برای زن ها عشق برهرچیز مقدم است

آیا تا به حال متوجه تفاوت های مردها و زن ها در ارتباط باعشق شده اید؟ این تفاوت ها از ارزشهای متفاوت مردها و زنها ناشی می شوند.
احساس ارزش شخصی زنان به این بستگی دارد که چقدر در عشق ورزیدن و ارتباط برقرار کردن موفق بوده اند.
این درحالی است که احساس ارزشمند بودن در مردان به میزان موفقیت ها و دست یابی های آن ها بستگی دارد.
این تفاوت مردها و زن ها از کجا می آید؟ این تفاوت ها به دلایل اجتماعی و فرهنگی برمی گردند که خود مربوط به هزاران هزار سال پیش می باشند. به زبانی ساده می توان گفت که در زمان های بسیار دور قدر و منزلت و ارزش یک مرد به توانایی او در شکار کردن و فراهم آوردن غذا برای خانواده و قبیله اش و نیز توانایی او در دفاع از خود و خانواده اش و همچنین جایگاه او در قبیله و اجتماع کوچکش بستگی داشت.موفقیت یا شکست او در انجام این امور به معنای مرگ و زندگی او و خانواده اش بود. حتی امروزه نیز ارزش شغلی مرد در اجتماع تا حد زیادی به توانایی او در پول درآوردن، موفقیت های شغلی او و جایگاه یا پست و مقام او و نیز توانایی و مهارت های او در شکار خانه ی بزرگتر، ماشین بهتر، لباس بهتر و...بستگی دارد.
ارزش زن در زمان های گذشته به فاکتورهای کاملاً متفاوتی بستگی داشت.توانایی او در مراقبت و مواظبت از مرد و بچه ها، توانایی های او در ارضای جنسی و احساسی ـ عاطفی مرد و علاقه مند نگه داشتن مرد به ادامه ی کارو تلاش و شکار برای زن و خانواده اش، توانایی او در کنار آمدن با خانواده و نزدیکان و بستگان مرد و دیگر اعضای گروه، قبیله یا اجتماع موفقیت یا شکست زن در اجرای موفقیت آمیز این امور نیز به معنای مرگ و زندگی او بود.زن هایی که به هردلیل در راضی نگه داشتن مرد و جلب علاقه ی او موفق ظاهر نمی شدند.، چاره ای نداشتند که به تنهایی از خودشان مراقبت و محافظت کنند و چه بسا که نسل شان منقرض می شد.
حال روشن شد که چرا برای زن ها عشق بر هرچیز مقدم است. ما زن ها این کار را هزاران سال است که انجام داده ایم.زندگی یا مرگ ما همواره به این قابلیت ما بستگی داشته است. ما آموخته ایم که همواره نسبت به زندگی و عشق خود هشیار و خودآگاه باشیم و بیشترین تلاش خود را به خرج دهیم تا مطمئن باشیم که همه چیز رو به راه است و این که مشکل یا خطری وجود ندارد و همسرمان همچنان به ما علاقه مند است. بنابراین هنگامی که همه چیز در روابطمان خوب و عادی است حال ماخوب است و احساس خوبی نسبت به خودمان داریم. هنگامی که وضعیت غیرعادی است احساس ناامنی می کنیم.
این موضوع بیان کننده ی حقیقت و رازی است در رابطه با ما زن ها: صرف نظر از این که اوضاع کاری و یا شغلی ما، پروژه هایمان و علایقمان چقدر هم خوب پیش می رود، اما چنانچه مشکلی در رابطه ی صمیمی مان به وجود آمده باشد احساس بدبختی می کنیم. ممکن است روزخوبی را در دفتر کار خود پشت سر گذاشته باشیم، اما چنانچه اوضاع خانه یا روابط احساسی مان خیلی مساعد نباشد، آن روز برای ما روز بدی است. حتی لازم نیست مشکل بزرگی باشد. ممکن است شب پیش تنها بگو مگویی جزئی با همسرمان داشته ایم. اما همین یکی کافی است تا به رغم تمامی موفقیت های آن روز قلبمان به درد آید و ناراحت باشیم.
اعتراف می کنم همین حالت را بارها و بارها در زندگی و روابط خودم تجربه کرده ام. ممکن است روز بسیار هیجان انگیزی را پشت سر گذاشته یا برنامه تلویزیونی بسیار موفقی را اجرا کرده یا کتاب جدیدی چاپ کرده یا سمینار موفقی را در حضور هزاران نفر راهبری کرده باشم، اما چنانچه کوچکترین ناهماهنگی وناسازگاری با همسرم احساس کرده باشم، به سختی می توانم از موفقیت های آن روز لذت ببرم.چرا؟ زیرا من نیز مانند بسیاری از زنان دیگر هویت خود را توسط آن بخش بزرگتر از کیک عشق خود که همان محتویات دل وجانم باشد تعریف کرده ام. در حقیقت چنانچه کوچکترین خدشه ای در ارتباط من با همسرم به وجود آمده باشد، حتی تشویق تماشاچیان یا حضار و شنوندگان سمینار یا فروش بالای کتابهایم نیز هرگز نمی توانند ناراحتی و اندوهم را برطرف سازند.
تجربه ی اغلب مردها دقیقاً نقطه ی مقابل ماست.چنانچه زندگی عشقی آنان عالی و بی عیب و نقص باشد اما روز بدی را در سر کار گذرانده باشند به سختی می توانند احساس خوبی داشته باشند. می پرسید چرا؟ زیرا مردها هویت خود را توسط قسمت اعظم کیک عشق خود تعریف می کنند که به موفقیت های شغلی آنها و استانداردهای شخصی آنان از مردی که باید باشند، اختصاص دارد.
یکی از دشوارترین درسهایی که به عنوان یک زن درباره ی عشق آموخته ام این که هرگز نباید تنها برای آن که مرد آنگونه به ما پاسخ نمی دهد که مطلوب ماست، رفتار او را بد تعبیر کرد.وقتی چنین به نظر می رسد که مردی توجه، محبت، وقت یا تمرکز کافی برای ما صرف نمی کند، زن ها فوراً چنین برداشت می کنند که باید اتفاقی افتاده باشد. در این گونه مواقع ما زن ها پیش خودمان فکر می کنیم که:اگر خود من چنین رفتاری داشتم، معنایش این بود که از دست او عصبانی هستم یا او را دوست ندارم یا صرفاً برایم اهمیت ندارد.»

آنچه زن ها دوست دارند مردها بدانند:

گاهی اوقات زن ها فرض را بر این می گذارند که عدم تمرکز و توجه شما مردها به رابطه به این معناست که ما را دوست ندارید، یا به آن اندازه که ما به شما اهمیت می دهیم، شما به ما اهمیت نمی دهید. به همین دلیل هنگامی که شما ما را در اولویت قرار نمی دهید، ناراحت می شویم و می رنجیم چرا که دوست داریم ببینیم شما نیز به اندازه ی ما به رابطه تان متعهد و پای بند هستید و این که به همان اندازه که شما برای ما ارزشمند هستید، ما نیز برای شما ارزشمند و گرامی هستیم.
قبول دارم که ما زن ها باید این نکته را به یاد داشته باشیم که مردها با ما تفاوت دارند و این که آنها تعهد و پای بندی خود را به عشق درست مانند ما نشان نمی دهند، اما شما مردها می توانید در این رابطه به ما کمک کنید.خواهید پرسید، چگونه؟ پاسخ ما این است:نخست با درک این که هنگامی که ظاهراً به ما اهمیت نمی دهید، یا ما را به حساب نمی آورید، یا برای رابطه با ما ارزش قائل نیستید، سرخورده، نگران یا عصبانی می شویم و سپس با قضاوت نکردن و زیر سؤال نبردن مابه دلیل این گونه عکس العمل های احساسی مان.
چگونه اطلاعات فوق را در رابطه تان به کار ببرید و این که چرا باید این کار را بکنید.
این نکته را بارها و بارهای در سرتاسر این مقاله تکرار کرده ام. در این جا روی سخنم با مردهاست:هربار که دلیل ناراحتی همسرتان را درک نمی کنید، خودآگاه یاناخودآگاه باعث می شوید رفتارها و احساسات نامطلوبی را که از آن بیزارید، در همسرتان تشدید و تکرار می کنید. به عبارت دیگر ممکن است همسرتان در ابتدا احساس ناامنی نداشته باشد و فقط به روش خود و مانند تمامی زن های دیگر عشق را در اولویت قرار می داده است، اما سپس رفتاری از شما سرزده است که مانند آژیر خطری موجب احساس ناامنی او شده است.
ظرف سالها کار و مشاوره به هزاران زن، و در تحقیقات و مصاحبه هایی که برای نوشتن این مقاله انجام داده ام، این نکته جزو یکی از ضروری ترین و مهمترین نکته هایی بود که زن ها دوست داشتند که ای کاش مردها می دانستند.

آنچه زن ها دوست دارند مردها بدانند:

هنگامی که تلاش نمی کنید تا زن خود را درک کنید، به رفتارهای نامطلوبی از جانب او دامن می زنید که تحملش را ندارید.
زنی را که شوهرش به هنگام سفر به او تلفن نکرده بود، به یاد دارید؟ او نمی توانست درک کند چرا همسرش ناراحت است و او را متهم کرده بود احساس ناامنی دارد که این قدر نیاز دارد همیشه با او صحبت کند. خب، دلیل ناراحتی او این بود که تصور می کرد چنانچه خودش در موقعیت همسرش بود و به سفر رفته ولی به او تلفن نزده بود به این معنا بود که عمداً از او دوری می کند و این که حتماً مسئله و مشکلی بین آنها پیش آمده است. از آنجا که زن حتماً به شوهرش زنگ می زد، تلفن نزدن شوهرش را به حساب این گذاشته بود که احساساتش برای شوهرش اهمیتی ندارند.
شوهر او این قاعده را درک نمی کرد. تنها چیزی که می دید، این بود که همسرش ناراحت است و این موجب می شد احساسات بدی که فعلاً آمادگی آنها را نداشت به سراغش بیایند.این که زنش را ناراحت کرده است. این که زنش توقعاتی از او دارد که احساس آزادی و استقلال را از او سلب می کند، و این که ناگهان مسئله و مشکلی بین آن ها پیش آمده است به جای آن که سعی کند دلیل ناراحتی همسرش را درک کند یا از
این که او را ناخواسته ناراحت کرده است احساس پشیمانی کند، زنش را سرزنش می کرد که چرا ناراحت شده است. گویی به همسرش می گوید: «تو به این دلیل ناراحت هستی که مشکل داری نه به این دلیل که من کاری کرده ام که تو را ناراحت کرده است.»
زن نیز این پیام را به روشنی دریافت کرده است. نتیجه چه می شود؟ این که زن حالش حتی بدتر نیز می شود و همان احساس ناامنی که شوهر او را به آن متهم کرده بود در او نیز تولید می شود.هرچه مرد کمتر به احساسات او صحه گذاشته و آن ها را به پرتوقع بودن و احساس ناامنی او نسبت می دهد، زن رنجیده تر و ناراحت تر می شود.
مردان عزیز!این داستان تصویر ایده آلی است از این که چرا باید دانسته ها و آموخته های خود از این مقاله را به کار ببندید، آیا جالب نیست چنانچه بتوانید با برخوردی متفاوت با مکالمات و موقعیت های پیش آمده با همسرتان از بسیاری از ناراحتی ها و لحظات اضطراب آمیز و نامطلوب در روابطتان جلوگیری کنید؟ چنانچه برخی از توصیه های ارائه شده در قسمت بعدی را به کار ببندید از پاسخ همسر خود متعجب خواهید شد.
در زیر خلاصه ای از مهمترین نکته ها و مطالبی که تا اینجا مطالعه کردید، آورده شده است.مردان عزیز! به یاد داشته باشید این همان قسمتی است که اطلاعات مورد نیاز شما برای بهبود روابط با نامزد/همسرتان ارائه شده است.
و خانم های عزیز!این همان بخش از این مقاله است که باید به نامزد/ همسرتان نشان دهید حتی چنانچه نخواسته باشد که ادامه مقالات را بخواند.
هنگامی که زن ها عشق را بر هر چیز مقدم می دانند چه می کنند:
*وقت و ارزش بیشتری را صرف روابط شان می کنند.
*دوست دارند با مرد زندگی شان صحبت کنند،با او باشند و روی ارتباطشان و حفظ و ادامه ی آن کار کنند.
*دوست دارند برنامه ریزی کنند و لحظاتی خاص و به یاد ماندنی خلق کنند.
*هر چه در توان دارند می کنند تا رابطه را صمیمی تر، نزدیکتر و ماندگارتر کنند.
سوءبرداشت مردها از این ویژگی زن ها:
*مردها فکر می کنند که ما زن ها مستقل و خودکفا نیستیم.
*فکر می کنند پرتوقع و زیاده خواه هستیم .
*فکر می کنند به تشویش و دل واپسی مبتلا هستیم.
*فکر می کنند با این توقع از آن ها که وقت و توجه خود را به ما بدهند، ما می خواهیم آن ها را کنترل کنیم.

آنچه زن ها دوست دارند مردها بدانند:

زن ها به عشق به عنوان شغل شان می نگرند
به همین دلیل است که دوست داریم همواره روی آن کار کنیم زیرا چنانچه اوضاع در روابطمان خوب پیش نرود، احساس می کنیم کارمان را خوب انجام نداده ایم.
بنابراین هنگامی که سعی می کنیم با شما درباره ی «ما» صحبت کنیم، یا از شما می خواهیم برای این که با هم باشیم برنامه ریزی کنید یا هنگامی که به نظر می رسد زیاده از حد به شما فکر می کنیم، به این دلیل نیست که پرتوقع هستیم یا نگرانیم یا می خواهیم شما را کنترل کنیم، بلکه به این دلیل است که می خواهیم بهترین رابطه ی ممکن را خلق کنیم و ارزشمندترین سرمایه گذاری خود را بهبود و ارتقاء ببخشیم وکاری را انجام دهیم که قلبمان می گوید شغل ماست: این که عشق را مهمتر از هر چیز دیگری بدانیم.
زن ها دوست دارند مردها چه کار کنند:
دوست داریم از این که توجه، انرژی و وقت خود را صرف رابطه مان با شما می کنیم از ما تشکر کنید، نه این که از ما به دلیل تمرکزمان بر روی رابطه با شما انتقاد کنید.
دوست داریم از خودگذشتگی و فداکاری ما را خصوصیات و ویژگی های ارزشمند و زیبا بدانید نه این که فکر کنید، مشکل عصبی و روانی داریم.
دوست داریم وقتی برای با شما بودن برنامه ریزی می کنیم به خودتان یادآوری کنید که شما را دوست داریم، نه این که می خواهیم شما و وقت شما را کنترل کنیم.
2-هنگامی که زن ها عشق را بر هر چیز مقدم می دانند چه می کنند:
*دوست دارند همیشه بر روی رابطه شان کار کنند.
*دوست دارند به طور مستمر و مداوم همه چیز را بهتر کنند، و نزدیک تر و صمیمی تر شوند.
*دوست داریم از مشکلات آگاه شویم و آن ها را برطرف کنیم.
*هنگامی که حدس می زنیم مرد زندگی مان از ما خوشحال نیست، سعی می کنیم از احساسات او باخبر شویم.

سوءبرداشت مردها:

*فکر می کنید که ما وسواسی هستیم، اشتغال ذهنی فوق العاده دارم و نمی توانیم آرامش داشته باشیم و اوضاع را به حال خود رها کنیم.
*فکر می کنید بیش از حد احساساتی هستیم و بیش از حد از خود واکنش نشان می دهیم.
*فکر می کنید از شما انتقاد می کنیم و می گوییم مرد زیاد خوبی نیستید.
*فکر می کنید سعی داریم شما را کنترل کنیم و به شما دستور دهیم که باید کارها را چگونه انجام دهید.

آنچه زن ها دوست دارند مردها بدانند:

زن ها مدافعان و نگهبانان سرسخت عشق هستند.ا
از آن جا که عشق مهمترین بخش از زندگی ما زن هاست، لذا احساس مسؤلیت می کنیم از آن نگهبانی می کنیم.به همین دلیل همواره سرگرم ارزیابی آن هستیم تا مطمئن شویم مشکلی پیش نیامده است و چنانچه مسائل و موضوعات حل و فصل نشده ای وجود دارند در آن باره صحبت کنیم تا مبادا به طور ناگهانی آن ها به مشکلات لاینحلی تبدیل شوند.میزان انرژی و وقت که ما زن ها صرف رابطه مان می کنیم، نشانگر میزان تعهد ما به عشق، مرد زندگی مان و با ارزش ترین دارایی و سرمایه گذاری بر روی زندگی ما است.
ما زن ها مجهز به قوی ترین سیستم های رادار به منظور شناسایی و ردیابی تنش های روحی و احساسی در دیگران و به ویژه مرد زندگی مان هستیم. گویی همیشه مشغول دیده بانی هستیم تا مبادا چیزی تمامیت رابطه مان را تهدید نکند، چه از بیرون و چه از درون.لذا هنگامی که می پرسیم «اتفاقی افتاده است؟»یا پیشنهاد می کنیم تا درباره ی مشکل صحبت کنیم به این دلیل نیست که می خواهیم اوضاع را به هم بریزیم یا بعد از ظهر خوب شما را به جهنم تبدیل کنیم یا این که عصبی و مبتلا به پارانویا و بدبینی هستیم یا واکنش هایمان افراطی است. بلکه از آن روست که احساس می کنیم مسئله ای بین ما پیش آمده است یا چیزی ذهن شما را به خود مشغول کرده است. در این گونه مواقع دوست داریم مطمئن شویم که هیچ چیز از دید ما پنهان نمانده است که بتوان به ما یا رابطه مان صدمه ای بزند، زیرا به شما و رابطه مان بسیار اهمیت می دهیم و نمی خواهیم شما را از دست بدهیم.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » دق دل بعضی ها ( جمعه 90/2/16 :: ساعت 12:17 عصر )
»» سه ویژگی مهم زنانه:

سه ویژگی مهم زنانه:

1-برای زن ها عشق بر هر چیز مقدم است.
2-زن ها توان آفرینش دارند.
3-ارتباط زن ها با زمان ارتباطی مقدس است.
در مقالات آینده به سه نیاز عمده و پنهان زن ها پرداخته می شود. این سه نیاز پاسخ قطعی و همیشگی به این سؤال مردهاست که:«آیا می توانم کاری کنم تا او را از گله و شکایت باز دارم وخوشحالش کنم؟»(بله، می توانید!) و بالاخره مقاله آخربه هفت افسانه ای می پردازد که مردها آن ها را باور کرده اند ولی همگی نیز غلط هستند!

قسمت اول: برای زن ها عشق بر هرچیز مقدم است

چندماه پیش یکی از دوستان قدیمی که مدت ها بود او را ندیده بودم. به من تلفن زد و گفت مدت شش ماه است که در رابطه ی جدیدی وارد شده است. برایان در طول زندگی خود روابط زیادی داشت اما هیچ وقت به طور جدی با کسی درگیر نشده بود. لذا این خبر از جانب او خبر مهمی محسوب می شد. از او پرسیدم که اوضاع از چه قرار است و او پاسخ داد همه چیز عالی است. اما نگرانی های کوچکی درباره ی نامزدش داشت. از او پرسیدم «از چه نگران هستی؟»
پاسخ داد:«خب، لوری واقعاً فوق العاده است. خیلی شیرین و مهربان. اما می ترسم مشکلی داشته باشد. منظورم مشکلات روحی و روانی است. به همین خاطر به تو زنگ زدم تا نظر تو را هم بشنوم.»
به او گفتم:«چه کار می کند که فکر می کنی ممکن است مشکل روانی داشته باشد؟»
گفت: «اول از همه این که به من می گوید هر بیست و چهار ساعت شبانه روز را به من فکر می کند. هر روز به محل کارم زنگ می زند تا به من بگوید چقدر دلش برای من تنگ شده است. از هفته ها پیش برای هر دویمان برنامه ریزی می کند تا بتوانیم باهم باشیم. مدام درباره ی خودمان و روابطمان صحبت می کند. بعد هم هفته ی گذشته به من گفت: ارتباطش با من مهترین مسئله زندگی اوست!»
از او پرسیدم: «و تو چه نتیجه گیری هایی از این صحبت ها داری؟»
سعی کردم متوجه نشود که خنده ام گرفته است.
گفت:«خب، من فکر می کنم، آنطور که او به من فکر می کند، باید عصبی بوده و تشویش زیادی داشته باشد.»
با خنده ای به او گفتم: «نه عزیزم، او عاشق شده است»
دوستم برایان مرد خوبی است. اما بالاخره یک مرد است. او تجربه ی زیادی در رابطه با روابط دراز مدت نداشت و آن گونه که لوری به او عشق می ورزید برایش ناآشنا و حتی ناسالم و مشکل دار بود. او اولین راز در این باره را که «زن ها که هستند؟» نمی دانست: «دنیای زن، دنیای عشق است». عشق ورزیدن، فداکاری کردن و محترم شمردن روابط صمیمی و نزدیک طبیعت ماست.
آنچه زن ها دوست دارند مردها بدانند:«برای زن ها عشق از هر چیز مهمتر و بر همه چیز مقدم است.»
منظورم از این گفته این نیست که زن ها خودآگاهانه انتخاب کرده اند که عشق مهمترین اولویت زندگی شان باشد، بلکه عشق فی الواقع مهمترین اولویت زندگی ماست. ما از قبل تصمیم نگرفته ایم که دل و جان ما بر مرد زندگی مان متمرکز باشد. بلکه طبیعتاً، ذاتاً و فطرتاً این طور هستیم. ما انتخاب نکرده ایم و از قبل تصمیم نگرفته ایم که مدام به این فکر کنیم که چگونه به او نزدیک تر شویم، بلکه این کار را ناخودآگاه می کنیم. ما تصمیم نگرفته ایم که عشق مهمتر باشد. ولی خب هست!

کیک عشق

در زیر تمثیلی آمده است که به خوبی نشانگر ذهنیت و احساسات ما زن ها نسبت به عشق می باشد. من آن را کیک عشق نامیده ام:
دو دایره را تصور کنید. اولی نشانگر دایره ی خودآگاهی یک مرد و دومی نشانگر خودآگاهی یک زن است. حال تصور کنید که برشی از هر دو دایره حذف شده باشد درست مثل یک برش کیک. در حدود یک دهم کل دایره. در دایره ی مختص به مرد، برش حذف شده درصد خودآگاهی او از تمرکز و اولویت او بر روی عشق و روابط صمیمی است.مابقی یا به عبارتی نه دهم باقی مانده تمرکز و اولویت او بر روی کار،شغل، علایق، پروژه ها و دیگر فعالیت های اوست.
این درحالی است که در دایره ی مربوط به زن، وضع دقیقاً نقطه ی مقابل دایره ی مرد است. بدین معنا که برش نازک تمرکز او بر روی کار، علایق و پروژه هاست و نه دهم باقی مانده تمرکز او برعشق، زندگی خانوادگی و روابط او.
گرچه کمی اغراق آمیز به نظر می رسد، اما حتماً متوجه منظور من شده اید.هر بار که در سمینارهایم کیک عشق را برای حاضران رسم می کنم، زن ها و مردها همگی می خندند. می پرسید چرا؟ زیرا همه به طرزی غریزی می دانیم که این موضوع صحت دارد، و همانگونه که بعداً نیز خواهیم دید، این مطلب منشأ بسیاری از مشکلات موجود در میان زن و مرد را توضیح می دهد.
نکته زیر را همواره به یاد داشته باشید، کیک عشق نشانگر مدت زمانی نیست که صرف عشق یا دیگر فعالیت های خود می کنیم، بلکه صرفاً تصویری است ذهنی از میزان درون گرایی ما زن ها. برای نمونه ممکن است زن شاغل باشدـ حال چه در داخل و چه در خارج از خانه، و به همین تعداد ساعاتی که شوهرش سر کار است او نیز مشغول شغل خود باشد.بنابراین تمثیل کیک عشق به این معنا نیست که او یک دهم وقت خود را صرف کارش کرده است و بقیه را صرف خرید لباس خواب های زنانه؛ نوشتن شعرهای عاشقانه، و خیالبافی در باره ی شوهرش می کند. اما می توانید شرط ببندید هنگامی که بر سر کار خود است بیشتر از آن که شوهرش به او فکر می کند. او به شوهرش فکر می کند و هر روزه وقوف و آگاهی بیشتری نسبت به تغییرات ریتم روابطشان دارد و در مقایسه با شوهرش بیشتر خواهان ارتباط و نزدیکی و صمیمیت است.
گاهی اوقات هنگامی که تمثیل کیک عشق را برای زن ها به کار می برم، کاملاً آن را درک نمی کنند. اما هنگامی که برای آنان توضیح می دهم که عشق شامل رسیدگی به بچه ها نیز می شود، فوراً با آن ارتباط برقرار می کنند. مادرهای مجرد این نکته را به خوبی می فهمند. زیرا ممکن است با کسی ارتباط نداشته باشند، اما قسمت اعظم وقت آن ها هنوز صرف عشق و توجه به فرزندانشان می شود. حتی بسیاری از زنان متأهل نیز چنین بیان می کنند که قسمت اعظم کیک عشق آنان به روابط روزمره شان با فرزندان اختصاص دارد تا با شوهرشان. این که آیا الگو سالم و درست است یا خیر، موضوع دیگری است اما نکته ای که وجود دارد این است که خودآگاهی، افکار و احساسات زن ها به طرزی طبیعی و غریزی همگی روی عشق متمرکز هستند.

سفری به افکار زن ها

همواره گفته ام که چنانچه مردها تنها یک روز را در سر زنی که عاشق است سپری می کردند، از این که ما زن ها چه قدر به مرد زندگی مان فکر می کنیم و چقدر به آن ها توجه داریم، حیرت زده می شدند.تمرینی وجود دارد که گاهی اوقات آن را به زوج هایی توصیه می کنم که برای مشاروه نزد من می آیند. این تمرین به مردها کمک می کند تا این نکته را که عشق برای زن ها بر هر چیز مقدم است درک کنند و تصویر ذهنی واضحی از کیک عشق را به دست دهند.تمرین بدین قرار است که از زن می خواهم گزارش دقیقه به دقیقه افکار خود را در طول یک روز و با شرح موقعیت مربوط ثبت کند.سپس آن را به نامزد/همسرش نشان دهد.بدون استثناء همواره مردها از این حقیقت که ذهن و فکر نامزد/همسرشان چقدر مشغول آنها بوده است حیرت زده می شوند.
شاید محتویات و موضوعات افکار برای زن های متأهل با زن هایی که بچه دارند متفاوت باشد اما فرکانس و تواتر افکار تا حد زیادی مشابه است. این در حالی است که واکنش مردها
در مواجهه با این فهرست کاملاً متفاوت است.بعضی از آنان فکر می کنند که من با این فهرست با آن ها شوخی می کنم. و نمی توانند آن را باور کنند.
برای از زن ها، عشق تم ثابت و همیشگی زندگی شان است. می توان گفت بزرگترین قطعه ی کیک زندگی شان به عشق اختصاص یافته است.این به آن معنا نیست که زن ها به شغل یا دیگر نواحی زندگی شان فکر نمی کند.هرگز این طور نیست، آنها شغلی فعال و برنامه کاری شلوغ و پرمسئولیتی دارند.
برای تمامی زن ها داستان تنها از این قرار است که وقتی دررابطه ای صمیمی است دنیا را از پشت عینک عشق می بیند.گویی عینکی بر چشم دارد که لنزهای آن عشق به شوهرند و ادراک او از جهان از طریق این لنزهای عشق صورت می گیرد. از دید او یک گزارش تلویزیونی تنها یک گزارش نیست. بلکه موضوعی است که او بتواند بعدها در آن باره با شوهرش صحبت کند. یک ترانه پخش شده از رادیو تنها یک ترانه نیست، بلکه چیزی است که خاطرات او با مرد زندگی اش را زنده می کند. از دید او تمشک فقط تمشک نیست، بلکه میوه ای است که نامزدش دوست دارد.
خطاب به مردها: لطفاً به یاد داشته باشید که این فرآیند چنان برای زن ها طبیعی است و چنان به صورت بخشی از طبیعت آن ها درآمده است
که در واقع خودشان از آن آگاه نیستند. به طور معمول این افکار به طرزی ناخودآگاه و خودکار در سرزن ها شناور هستند.اصولاً این طریقی است که آنها روابطشان را می بینند و رفتاری است که بدون فکر ازآنها سر می زند و منعکس کننده ی این اولویت زن ها در رابطه با عشق و زندگی است.

مردها و زن ها به دو طریق کاملاً متفاوت عشق می وزند.

بعد از سال ها تحقیق و تجربه ی شخصی به این نتیجه رسیده ام که مرد و زن به دو طریق متفاوت عشق را تجربه می کنند.
برای اغلب زنها عشق واقعیتی بی انقطاع و ممتد است.توجهی مستمر و مداوم که هیچ گاه ناپدید نمی شود، حتی مواقعی که مشغول کار یا انجام وظایفی هستیم که ظاهراً هیچ گونه ارتباطی با عشق ندارند.
از طرف دیگر برای اغلب مردها، عشق کلاسه شده و تفکیک شده است. گویی دیداری است با بخشی از وجودشان آن هم گهگاهی و با تعیین وقت قبلی.
زن ها نیاز ندارند به وضعیت احساسی تغییر وضعیت بدهند، بلکه همیشه یا اکثر اوقات از پیش درآن هستند.حال چه آن را ابراز کنند و چه نکنند، برعکس مردها می بایست ، عامدانه و به طرزی ارادی به این مد درآیند.
بیایید مجدداً به داستان برایان، که فکر می کرد احتمالاً نامزدش مشکلات روانی داشته باشد، برگردیم. این تفاوت مردها و زن ها به خوبی توضیح می دهد که چرا توجه و تمرکز زن به عشق از نظر برایان و بسیاری از مردهای دیگر اضافی و غیرطبیعی است.برایان هرگز نمی تواند تصور کند که به اندازه ی لوری روی رابطه اش تمرکز داشته باشد.چنانچه بخواهد چنین کند باید بقیه ی زندگی خود را فراموش کند تا فقط به لوری بپردازد.از نظر او این کار زیادی، نامتعادل، غیرضروری و حتی وسواس گونه است. لذا فرض را بر این می گذارد که چنانچه لوری این گونه به او عشق می ورزد، پس لابد تلاش زیادی را صرف کرده است. بنابراین حتماً او غیرطبیعی و نامتعادل است.
بسیاری از مردها مرتکب این اشتباه می شوند.آن ها این حالت را در زنان مشاهده می کنند و نمی توانند آن را درک کنند. پیش خودشان چنین فکر می کنند که: «چنانچه از اینجا مانده بودم و از آن جا رانده، کار و زندگی هم نداشتم. آن وقت چنین احساسات و رفتاری می داشتم!»
سپس نیز به این نتیجه می رسند که نامزد/همسرشان از این جا مانده و از آن جا رانده، بی کار و درمانده است که چنین عشق می ورزد و مدام به او فکر می کند.
گرچه زن ها می دانند که این موضوع حقیقت ندارد. در واقع لوری هیچ تلاشی نمی کند، او عاشق است. و توجه و تمرکز او بر روی برایان مانند نفس کشیدن برایش طبیعی و خودکار است.او حتی در آن باره فکر هم نمی کند.بلکه فقط برایش اتفاق می افتد.تمثیل کیک عشق، نگرش مردانه و زنانه به عشق را به خوبی به تصویر می کشد. در زیر تمثیل دیگری نیز آورده ام که نشانگر نحوه ی عملکرد مردها و زن ها در روابطشان است.
فرض کنید دایره ی خودآگاهی مرد و زن را خانه هایی در نظر بگیریم که هر یک اتاق هایی دارند که به موضوعات مختلف اختصاص داده شده باشند، اتاق کار، اتاق تفریح و استراحت، اتاق بدن و ...برای اغلب زن ها هر یک از اتاق ها اتاق عشق نیز هست.حتی چنانچه به عملکردهای دیگری غیر از عشق اختصاص داده شده باشند. گویی که تمامی فضای ذهنی او مختص عشق است:خانه ی عشق!
گرچه برای مردها تنها یک اتاق عشق در خانه ی فکر و ذهن شان وجود دارد. بنابراین چنانچه قرار باشد به عشق بپردازد. باید اتاق های دیگر را ترک کند. تمثیل اتاق عشق بیان کننده ی پدیده ای است که در روابط خود به کرات آن را تجربه کرده ام و می دانم که زن های دیگر هم همینطورند:
در کنار همسرم هستم و می خواهم به گونه ای رمانتیک با او ارتباط برقرار کنم، اما او پاسخی نمی دهد می دانم مرا دوست دارد.اما نمی توانم درک کنم که چرا از من فاصله می گیرد.وقتی از او می پرسم که آیا اتفاقی افتاده است، پاسخ می دهد:«نه، هیچ اتفاقی نیافتاده است» به تدریج احساس ناراحتی و سرخوردگی می کنم زیرا سعی دارم با او رابطه ی احساسی برقرار کنم اما او همکاری نمی کند.
اتفاقی که در اینجا می افتد بدین قرار است که من در خانه ی عشق خود هستم که پر از اتاق های عشق است و در این بین سعی می کنم با همسرم ارتباط عاطفی و صمیمی برقرار کنم، اما فکر او مشغول پروژه ای است که باید کامل کند. شاید او در اتاق استراحت خود است و مشغول تماشای تلویزیون یا گردش در اینترنت است. ناگهان خواسته ی من این است که با او ارتباط احساسی برقرار کنم که مستلزم آن است که او به اتاق عشق نقل مکان کند تا بتواند در آنجا با من باشد. اما او نمی خواهد به اتاق عشق بیاد زیرا در اتاقی دیگر از ذهنش کار دارد.
البته، چنانچه مفهوم اتاق عشق را درک نکنم دلیل این را درک نخواهم کرد که چرا در آن لحظه همسرم به لحاظ احساسی در دسترس نیست و چنان به نظر خواهد رسید که او مرا پس زده است. بدترین قسمت داستان این است که چون همسرم در اتاق عشق خود حضور ندارد، تلاش من مبنی بر ارتباط احساسی با او، به او این احساس را خواهد داد که دارم او را کنترل می کنم یا به او می گویم چه کار بکند یا چکار نکند.
بنابراین هنگامی که از همسرم می پرسم:«چه اتفاقی افتاده است؟» او این سؤال مرا چنین ترجمه و تعبیر می کند که به او گفته ام:«چرا در اتاق عشق نیستی؟ چرا همین الآن همه چیز را ول نمی کنی و به اتاق عشق نمی آیی تا بتوانیم کمی آنجا با هم رمانتیک باشیم؟» این موضوع توضیح دهنده ی انواع پاسخ های مختلفی است که ازمردها می گیریم:پاسخ هایی از قبیل:ناراحتی جزئی و خفیف، بی حوصلگی و بالاخره هم عصبانیت و قهر کردن.در چنین مواقعی که سعی داریم لحظاتی رمانتیک خلق کنیم و به او عشق بورزیم، آنچه عملاً اتفاق می افتد این است که او احساس می کند سعی داریم او را از یک ناحیه ی خودآگاهی بیرون ببریم و به زور او را به اتاق عشق بکشانیم!!
اخیراً با همسرم به تعطیلات کوتاهی رفتیم و اوقات بسیار خوب و رمانتیکی داشتیم.روزی که قرار بود برگردیم بسیار احساس نزدیکی می کردیم. در این باره صحبت کردیم که چقدر به ما خوش گذشته است. چند ساعت بعد به فرودگاه رفتیم تا به شهر خودمان برگردیم. بعد از این که چمدان هایمان را تحویل دادیم احساس کردم شوهرم کمی در خودش فرو رفته است و از من فاصله گرفته و دیگر مانند آن روز صبح پیش از این که به راه بیافتیم به من پاسخ نمی دهد.
از او پرسیدم: «آیا اتفاقی افتاده است؟»
پاسخ داد: «نه.» من مطمئن بودم که چیزی تغییر کرده است. گرچه نمی دانستم که چه چیزی. کمی مضطرب و نگران شدم. مگر چه اتفاقی افتاده بود؟ از او پرسیدم که مبادا در پرواز اولمان حالش بد شده باشد. یا شاید هم انتظار برای پرواز بعدی حالش را بد کرده بود. اما هر چه بیشتر تلاش می کردم تا اورا به حرف بیاورم از من دورتر و دورتر می شد. هنگامی که نهایتاً شب به خانه رسیدیم احساس خیلی بدی داشتم.
روز بعد، همه چیز مجدداً خوب و عالی بود. اما من هنوز گیج بودم. مگردیروز چه اتفاقی افتاده بود که چنان احساس بدی را میان ما تولید کرد؟
سپس ناگهان متوجه موضوع شدم. هنگامی که با همسرم در تعطیلات و در هتل بودیم تمام مدت او در اتاق عشق ذهنش بود. چرا که هیچ کار یا مسئولیتی نداشت. لذا توانسته بود به راحتی به آن بخش از ذهن خود برود. جایی که بتواند احساسی رمانتیک باشد. سپس در راه برگشت به خانه بدون این که متوجه آن شده باشم اتاق عشق را ترک گفته بود و به اتاق مسافرت نقل مکان کرده بود. جایی که بتواند به تاکسی گرفتن، کارهای مربوط به فرودگاه از جمله بلیط و تحویل چمدان ها و صف های طولانی، پیدا کردن درب های خروج و سالن های انتظار و... بپردازد.
من نیز مانند او به جزئیات سفر توجه داشتم و به آن اتاق نیز رفته بودم اما از آنجایی که زن بودم همچنان در اتاق عشق نیز بودم. و در همان حال که منتظر پرواز بعدی بودیم همچنان با او درباره ی کارهای رمانتیکی که در سفر کرده بودیم صحبت می کردم و سعی داشتم فضای احساسی سفر را همچنان حفظ کنم غافل از این که او ساعت ها پیش اتاق عشق را ترک گفته بود! تعجبی نیست که احساس ترک شدگی و تنهایی می کردم. او دیگر در اتاق عشق همراهم نبود. کاملاً طبیعی بود که احساس ناراحتی کند زیرا من به این تمایل او مبنی بر تغییر وضعیت احساسی احترامی نگذاشته بودم.

آنچه زن ها دوست دارند مردها بدانند:

هنگامی که زنی سعی در برقراری ارتباط احساسی با شما دارد، ممکن است متوجه نباشد که شما در اتاق عشق ذهنی خود نیستید.
راه حل:هنگامی که نامزد/همسر شما در اتاق عشق ذهنی شما به دنبال شما می گردد و شما در آن جا حضور ندارید یا سعی می کند تا درآن اتاق حضور به هم رسانید با ملایمت به اطلاع او برسانید که در اتاق دیگری هستید.
هنگامی که زنی در اتاق عشق ذهن شما را می زند دوست دارد شما را آن جا پیدا کند. هنگامی که اتاق را خالی می بیند سر درگم می شود و می رنجد. گویی که او را بی اطلاع جا گذاشته اید و از آن جا رفته اید. هنگامی که گیج شده است و از شما می پرسد:«آیا اتفاقی افتاده است؟» به خود یادآوری کنید که احتمالاً در اتاق عشق نیستید در حالی که او در اتاق عشق خود است. او برای آن که شما آن جا نیستید شما راسرزنش نکرده است یا از شما انتقاد نمی کند. او تنها سعی دارد با شما ارتباط برقرار کند. اما شما را آنجا پیدا نمی کند.
در این گونه مواقع یکی از این دو را انتخاب کنید:
1-می توانید سریعاً سری کوتاه به اتاق عشق بزنید و در صورت امکان یک دقیقه در وضعیت احساسی قرار بگیرید و او را در آغوش بگیرید یا جمله ای محبت آمیز به او بگویید.
2-می توانید به او اطلاع دهید که فعلاً در اتاق دیگری هستید، و مثلاً مشغول فکر کردن به کار خود یا رانندگی یا کار با کامپیوتر خود هستید و این که بعداً او را در اتاق عشق ملاقات خواهید کرد.
این راه حل را به بسیاری از زوج ها توصیه کرده ام و آن ها نتایج فوق العاده را گزارش داده اند.اخیراً مردی به من گفت که روشی سریع از ارتباط کلامی به زنش را به کار می برد که به آنان امکان داده است در اسرع وقت به اطلاع یکدیگر برسانند در کدام وضعیت احساسی قرار دارند. هنگامی که زن تلاش می کند ارتباط احساسی ـ عاطفی برقرار کند همسرش از او می پرسد: «عزیزم، آیا الان در اتاق عشق هستی؟» تا آنکه زن پاسخ مثبت می دهد و می گوید «بله» و از قضا مرد در اتاق عشق حضور ندارد لذا با مهربانی می گوید: «اما من الان در اتاق عشق نیستم، از این که سری به این جا زدی از تو متشکرم. بعداً به تو ملحق می شوم!»
این تنها چیزی است که زن نیاز دارد بشنود: این که شوهرش تلاش او مبنی بر ارتباط احساسی و نزدیکی را قدر دانسته است و چنانچه فعلاً آن گونه پاسخ نمی دهد که مطلوب اوست، به این دلیل نیست که اتفاقی افتاده یا از چیزی ناراحت است. بلکه تنها از آن روست که در اتاق دیگری مشغول کار دیگری است.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » دق دل بعضی ها ( جمعه 90/2/16 :: ساعت 12:16 عصر )
<   <<   11   12   13   14   15   >>   >
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

معضلی به نام رفتارهای پرخطر جنسی!
رازهـایـی دربـاره ایــدز کـه کـسی جـرات گـفتـنش را نـداشت !
رازهـایی کـه مـردان دوست دارند هـمسران شـان بـدانند
تفاوتهای ساختار روحی و روانی زنان و مردان
آنچه همسران جوان باید بدانند
اختلافات زن و شوهر و راه حل آن
نحوه گله گذاری از همسر
پیامبر(ص) در خانه, سـازگـارى, مهربـانـى, مـدیـریت
پیامبر(صلی الله علیه و اله) در خانه,سازگارى, مهربانى, مدیریت
پیامبر(صلی الله علیه و آله) در خانه,سازگارى, مهربانى, مدیریت
فقط با یک جمله، قلبش را تسخیر کن!
[عناوین آرشیوشده]

>> بازدید امروز: 34
>> بازدید دیروز: 17
>> مجموع بازدیدها: 858060

» درباره من

راه و راهنما، روان شناسی مرد و زن، Psychology of male and female
دق دل بعضی ها
به مسایل جنسی می پردازد و مروری دارد بر آنها

» پیوندهای روزانه

کیسه زباله ماشین
بازی های جذاب و مهیج و تست های هوش [4]
بازی تمرکز - balance balls [5]
بازی بطری اعصاب سنج [10]
بازی و تست هوش [3]
خود اشتغالی، طرح توجیهی اقتصادی [2]
ܓ❥خرید آنلاینܓ❥ [1]
عکس های فانتزی زیبا و متحرک [8]
جکستان, پـَـ نـَـ پـَـ, اس ام اس, پیامک [2]
فوتبال و اخبار ورزشی
عشق جوانی و مشکلات ازدواج [3]
مشاوره روان شناسی [200]
مشاوره خرید [348]
زرشکستان [394]
[آرشیو(14)]

» فهرست موضوعی یادداشت ها
آموزش[21] . اخبار[12] . چگونه زن زندگی خود را دیوانه سازید[11] . مجموعه[9] . هفت سرمایه گذاری کوچک درعشق که سود کلانی برای آقایان به ارمغان م[8] . آنچه زن ها دوست دارند مردها بدانند:[8] . حرفه[6] . جامع[5] . افسانه ی عشقی (1) عشق حقیقی بر همه چیز فائق می شود ؟[5] . ها[5] . سازی[5] . راهنمای[4] . سهام[4] . فلش[4] . های[4] . آموزشی[4] . آنتی[3] . Learning[3] . اخذ[3] . بازیگران[3] . باشگاه[3] . پذیرش[3] . تحصیل[3] . تحصیلی[3] . خارج[3] . خودرو[3] . هنرمندان[3] . هنری[3] . ورزشی[3] . ساخت[3] . ویندوز[3] . فناوری[3] . نرم افزار[3] . سی[3] . سینما[3] . سپاه[3] . سربازی[3] . زنی[3] . عدالت[3] . علمی[3] . فرهنگی[3] . فرهنگیان[3] . فارسی[2] . فوتبال[2] . قرآن[2] . شخصی[2] . شرکت[2] . شوهران بخوانند[2] . رازهایی درباره مردان که هر زنی باید آنها را بداند....[2] . زیبا[2] . رایگان[2] . مهر[2] . موبایل[2] . گل[2] . مایا[2] . مبتدی[2] . متحرک[2] . مستند[2] . مسکن[2] . کامل[2] . گوش کنید با شما سخن می گویم! به نام او، که پدر و مادر را خلق کر[2] . مدرک[2] . کامل[2] . نرم[2] . ویروس[2] . والیبال[2] . وام[2] . وبلاگ[2] . وتحصیل[2] . نامه[2] . دانشگاه[2] . دختران در سن کمتر و به میزان بیشتری نسبت به پسران در معرض خطر آل[2] . خارجی[2] . دف[2] . دفاع[2] . دولت[2] . دی[2] . دیسک[2] . روان شناسی نوجوانی[2] . بازاریابی[2] . پیامبر(صلی الله علیه و آله) در خانه, سازگارى, مهربانى, مدیریت[2] . پیشرفته[2] . پکیج[2] . جام[2] . چگونه باید تشکر و قدردانی خود را ابراز کنیم؟[2] . چرا مردها بی‌احساس می‌شوند؟[2] . جدید[2] . جهانی[2] . افزایش[2] . تفاوت دختران و پسران در مهارت‌های اجتماعی : ازجمله حوزه‌هایی که[2] . تفاوت های زن و مرد از نظر ادراک[2] . تولد فرزند پایان زندگی مشترک نیست[2] . بورس[2] . بسته[2] . ارسال[2] . استخدام[2] . اطلاعات[2] . Avira[2] . Flash[2] . اجتماعی[2] . ابزار[2] . آیین[2] . آویرا[2] . آشپزی[2] . آپدیت[2] . آفیس[2] . آقایان بیشتر جذب چه خانم هایی میشوند؟؟ . آقایون خانم ها را به خود جلب کنید . آگاهی‌های بلوغ باید از سن 10 سالگی به دختران آموزش داده شود . آگهی . آمادگی . آمادگی برای بچه دار شدن زوجین آمادگی برای بچه دار شدن زوجین هوش . آمپولهای تزریقی ضد بارداری آمپول دپوچروورا (Depo-provera) که نام . آمریکا . آخرین . آزاد . آزمون . آسیب دیدگی اسپرم پدر در اثر زندگی ناسالم به نسل‌های بعدی منتقل م . آشنایی با اثرات جانبی قرص‌های ضدبارداری قرص‌های ضدبارداری حاوی ه . آف . -آموزش . آی . آیا تفاوت میان پیوند و صمیمیت را می دانید؟ . آیا طبیعت مرد چند همسرى است؟ . آیا فرزندم دختر است؟ دانستن جنسیت نوزاد قبل از تولد خواسته هر ان . آنچه زن ها دوست دارند مردها بدانند: زن ها به وسیله ی تکرار صح . آنچه زن ها دوست دارند مردها بدانند: مردها به غلط علاقه مفرط ز . آنچه موجب پژمردگی و مردن عشق می گردد: . آنچه همسران جوان باید بدانند . آهن . آیکون . آموزنده . اثرات طلاق بر روی کودکان طلاق، یک پدیده روانی، اجتماعی، اقتصادی، . Forex . Group . Illustrator . inbox . LCD . 10 نکته غافلگیر کننده برای تازه پدرها . 20 کلید طلایی برای زنان . 60 . 9 مرحله زندگی آقایان . A . antivirus . Avid . Best . Builder . cdآموزش . CEH . DMAX . DNS . DVD . E-book . ELearning . Falsh . Liquid . MX . Pack . PDF . Photoshop . Plus . Point . Policy . R . s60 . Secret . Server . Share . The . Top . Twitch . v3 . VideoCopilot . Windows . wplinkdir . آب . افزار . افزارهای . افزاری . استقلال . اشتباهاتی که نباید تکرار شود . اشیا . اضطراب و اعتماد به نفس در زن ومرد بسیاری از مطالعات نشان می د . از او انتقاد کنید. . ازدواج و جوانان در جامعه با توجه به مطالب فوق، معلوم می‌شود که . اس . ار . ارتش . اختلافات خانوادگى و چگونگى رفع آنها . اختلافات زن و شوهر و راه حل آن . افسانه ی عشقی (2) وقتی عشقی ، عشق حقیقی باشد همان لحظه که فرد را . افسانه ی عشقی (3) تنها یک عشق واقعی در دنیا وجود دارد که برای من . اقتصادی . التدریسی . الکترونیک . ام . امان از مردان بدبین! . اماکن . انتظامی . اندازه . انسان . انواع . ایران . ایمیل . اینترنتی . با ما به خرید بروید. . بـا مـن بـمـان ! د‌رحالی که برخی محققان استد‌لال می‌کنند‌ که تجر . با من بمان! خسته دلی و شوربختی بچه های جدامانده از طلاق!! ای ناز . بازارسرمایه . بسکتبال . بصورت . بلاگفا . بلوغ یعنی چه؟ بلوغ رسیدن به سن رشد است. یعنی پسر شما مرد و دختر . به . بهترین . بهترین زمان باروری!؟ تخمک‌گذاری چیست؟ تخمک‌گذاری به زمانی گفته . بهترین همسران . بهداشت ازدواج محدوده سنی مناسب برای ازدواج : محدوده سنی مناسب ب . بهداشت و تنظیم خانواده کتاب‌ بهداشت‌ و تنظیم‌ خانواده‌ مجموعهِ‌ . بالغ شدن روان شناسی بلوغ به بررسی تغییرات و ویژگیهای مربوط به ب . بانک . باور غلط (1) زن ها سیری ناپذیرند . باور غلط (3) زن ها می خواهند آدم را همیشه تحت کنترل داشته و همه . باور غلط (6) زن های قوی نیازی به توجه و مراقبت ندارند. «زن ها . باور غلط (7) زن ها آزادی مرد را مختل می کنند . بدن . برای تشخیص زودرس سرطان دهانه رحم پاپ اسمیر چیست ؟ پاپ اسمیرتستی . برایمان یادداشت بگذارید . برتر . برگ . بستن . بوسیله . بوکس . بی . بیان احساست درونی مردان . بیش . بیمه . بکه . پ . پارکور . پاکت . پدران و افسردگی بعد از زایمان . پرخاشگری در زنان . پرسپولیس . پرستاران . پرورش . پرویز . پرینتر . پزشکی . پزی . پس از طلاق راحت زندگی کنید شاید نتوان در دنیا کسی را پیدا کرد که . پلیس . پلیومتریک . پنج افسانه مهلک در باره عشق . پی . پیامبر(ص) در خانه, سـازگـارى, مهربـانـى, مـدیـریت . تولید . تونر . تی . تیم . تکنیک . تکنیکهای . جالب . تفاوت‌های‌ ساختار‌ روحی و روانی‌ زنان‌ و مردان‌ . تفاوتهای رفتاری زن و شوهرهای شادکام و ناراضی . تقویت حواس پنجگانه در نوزاد نوزادان از ابتدای تولد معنی محبت و ت . تنهایی مردان . توصیه های مفید جهت حسادت مردانه . تفاوت دختران و پسران در مهارت‌های فیزیکی : به‌طور معمول بلوغ در . افسانه ی عشقی (1) عشق حقیقی بر همه چیز فائق می شود . جو . جور دیگر باید دید . چرا بسیاری از مردان از نظر احساسی ضعیف هستند؟ . چرا مردان کم حرفند . جسمانی . جلد . جنسیت جنین چگونه شکل می‌گیرد؟ «دختر و پسر ندارد. مهم این است که . چرا مردها زن ها را دوست دارند ؟ . چطور بهترین شوهر دنیا باشیم‌؟ . چگونه با فرزند نوجوانمان صحبت کنیم ( قسمت دوم ) . چگونه با فرزند نوجوانمان صحبت کنیم( قسمت سوم ) در قسمت . چگونه با فرزندنوجوانمان صحبت کنیم( قسمت اول ) . جدایی دردناک است اما... به آینده فکر کنید جدایی دردناک است و ا . تابناک . تاثیر ماه تولد بر رفتار کودکان شما . تامین . تای . تبریز . تبلیغاتی . پیامبر(صلی الله علیه و آله) در خانه,سازگارى, مهربانى, مدیریت . پیامبر(صلی الله علیه و اله) در خانه,سازگارى, مهربانى, مدیریت . پیامدهاى پیوند پایدار زندگی . پیامک . پیچیده . پیش از ازدواج به دنبال دلایل طلاق باشید اگر چه دلایل بسیاری برای . بازدید . بازنشستگان . بازیکن . تخصصی . تدوینگر .
» آرشیو مطالب
آذر 89
مرداد 89
تیر 89
اردیبهشت 89
اسفند 88
آذر 88
آبان 88
اردیبهشت 90
اسفند 90
فروردین 91
تیر 91
مهر 91

» لوگوی وبلاگ


» لینک دوستان
عاشق آسمونی
عاشقان
عِــطـر ظــهــور
((( لــبــخــنــد قـــلـــم (((
سایت اطلاع رسانی دکتر رحمت سخنی Dr.Rahmat Sokhani
آخرالزمان و منتظران ظهور
سایت تبیان
هادرباد شناسی (روستایی در شرق شهرستان بیرجند) HADERBAD SHENASI
مهندس محی الدین اله دادی
ماهساچ
بهارانه
چانه
قران
پوشاک مردانه و زنانه، لباس های روز آقایان و خانم ها
کارواش خانگی همه کاره جت مینی
هسته گیر آلبالو
دستگاه بادکش طبی بدن رفع خستگی و حجامت
دنیای آسان
اسپایکا
فروشگاه بیستِ بیست
توس بازار
مهر بر لب زده
گنجدونی
میرسالار
سورپرایز
جغجغه‌
بهترین ها برای ایرانیان
برلیان
مشاور
اسیرعشق
کلّنا عبّاسُکِ یا زَینب
بامیلو
بهانه
سروش دل
جبهه مقاومت وبیداری اسلامی
.:: اســــوه هــــا ::.
یادداشتها و برداشتها
دل پرخاطره
جهاد ادامه دارد...
طریق یار
فقط عشقو لانه ها وارید شوند(منامن)
تـلاطـم ارونـد
عکس های زیبا و دیدنی از دنیای پرندگان
گیاهان دارویی
دوستی و دوست یابی
پد ضد عرق Underarm shild
درس های زندگی
دلنوشته های یک فروند چریک
نسیم یاران
عکس بازیگران ، اس ام اس عاشقانه و توپ
کامپیوتر و لوازم جانبی و نرم افزار آموزش
عمو همه چی دان
فتو بلاگ
راه های و فواید و تاثیر و روحیه ... خدمتگذاری
غزلیات محسن نصیری(هامون)
سالار نیوز خسروشهر
ســـــــــرزمـــــــیـــن آهــــــن
salam
کان ذن ریو کاراته دو ایلخچی
نوری چایی_بیجار
روان شناسی psycology
تبادل نظر
وای ندیدید شما ا!!!!!!!

مجموعه مقالات رایانه MOGHALAT COMPUTER
عدالت جویان نسل بیدار
صل الله علی الباکین علی الحسین
آپدیت یوزرنیم پسوورد نود32
مقالات روان شناسی
کودکان استثنایی
جدیدترین یوزر پسورد آنتی ویروس nod32- Kaspersky - Avira
یوزر آنتی ویروس و مسابقات تبیان و راسخون و قرآنی
بیستِ E بیستترین فروشگاه
بهترین ها برای ایرانیان
شناختی
روان شناسی کودکان استثنایی
مهدویت
دختر تنها
نور الهی
آرامش جاویدان در پرتو آموزه های اسلام
مذهب عشق
خلوت دل
اتیسم و روان شناسی
.:: گاواره ::.
دنبال عدالت
عکس
دوستت دارم
نغمه های دروغین
ESPERANCE
هامون و تفتان
Ali reza khosravi
کتابخانه دیجیتال روانشناسی
پایگاه اطلاع رسانی قاین نیوز
لطفا از تمامی مطالب دیدن فرماییدو نظری هم بدهید
کتاب الکترونیکی
همه رقم مفت!!!!!
کشکول
لبخند خدا
درود بــــر پادشاهـــــم کـــوروش کبیـــــــــر
روان شناسی
آپدیت جدیدترین یوزر پسورد آنتی ویروس nod32
فریاد بی صدا
عوامل پیشرفت ،راه‌های پیشرفت و موانع پیشرفت چیست ؟ عکس جالب
حس4
. . . آنگه که دلم لرزید
بهترین ها برای شما
افکارسادات افغانستان
زندگی به شرط تنوع
خانه اطلاعات
عشــق سنــگی رو بــاید مچـــــاله کرد
فیلم، کارتون، سریال ایرانی، خارجی، موسیقی پاپ، کلاسیک
طوفان در پرانتز
تکنیک های تست زنی ، جزوات کنکور ، سوالات دبیرستان و پیش دانشگاهی
هسته ای
پرنسس خشگله عکس دانلود نرم افزار و بازی narmafzar gam aks
پرسش مهر 10
خدمات اینترنتی و حراج نرم افزار
نرم افزارهای تخصصی و موبایل و نرم افزارهای آموزشی تخصصی و موبایل
گالری بهترین های لوازم آرایشی، بهداشتی
لوازم آرایشی و بهداشتی و ادکلن
پارس دانلود
سوپر لینکستان لیندا
هر چی که بخواهی هست
گالری دستبند، انگشتر، گردنبند، سرویس، گوشواره
گالری بهترین نرم افزارهای سیستم عامل، طراحی گرافیک، برنامه نویسی
مقالات اختلالات رفتاری و روانی...
گالری بهترین نرم افزار، بازی، سرگرمی،حادثه ای
بهترین نرم افزارهای آموزشی زبان برای ایرانیان
بهترین ها برای ایرانیان
بهترین ها برای ایرانیان
بهترین ها برای ایرانیان
گالری بهترین لوازم آرایشی بهداشتی برای ایرانیان
بهترین نرم افزارهای کاربردی برا ی ا®
بهترین های نرم افزارهای، مالی،بازی کتابخانه موسیقی برای ایرانیان
بهترین نرم افزارهای کاربردی برای ایرانیان
میعادگاه
بهترین نرم افزارهای آموزشی برای ایرانیان
بهترین لوازم منزل،خودرو،کامپیوتر، موبایل و کیتهای الکترونیکی
گالری بهترین دستبند، انگشتر، گردنبند، سرویس، گوشواره
بهترین های نرم افزارهای، مالی، اداری حسابداری برای ایرانیان
گالری بهترین نرم افزارهای کاربردی مکانیک، برق، الکترونیک، شیمی
عکس لود
گالری نرم افزار آموزشی درسی، دانشگاهی، کامپیوتر، فنی
نرم افزار موبایل نوکیا، سونی اریکسون، موتورلا،
دیــــار عــــاشـقــان
نرم افزار زبان های خارجی انگلیسی آلمانی فرانسوی عربی اسپانیایی
بهترین ها برای ایرانیان
فرهنگی وهنری ودانشجویی ودوست یابی وتجاری واقتصادی وعلمی وشعر
مشاوره و مقالات روانشناسی
عکس و پیامک و دانلود بازی و نرم افزار
فروشگاه کتب روانشناسی، اسلامی، ایران شناسی وسیستم عامل
لوازم خانگی و اثاثیه منزل و لوازم آشپزی
بهترین ها برای ایرانیان
یا امیر المؤمنین
دل بارانی
سریال و کارتون های ایرانی و خارجی
کیتهای الکترونیکی،لوازم منزل،جانبی خودرو، موبایل،الکترونیکی
نرم افزارهای، مالی، اداری حسابداری، انبارداری،
لوازم بهداشتی آرایشی،عطر ، آدکلن ، لوازم لاغری و کرم
نرم افزارهای، بازی، سرگرمی،حادثه ای، اتومبیلرانی،فکری، ورزشی
نرم افزار کامپیوتر سیستم عامل، انیمیشن، طراحی گرافیک
نرم افزار کاربردی مکانیک، برق، الکترونیک، شیمی، معماری، عم
نرم افزارهای نوکیاو موتورلا و سونی اریکسون و سامسونگ
فروشگاه نرم افزارهای گرافیکی و سرگرمی و بازی
نرم افزارهای میکس مونتاژ و آموزشی میکس مونتاژ
پوشاک & تی شرت دخترانه پسرانه استین کوتاه و بلند & ژاکت
چشمه ای جاریست برای رسیدن
خلاصه سریال جومونگ + دانلود نرم افزار و پیامک
آزاد
سکوت نیمه شب
کالای بیستِ بیست در فروشگاه بیست وای بیست
یاداشت های یک مادر
کوچک های بزرگ
دختر غریب ، پایگاه عکس های جدید
سانسور نشده های سریال افسانه جومونگ
گرانترین فروشگاه، بهترین خرید بهترین یادگاری
چگونه خدمتگذار خوبی باشیم
رویای معین
چی داری؟ عکس ....
پیچیدگی سکوت
«بازتاب اخبار روز، تحلیل و تفسیر اخبار» اخبار سبز بدون محدودیت
سوز و گداز
تو میتونی !! دانلود سرگرمی عکس کلیپ آهنگ
همه چی
کسب درآمد از اینترنت
شادی(زمزمه های دلتنگی)
عشق من و تو
جک،عکس،نرم افزار
بهترین ها برای ایرانیان
بهترین ها برای ایرانیان
گالری لوازم منزل،خودرو،کامپیوتر، موبایل و کیتهای الکترونیکی
گالری بهترین کتب مهندسی، روانشناسی، مدیریت، اقتصاد، لغتنامه
سوالات کنکور دکتری
نرگس موسوی
ساعت دیواری فانتزی
مانتو عبایی طرح رنوس, مانتو عبایی نقره ای, مانتو عبایی مسی
خرید اینترنتی مینی پنکه ASD Minifan، مینی پنکه ASD Minifan جدید،
راه و چاه
فروش ویژه ساعت مچی
جارو برقی و پمپ باد ماشین
زندگی
دیجی کالا
چرخ خیاطی تمام اتوماتیک Handy Stitch
ضیاء مارکت
دیجی فروش
دیجی بازار
چالش
تی وی مارکت
بیتوته
شمع سازی و چشم های متحرک زیبا و فانتزی
فروشگاه سی گل
آموزش ساخت جعبه هدیه، آموزش گل سازی، گل بلندر
زنبورعسل
کوثر ولایت
گل بهشتی
روان شناسی * 心理学 * psychology
ما تا آخرایستاده ایم
♫♪زیبـــاے مُرداب ♪ ♫

» صفحات اختصاصی

» لوگوی لینک دوستان









» موسیقی وبلاگ

» طراح قالب