ازدواج و جوانان در جامعه
با توجه به مطالب فوق، معلوم میشود که اولاً ازدواج از اصلیترین مشکلات جامعه ایرانی نیست. در عوض مشکل اقتصادی چون گرانی کالاها و مسکن و کمبود درآمد از اصلیترین مشکلات اقتصادی جامعه ایرانی است.
ثانیاً در میان مشکلات جوانان اصلیترین آنها نیز ازدواج نیست. در عوض مشکلات اقتصادی و مسکن و اشتغال در صدر قرار دارد. در این صورت میتوان مدعی شد که در جامعهای که حفظ کیان خانواده از اولویت بالایی برخوردار است، با وجود اینکه خانوادهها با تأخیر سن ازدواج آشنایی دارند، اولین مسئلهشان را که نیاز به حمایت دولت دارد، رفع و ساماندهی امور ازدواج به شکل دائم یا موقت نمیدانند. بلکه همچنان مدعیاند که مشکل اصلی گرانی کالاها و مسکن و نبود شغل است.
در همین زمینه بد نیست بدانیم که به چه میزان مردم ایران مدعیاند که داشتن بیش از یک همسر (زن) برای یک مرد ممکن است. اطلاعات بدست آمده از یک پژوهش نشان دهنده این است که 1/45 درصد کاملاً مخالف، 3/32 درصد مخالف، 1/11 درصد در حد متوسط، 5/11 درصد موافق با داشتن بیش از یک زن برای مرد، هستند.
بنابراین بیشتر افراد مورد بررسی مخالف ازدواج با بیش از یک زن از نوع دائم (4/77 درصد در مقابل 5/11 درصد) و همچنین ازدواج به صورت موقت (2/69 درصد مخالف در مقابل5/16 درصد موافق) میباشند.
در زمینه داشتن بیشتر از یک زن برای مرد، زنان مخالفت بیشتری نسبت به مردان نشان میدهند. این تفاوت از لحاظ آماری معنادار میباشد. در شاخص افراد مخالف 87 درصد زنان و در مقابل2/69 درصد مردان است و در طیف افراد موافق 8/14 درصد مردان و 7/7 درصد زنان میباشند. در بحث ازدواج موقت 2/38 درصد کاملاً مخالف، 31 درصد مخالف، 3/14 درصد در حد متوسط، 5/11 درصد موافق و 5 درصد کاملاً موافق با این شیوه از ازدواج بودهاند. در بحث ازدواج موقت تفاوت معناداری بین زن و مرد دیده نمیشود. گرچه پارهای از اختلافات نشان میدهد که نسبت مخالفت زنان با ازدواج موقت (9/70 درصد) بیشتر از مردان (7/67 درصد) است. اما در مورد ازدواج دائم نسبت موافقها بیشتر میباشد (1/18 درصد مردان و 7/14 درصد زنان).
بهطور کلی میتوان عنوان کرد که زنان نسبت به ازدواج دائم با بیش از یک زن برای یک مرد مخالفت شدیدتری دارند؛ ولی در مورد ازدواج موقت (صیغهای) این اختلاف در حدود 17 درصد کاهش مییابد و نیز به تعداد موافقها افزوده میشود. گرچه نسبت مخالفت مردان در هر دو نوع ازدواج تقریباً یکساناست (2/69 و 7/67 درصد).
اطلاعات بدست آمده در زمینه بررسی تعدد ازدواج با وضعیت تأهل افراد رابطه معناداری را نشان نمیدهد. بهگونهای که 12 درصد مجردان و 2/11 درصد متأهلان نسبت به ازدواج دائم و نیز به ترتیب 6/16 و 4/16 موافق ازدواج موقت میباشند. پس احتمال تصادفی بودن رابطه بین دو متغیر رد نمیشود و تفاوت بین آن دو وجود ندارد.
به لحاظ سنی نیز اختلاف عمده وجود ندارد. اندک تفاوتها بیانگر افزایش سن و مخالفت کمتر آنها میباشد ؛ در مقابل در مورد ازدواج موقت با افزایش سن میزان مخالفت بیشتر میگردد. بنابراین میتوان نتیجه گرفت جوانترها بیشتر مخالف داشتن بیش از یک زن برای مرد بوده و در مقابل بیشتر موافق ازدواج موقت میباشند. در مقابل میانسالان و مسنترها بیشتر موافق بیش از یک زن برای مرد و نیز کمتر موافق ازدواج صیغهای هستند. البته این رابطه از لحاظ آماری معنادار نیست.
یافتههای بدست آمده همچنین نشان میدهد که بین مقاطع تحصیلی مختلف با ازدواج دائم رابطه معناداری وجود ندارد ولی با متغیر ازدواج موقت رابطه آماری مورد تأیید میگردد، چنانچه ملاحظه میشود با افزایش سطح سواد از میزان مخالفت با ازدواج موقت کاسته میشود. 2/74 درصد افراد بیسواد، 6/72 درصد از دارندگان تحصیلات ابتدایی، 6/69 درصد از دارندگان تحصیلات متوسطه، 1/68 درصد از دیپلمهها و 6/66 درصد از دانشگاهیان مخالف این موضوع بودهاند.
این تفاوت محسوس منجر به رابطه معناداری در این زمینه شدهاست. در نهایت میتوان نتیجه گرفت هر چه تحصیلات افراد زیاد میشود عمدتاً نسبت موافقت آنها با ازدواج موقت بیشتر میشود، عکس این نتیجه نیز صادق است.
در بررسی سطوح درآمدی افراد با متغیر تعدد ازدواج ، نتایج بدست آمده حاکی از آناست که به موازات اینکه درآمد افراد افزایش مییابد میزان موافقت آنها با داشتن بیش از یک زن برای مرد، افزایش مییابد. بنابراین میتوان عنوان کرد که هر چه درآمد افراد افزایش مییابد عمدتاً از مخالفت آنها کاسته و به موافقتشان نسبت به تعدد ازدواج دائم افزوده شود.
بین متغیر ازدواج موقت با وضعیت درآمد افراد رابطه معناداری دیده نمیشود، گرچه در این باره نیز میزان موافقت افراد دارای درآمد بالا (25 درصد) نسبت به افراد درآمد پایین (7/19 درصد) بیشتر است.
کدام سازمان و نهاد اجتماعی مسئول این امر است ؟
با توجه به چند بعدی بودن ازدواج، حوزه دین و علما و مراجع، متخصصان اجتماعی و محققان عرصه جوانان و خانواده، سازمانهای زنان، جوانان و مجلس و وزارت کشور، صدا و سیما و سازمان ملی جوانان اصلیترین نیروهای مؤثر در این زمینه میباشند. چه شده است که وزارت کشور بدون هماهنگی با دیگر نیروها و سازمانها یکباره به بحث ازدواج موقت پرداخته؟ آیا این از خردورزی و قدرت پیش بینی شخص وزیر کشور ناشی میشود یا اینکه ریشه در بی کفایتی دیگر نیروها و سازمانها مربوط به این امر با فرض واقعی بودن مسئله می کند. این امر را باید سازمانهای مرتبط با امور جوانان و ازدواج پاسخگو باشند.
چرا داعیه پرداختن به این مسئله از طرف وزیر کشور مطرح شده است؟ سازمان ملی جوانان چکاره است؟ آیا این سازمان نمیبایست با دلایل مستند و عینی به طرح مشکلات جوانان و به طور خاص ازدواج دائم و موقت بپردازد.
قبل از اینکه به بحث در مورد داعیه مطرح شده تحت عنوان «صیغه» بپردازیم لازم است تا زوایای این بحث معلوم شود. اساساً صیغه در نظر گاه دین مبین اسلام چیست؟ و سرنوشت صیعه در ایران چگونه بوده است؟ به لحاظ تاریخی باید بحثی صورت بگیرد که در دورههای متعدد توجه به صیغه تا چه اندازه بوده است؟
چه کسانی به این امر اقدام میکردهاند؟ صاحباننام و مکنت یا ندارها؟ آیا راهی برای رفع مشکلات مردم فقیری که توانایی تشکیل خانواده را نداشتهاند بوده است یا وسیلهای برای زندگی تجملی صاحبان نام و مکنت؟ آیا واقعاً صیغه راهی برای عدم مسئولیتپذیری بوده است یا راهی برای ساماندهی جامعه؟
از طرف دیگر، ما ایرانیان همیشه در معرض این اتهام بوده ایم که مردمی خوشگذران و شهوتپرست هستید. به طور خاص اگر به سفرنامههای خارجی که در مورد ایران تنظیم شده است مراجعه کنیم این داعیه وجود دارد. به طور خاص توجه به حرامسراهای شاهان و تعدد ازدواج به وفور دیده میشود.تلاش اصلی روشنفکران جامعه ایرانی در این زمینه بسیار بوده است. آنها در طول بیش از یکصد سال سعی کردهاند تا این شبهه را در عمل پاسخ دهند.
ماجرا به حدی شده است که در افکار عمومی و نزد اصحاب نظر، انجام صیغه امری ناپسند و زشت جلوه کرده است. با شکل گیری حرکتهای اجتماعی با محوریت زنان ایرانی این مقوله نیز مورد نقادی جدی قرار گرفته است. اکثر زنان فعال در حوزه سیاسی،اجتماعی و فرهنگی از منتقدان ازدواج موقت هستند. آنها راه حل مشکل جوانان را در ازدواج موقت ندانستهاند.
به طور قطع در اینکه صیغه در شرع مقدس اسلام امری پذیرفته شده است و برای آن دلیل وجود داشته شکی نیست. با این وجود، این سؤال مطرح است که ایرانیان شیعه چرا تاکنون به طور آشکار و عینی به عنوان یک رفتار در عرصه خانواده این اصل را مورد توجه قرار ندادهاند؟ آیا زنان ایرانی با این بحث مخالفند یا مردان ؟ نتایج تحقیق انجام شده در سال 1379 که یافتههای آن پیش از این مطرح شد نشان میدهد تفاوتی بین زنان و مردان در مخالفت با ازدواج موقت دیدهنمیشود.
راه حل در چیست ؟
به جای تبدیل ازدواج موقت به یک مسئله عمده که موجبات آسیبپذیری جمعیت زنان ایرانی را به لحاظ روحی، اجتماعی و سیاسی فراهم خواهد کرد و نتایج آن از قبیل تولد فرزندان بینام و هویت، مشکلات اجتماعی، فرهنگی و حقوقی عدیدهای به دنبال خواهد داشت، به نظر میرسد برای حل مشکل جوانان مراحل زیر باید دنبال شود:
1 – گروههای سازمان یافته در امر فساد و فحشا شناسایی و تحت پیگرد قانونی قرار گیرند.
2 – مشکلات پیشروی جوانان و خانوادهها قبل و بعد از ازدواج شناسایی و مورد بررسی و قانونی شود.
3 – مسائل پیشروی زنان بیسرپرست و فرزندان ناشی از طلاق ساماندهی شود.
4 – سازمان ملی جوانان و مرکز مشارکت زنان و خانواده مرکزیت بحث در مورد خانواده و جوانان قرار گرفته و از ورود سازمانها و افراد دیگر اجتناب شود.
5- مراجع تقلید به بحث و گفتوگو در این زمینه بپردازند.
6 – مشکل ازدواج در کانون خانواده با توجه به مشکلات اصلی دیگر چون گرانی، مسکن و اشتغال مورد بررسی و ساماندهی شود.
منبع : همشهری آنلاین http://www.hamshahrionline.ir/News/?id=25974