چرا برای زن ها عشق برهرچیز مقدم است
آیا تا به حال متوجه تفاوت های مردها و زن ها در ارتباط باعشق شده اید؟ این تفاوت ها از ارزشهای متفاوت مردها و زنها ناشی می شوند.
احساس ارزش شخصی زنان به این بستگی دارد که چقدر در عشق ورزیدن و ارتباط برقرار کردن موفق بوده اند.
این درحالی است که احساس ارزشمند بودن در مردان به میزان موفقیت ها و دست یابی های آن ها بستگی دارد.
این تفاوت مردها و زن ها از کجا می آید؟ این تفاوت ها به دلایل اجتماعی و فرهنگی برمی گردند که خود مربوط به هزاران هزار سال پیش می باشند. به زبانی ساده می توان گفت که در زمان های بسیار دور قدر و منزلت و ارزش یک مرد به توانایی او در شکار کردن و فراهم آوردن غذا برای خانواده و قبیله اش و نیز توانایی او در دفاع از خود و خانواده اش و همچنین جایگاه او در قبیله و اجتماع کوچکش بستگی داشت.موفقیت یا شکست او در انجام این امور به معنای مرگ و زندگی او و خانواده اش بود. حتی امروزه نیز ارزش شغلی مرد در اجتماع تا حد زیادی به توانایی او در پول درآوردن، موفقیت های شغلی او و جایگاه یا پست و مقام او و نیز توانایی و مهارت های او در شکار خانه ی بزرگتر، ماشین بهتر، لباس بهتر و...بستگی دارد.
ارزش زن در زمان های گذشته به فاکتورهای کاملاً متفاوتی بستگی داشت.توانایی او در مراقبت و مواظبت از مرد و بچه ها، توانایی های او در ارضای جنسی و احساسی ـ عاطفی مرد و علاقه مند نگه داشتن مرد به ادامه ی کارو تلاش و شکار برای زن و خانواده اش، توانایی او در کنار آمدن با خانواده و نزدیکان و بستگان مرد و دیگر اعضای گروه، قبیله یا اجتماع موفقیت یا شکست زن در اجرای موفقیت آمیز این امور نیز به معنای مرگ و زندگی او بود.زن هایی که به هردلیل در راضی نگه داشتن مرد و جلب علاقه ی او موفق ظاهر نمی شدند.، چاره ای نداشتند که به تنهایی از خودشان مراقبت و محافظت کنند و چه بسا که نسل شان منقرض می شد.
حال روشن شد که چرا برای زن ها عشق بر هرچیز مقدم است. ما زن ها این کار را هزاران سال است که انجام داده ایم.زندگی یا مرگ ما همواره به این قابلیت ما بستگی داشته است. ما آموخته ایم که همواره نسبت به زندگی و عشق خود هشیار و خودآگاه باشیم و بیشترین تلاش خود را به خرج دهیم تا مطمئن باشیم که همه چیز رو به راه است و این که مشکل یا خطری وجود ندارد و همسرمان همچنان به ما علاقه مند است. بنابراین هنگامی که همه چیز در روابطمان خوب و عادی است حال ماخوب است و احساس خوبی نسبت به خودمان داریم. هنگامی که وضعیت غیرعادی است احساس ناامنی می کنیم.
این موضوع بیان کننده ی حقیقت و رازی است در رابطه با ما زن ها: صرف نظر از این که اوضاع کاری و یا شغلی ما، پروژه هایمان و علایقمان چقدر هم خوب پیش می رود، اما چنانچه مشکلی در رابطه ی صمیمی مان به وجود آمده باشد احساس بدبختی می کنیم. ممکن است روزخوبی را در دفتر کار خود پشت سر گذاشته باشیم، اما چنانچه اوضاع خانه یا روابط احساسی مان خیلی مساعد نباشد، آن روز برای ما روز بدی است. حتی لازم نیست مشکل بزرگی باشد. ممکن است شب پیش تنها بگو مگویی جزئی با همسرمان داشته ایم. اما همین یکی کافی است تا به رغم تمامی موفقیت های آن روز قلبمان به درد آید و ناراحت باشیم.
اعتراف می کنم همین حالت را بارها و بارها در زندگی و روابط خودم تجربه کرده ام. ممکن است روز بسیار هیجان انگیزی را پشت سر گذاشته یا برنامه تلویزیونی بسیار موفقی را اجرا کرده یا کتاب جدیدی چاپ کرده یا سمینار موفقی را در حضور هزاران نفر راهبری کرده باشم، اما چنانچه کوچکترین ناهماهنگی وناسازگاری با همسرم احساس کرده باشم، به سختی می توانم از موفقیت های آن روز لذت ببرم.چرا؟ زیرا من نیز مانند بسیاری از زنان دیگر هویت خود را توسط آن بخش بزرگتر از کیک عشق خود که همان محتویات دل وجانم باشد تعریف کرده ام. در حقیقت چنانچه کوچکترین خدشه ای در ارتباط من با همسرم به وجود آمده باشد، حتی تشویق تماشاچیان یا حضار و شنوندگان سمینار یا فروش بالای کتابهایم نیز هرگز نمی توانند ناراحتی و اندوهم را برطرف سازند.
تجربه ی اغلب مردها دقیقاً نقطه ی مقابل ماست.چنانچه زندگی عشقی آنان عالی و بی عیب و نقص باشد اما روز بدی را در سر کار گذرانده باشند به سختی می توانند احساس خوبی داشته باشند. می پرسید چرا؟ زیرا مردها هویت خود را توسط قسمت اعظم کیک عشق خود تعریف می کنند که به موفقیت های شغلی آنها و استانداردهای شخصی آنان از مردی که باید باشند، اختصاص دارد.
یکی از دشوارترین درسهایی که به عنوان یک زن درباره ی عشق آموخته ام این که هرگز نباید تنها برای آن که مرد آنگونه به ما پاسخ نمی دهد که مطلوب ماست، رفتار او را بد تعبیر کرد.وقتی چنین به نظر می رسد که مردی توجه، محبت، وقت یا تمرکز کافی برای ما صرف نمی کند، زن ها فوراً چنین برداشت می کنند که باید اتفاقی افتاده باشد. در این گونه مواقع ما زن ها پیش خودمان فکر می کنیم که:اگر خود من چنین رفتاری داشتم، معنایش این بود که از دست او عصبانی هستم یا او را دوست ندارم یا صرفاً برایم اهمیت ندارد.»
آنچه زن ها دوست دارند مردها بدانند:
گاهی اوقات زن ها فرض را بر این می گذارند که عدم تمرکز و توجه شما مردها به رابطه به این معناست که ما را دوست ندارید، یا به آن اندازه که ما به شما اهمیت می دهیم، شما به ما اهمیت نمی دهید. به همین دلیل هنگامی که شما ما را در اولویت قرار نمی دهید، ناراحت می شویم و می رنجیم چرا که دوست داریم ببینیم شما نیز به اندازه ی ما به رابطه تان متعهد و پای بند هستید و این که به همان اندازه که شما برای ما ارزشمند هستید، ما نیز برای شما ارزشمند و گرامی هستیم.
قبول دارم که ما زن ها باید این نکته را به یاد داشته باشیم که مردها با ما تفاوت دارند و این که آنها تعهد و پای بندی خود را به عشق درست مانند ما نشان نمی دهند، اما شما مردها می توانید در این رابطه به ما کمک کنید.خواهید پرسید، چگونه؟ پاسخ ما این است:نخست با درک این که هنگامی که ظاهراً به ما اهمیت نمی دهید، یا ما را به حساب نمی آورید، یا برای رابطه با ما ارزش قائل نیستید، سرخورده، نگران یا عصبانی می شویم و سپس با قضاوت نکردن و زیر سؤال نبردن مابه دلیل این گونه عکس العمل های احساسی مان.
چگونه اطلاعات فوق را در رابطه تان به کار ببرید و این که چرا باید این کار را بکنید.
این نکته را بارها و بارهای در سرتاسر این مقاله تکرار کرده ام. در این جا روی سخنم با مردهاست:هربار که دلیل ناراحتی همسرتان را درک نمی کنید، خودآگاه یاناخودآگاه باعث می شوید رفتارها و احساسات نامطلوبی را که از آن بیزارید، در همسرتان تشدید و تکرار می کنید. به عبارت دیگر ممکن است همسرتان در ابتدا احساس ناامنی نداشته باشد و فقط به روش خود و مانند تمامی زن های دیگر عشق را در اولویت قرار می داده است، اما سپس رفتاری از شما سرزده است که مانند آژیر خطری موجب احساس ناامنی او شده است.
ظرف سالها کار و مشاوره به هزاران زن، و در تحقیقات و مصاحبه هایی که برای نوشتن این مقاله انجام داده ام، این نکته جزو یکی از ضروری ترین و مهمترین نکته هایی بود که زن ها دوست داشتند که ای کاش مردها می دانستند.
آنچه زن ها دوست دارند مردها بدانند:
هنگامی که تلاش نمی کنید تا زن خود را درک کنید، به رفتارهای نامطلوبی از جانب او دامن می زنید که تحملش را ندارید.
زنی را که شوهرش به هنگام سفر به او تلفن نکرده بود، به یاد دارید؟ او نمی توانست درک کند چرا همسرش ناراحت است و او را متهم کرده بود احساس ناامنی دارد که این قدر نیاز دارد همیشه با او صحبت کند. خب، دلیل ناراحتی او این بود که تصور می کرد چنانچه خودش در موقعیت همسرش بود و به سفر رفته ولی به او تلفن نزده بود به این معنا بود که عمداً از او دوری می کند و این که حتماً مسئله و مشکلی بین آنها پیش آمده است. از آنجا که زن حتماً به شوهرش زنگ می زد، تلفن نزدن شوهرش را به حساب این گذاشته بود که احساساتش برای شوهرش اهمیتی ندارند.
شوهر او این قاعده را درک نمی کرد. تنها چیزی که می دید، این بود که همسرش ناراحت است و این موجب می شد احساسات بدی که فعلاً آمادگی آنها را نداشت به سراغش بیایند.این که زنش را ناراحت کرده است. این که زنش توقعاتی از او دارد که احساس آزادی و استقلال را از او سلب می کند، و این که ناگهان مسئله و مشکلی بین آن ها پیش آمده است به جای آن که سعی کند دلیل ناراحتی همسرش را درک کند یا از
این که او را ناخواسته ناراحت کرده است احساس پشیمانی کند، زنش را سرزنش می کرد که چرا ناراحت شده است. گویی به همسرش می گوید: «تو به این دلیل ناراحت هستی که مشکل داری نه به این دلیل که من کاری کرده ام که تو را ناراحت کرده است.»
زن نیز این پیام را به روشنی دریافت کرده است. نتیجه چه می شود؟ این که زن حالش حتی بدتر نیز می شود و همان احساس ناامنی که شوهر او را به آن متهم کرده بود در او نیز تولید می شود.هرچه مرد کمتر به احساسات او صحه گذاشته و آن ها را به پرتوقع بودن و احساس ناامنی او نسبت می دهد، زن رنجیده تر و ناراحت تر می شود.
مردان عزیز!این داستان تصویر ایده آلی است از این که چرا باید دانسته ها و آموخته های خود از این مقاله را به کار ببندید، آیا جالب نیست چنانچه بتوانید با برخوردی متفاوت با مکالمات و موقعیت های پیش آمده با همسرتان از بسیاری از ناراحتی ها و لحظات اضطراب آمیز و نامطلوب در روابطتان جلوگیری کنید؟ چنانچه برخی از توصیه های ارائه شده در قسمت بعدی را به کار ببندید از پاسخ همسر خود متعجب خواهید شد.
در زیر خلاصه ای از مهمترین نکته ها و مطالبی که تا اینجا مطالعه کردید، آورده شده است.مردان عزیز! به یاد داشته باشید این همان قسمتی است که اطلاعات مورد نیاز شما برای بهبود روابط با نامزد/همسرتان ارائه شده است.
و خانم های عزیز!این همان بخش از این مقاله است که باید به نامزد/ همسرتان نشان دهید حتی چنانچه نخواسته باشد که ادامه مقالات را بخواند.
هنگامی که زن ها عشق را بر هر چیز مقدم می دانند چه می کنند:
*وقت و ارزش بیشتری را صرف روابط شان می کنند.
*دوست دارند با مرد زندگی شان صحبت کنند،با او باشند و روی ارتباطشان و حفظ و ادامه ی آن کار کنند.
*دوست دارند برنامه ریزی کنند و لحظاتی خاص و به یاد ماندنی خلق کنند.
*هر چه در توان دارند می کنند تا رابطه را صمیمی تر، نزدیکتر و ماندگارتر کنند.
سوءبرداشت مردها از این ویژگی زن ها:
*مردها فکر می کنند که ما زن ها مستقل و خودکفا نیستیم.
*فکر می کنند پرتوقع و زیاده خواه هستیم .
*فکر می کنند به تشویش و دل واپسی مبتلا هستیم.
*فکر می کنند با این توقع از آن ها که وقت و توجه خود را به ما بدهند، ما می خواهیم آن ها را کنترل کنیم.
آنچه زن ها دوست دارند مردها بدانند:
زن ها به عشق به عنوان شغل شان می نگرند
به همین دلیل است که دوست داریم همواره روی آن کار کنیم زیرا چنانچه اوضاع در روابطمان خوب پیش نرود، احساس می کنیم کارمان را خوب انجام نداده ایم.
بنابراین هنگامی که سعی می کنیم با شما درباره ی «ما» صحبت کنیم، یا از شما می خواهیم برای این که با هم باشیم برنامه ریزی کنید یا هنگامی که به نظر می رسد زیاده از حد به شما فکر می کنیم، به این دلیل نیست که پرتوقع هستیم یا نگرانیم یا می خواهیم شما را کنترل کنیم، بلکه به این دلیل است که می خواهیم بهترین رابطه ی ممکن را خلق کنیم و ارزشمندترین سرمایه گذاری خود را بهبود و ارتقاء ببخشیم وکاری را انجام دهیم که قلبمان می گوید شغل ماست: این که عشق را مهمتر از هر چیز دیگری بدانیم.
زن ها دوست دارند مردها چه کار کنند:
دوست داریم از این که توجه، انرژی و وقت خود را صرف رابطه مان با شما می کنیم از ما تشکر کنید، نه این که از ما به دلیل تمرکزمان بر روی رابطه با شما انتقاد کنید.
دوست داریم از خودگذشتگی و فداکاری ما را خصوصیات و ویژگی های ارزشمند و زیبا بدانید نه این که فکر کنید، مشکل عصبی و روانی داریم.
دوست داریم وقتی برای با شما بودن برنامه ریزی می کنیم به خودتان یادآوری کنید که شما را دوست داریم، نه این که می خواهیم شما و وقت شما را کنترل کنیم.
2-هنگامی که زن ها عشق را بر هر چیز مقدم می دانند چه می کنند:
*دوست دارند همیشه بر روی رابطه شان کار کنند.
*دوست دارند به طور مستمر و مداوم همه چیز را بهتر کنند، و نزدیک تر و صمیمی تر شوند.
*دوست داریم از مشکلات آگاه شویم و آن ها را برطرف کنیم.
*هنگامی که حدس می زنیم مرد زندگی مان از ما خوشحال نیست، سعی می کنیم از احساسات او باخبر شویم.
سوءبرداشت مردها:
*فکر می کنید که ما وسواسی هستیم، اشتغال ذهنی فوق العاده دارم و نمی توانیم آرامش داشته باشیم و اوضاع را به حال خود رها کنیم.
*فکر می کنید بیش از حد احساساتی هستیم و بیش از حد از خود واکنش نشان می دهیم.
*فکر می کنید از شما انتقاد می کنیم و می گوییم مرد زیاد خوبی نیستید.
*فکر می کنید سعی داریم شما را کنترل کنیم و به شما دستور دهیم که باید کارها را چگونه انجام دهید.
آنچه زن ها دوست دارند مردها بدانند:
زن ها مدافعان و نگهبانان سرسخت عشق هستند.ا
از آن جا که عشق مهمترین بخش از زندگی ما زن هاست، لذا احساس مسؤلیت می کنیم از آن نگهبانی می کنیم.به همین دلیل همواره سرگرم ارزیابی آن هستیم تا مطمئن شویم مشکلی پیش نیامده است و چنانچه مسائل و موضوعات حل و فصل نشده ای وجود دارند در آن باره صحبت کنیم تا مبادا به طور ناگهانی آن ها به مشکلات لاینحلی تبدیل شوند.میزان انرژی و وقت که ما زن ها صرف رابطه مان می کنیم، نشانگر میزان تعهد ما به عشق، مرد زندگی مان و با ارزش ترین دارایی و سرمایه گذاری بر روی زندگی ما است.
ما زن ها مجهز به قوی ترین سیستم های رادار به منظور شناسایی و ردیابی تنش های روحی و احساسی در دیگران و به ویژه مرد زندگی مان هستیم. گویی همیشه مشغول دیده بانی هستیم تا مبادا چیزی تمامیت رابطه مان را تهدید نکند، چه از بیرون و چه از درون.لذا هنگامی که می پرسیم «اتفاقی افتاده است؟»یا پیشنهاد می کنیم تا درباره ی مشکل صحبت کنیم به این دلیل نیست که می خواهیم اوضاع را به هم بریزیم یا بعد از ظهر خوب شما را به جهنم تبدیل کنیم یا این که عصبی و مبتلا به پارانویا و بدبینی هستیم یا واکنش هایمان افراطی است. بلکه از آن روست که احساس می کنیم مسئله ای بین ما پیش آمده است یا چیزی ذهن شما را به خود مشغول کرده است. در این گونه مواقع دوست داریم مطمئن شویم که هیچ چیز از دید ما پنهان نمانده است که بتوان به ما یا رابطه مان صدمه ای بزند، زیرا به شما و رابطه مان بسیار اهمیت می دهیم و نمی خواهیم شما را از دست بدهیم.