چگونه زن زندگی خود را دیوانه سازید
4-هرگز به او آسایش خاطر و آرامش خیال ندهید.
به شما می گوییم از این که اخیراً از ما راضی نبوده اید و نسبت به ما بی محبت و نامهربان شده اید و از ما کناره گیری می کنید،نگران هستیم.اما شما می گویید که خیالاتی شده ایم و این که بهتر است آرام بگیریم.شب به هنگام خواب به شما می گوییم که نگران سخنرانی بزرگی هستیم که فردا باید در محل کار خود بکنیم و از شما می خواهیم که پیش از خواب کمی ما را در آغوش بگیرید، اما شما معذب می شوید و می گویید که وقت ندارید و باید به برخی از E-mailهای خود پاسخ دهید و ما را در اتاق خواب تنها می گذارید.
واقعه ای تلخ از گذشته را به یاد می آوریم و احساساتی می شویم و گریه می کنیم. اما شما همان جا می نشینید، ما را نگاه می کنید و هیچ کاری نمی کنید یا چیزی نمی گویید تا ما را آرام کند.
چنانچه از زن ها بپرسید که در مواقع نگرانی و اضطراب چه کسی بهتر می تواند به آنها آرامش و احساس امنیت دهد، معمولاً پاسخ خواهند داد:دوست شان و نامزد/همسرشان را به این عنوان معرفی نخواهند کرد.
مردان عزیز: متأسفانه این موضوع حقیقت دارد که زن ها در این زمینه مهارت بیشتری از مردها دارند.هرگاه ما زن ها ناراحت یا نگران هستیم، دوست داریم که به گفته هایمان گوش داده شود، در آغوش مان بگیرند، آراممان کنند و به ما اطمینان دهند که همه چیز خوب و رو به راه خواهد شد. اما مردها به جای اینها اغلب ما را نصیحت می کنند و راه حل و دستورالعمل ارائه می دهند. یا این که پس می نشینند یا به ما پشت می کنند و تنهایمان می گذارند یا بدتر از همه این که به ما انگ حماقت می زنند که چرا اصلاً ناراحت شده ایم!
هرگاه ما زن ها ترسیده باشیم یا احساس ناامنی کنیم، به طرزی غریزی تقاضای کمک می کنیم و امیدواریم که آرامشی بیابیم تا در سایه ی آن نگرانی هایمان تسکین بیابد.بنابراین چنانچه به جای تسلی و آرامش، با سردی، بی تفاوتی یا سرزنش و انتقاد رو به رو شویم، سطح نگرانی و ناامنی ما افزایش می یابد و احساسات مان از آنچه بود نیز بدتر خواهد شد.بدین معنا که اگر در ابتدا کمی ناراحت بودیم، این بار به راستی ناراحت و عصبانی می شویم. نه برای آنچه از ابتدا ما را ناراحت کرده بود، بلکه به جهت واکنش شما!
متأسفانه این الگو در بسیاری از روابط صمیمی رواج دارد. دقیقاً در همان لحظه که زن به آسایش خاطر و آرامش خیال از جانب مرد زندگی اش نیاز دارد، نامزد/همسرش که به طور معمولی مردی مهربان و با احساس است به یک باره یخ می زند و نقطه ی مقابل آنچه از او خواسته شده بود، از سر می زند بدین معنا که چنانچه از او خواسته شده بود تا نزدیکتر شود، از او دور می شود، چنانچه از او خواسته شده بود تا حرفهای امیدوار کننده بزند، ساکت می شود. چنانچه از او خواسته شده بود بگوید همه چیز درست خواهد شد، ناراحتی و معذب شدن واضح و عیان او برعکس این پیام را به زن می دهد که همه چیز همین الآن هم خرابتر شده است.
چرا مردها به سختی می توانند به زن ها آرامش خیال و آسودگی خاطر بدهند. چند دلیل در این رابطه وجود دارد:
01 مردها احساس اجبار و الزام می کنند که مشکل را حل کنند و هنگامی که نمی توانند ناراحت و سرخورده می شوند و احساس شکست می کنند.
آیا تا به حال از خود پرسیده اید که چرا مرد زندگی تان به هنگام نگرانی شما از مسئله یا مشکلی بازپرس و تحلیل گر می شود، سؤالات بسیاری از شما می پرسد، راه حلها و توصیه های بسیاری ارائه می دهد و حتی هنگامی که احساس می کند به تلاشهای او پاسخ مثبت نمی دهید، از دست شما عصبانی می شود؟ این به آن دلیل است که مردها راه حل مدار هستند.آنها طوری بار آمده اند که احساس مسئولیت می کنند که کارها را درست کنند و برای مشکلات راه حل بیابند.
آنچه زن ها دوست دارند مردها بدانند:
بیشتر مردها اغلب درخواست زن مبنی بر تسلی خاطر و آرامش خیال را با اجبار برای حل و فصل مشکلات اشتباه می گیرند.
بنابراین هرگاه ناراحت باشید نامزد/همسرتان احساس می کند باید راه حلی پیدا کند.لذا فکر و ذهن او به حالت «راه حل یابی»تغییر وضعیت می دهد. البته هنگامی که ما زن ها ترسیده ایم یا احساس ناامنی می کنیم، این دل و جان مرد زندگیمان است که به آن نیاز داریم،نه عقل و فکر او. آنچه حالمان را خوب می کند و احساس بهتری به ما می دهد، ممکن است منطقی به نظر نرسد، اما به هرحال مؤثر است:در آغوش گرفته شدن، بوسه و شنیدن اینکه: «عزیزم، درک می کنم چه می گویی، متأسفم که چنین احساسات بدی را تجربه می کنی.»یا:«الآن چه خواسته ای از من داری؟» مردان عزیز: می دانم ممکن است به راحتی باور نکنید.احتمالاً خواهید پرسید: «منظورتان این است که چنانچه فقط او را در آغوش بگیرم و حرف های آرامش بخش بزنم، عملاً احساسات او بهتر خواهند شد، حتی هنگامی که مشکل او را حل نکرده باشم!؟»پاسخ این است که:«بله» شاید مفید باشد، از خود بپرسید. چنانچه دختر کوچک شش ساله تان ترسیده باشد، چگونه او را آرام می کردید؟ آیا غیر از این است که او را در بغل می گرفتید؟ نوازش می دادید و به او عشق می ورزیدید؟ عشق شما به سراسر وجود او رخنه می کرد و چنان احساس آرامشی می کرد که نظیر آن از هیچ واژه یا عبارتی ساخته نبود.خب، درست به طرز مشابهی در یک یک تمامی زن هاـ حتی قویترین، مستقل ترین و به ظاهر آسیب ناپذیرترین ماـ نیز دختر بچه های کوچکی وجود دارد که گاهی اوقات می ترسند. چه بدانیم چه ندانیم آنچه به راستی در این لحظات احتیاج داریم همان چیزی است که تمامی دختربچه ها به آن نیاز دارند. بازوانی قوی و امن که ما را در آغوش بگیرند و به ما احساس امنیت بدهند به ما بگویند که تنها نیستیم.
مردان عزیز:گاهی اوقات هنگامی که در حل مشکلات یا برطرف کردن درد و رنج زنی که به او عشق می ورزید احساس ضعف و ناتوانی می کنید و عصبانی می شوید، از بیرون چنین دیده می شود که این عصبانیت ظاهراً متوجه نامزد/همسرتان می باشد.این عکس العمل شما ما زن ها را به راستی گیج و سردرگم می کند. از خود می پرسم: «این من هستم که ناراحت هستم.پس چرا او از دست من عصبانی می شود؟» البته این ما نیستیم که شما ازدستش عصبانی هستید، شما از خودتان عصبانی هستید که چرا نتوانسته اید از او حمایت کنید یا چرا در نجات او شکست خورده اید.اگر از آنچه در درون تان می گذرد آگاهی نداشته باشید، این امکان وجود دارد که عصبانی تان به بیرون «چکه» کند و شما را تحریک پذیر، سرزنش گر، انتقاد کننده کند. این اتفاق بدترین احساسات را در ما زنده می کند. یعنی احساس می کنیم کسی که در وقت تنگی و آسیب پذیری خود به او رو کرده و پناه برده بودیم به ما پشت کرده و ما را تنها گذاشته است.
2-مردها به طرزی ناخودآگاه احساس گناه می کنند که مسئول درد و رنج نامزد/همسرشان هستند.لذا از دست او عصبانی می شوند.
سالها طول کشید تا من این دینامیسم را درک کنم، اما به مجرد آن که نسبت به آن آگاهی یافتم، توانستم علت و دلیل واکنش مردها را دریابم.برای نمونه زنی به شوهرش می گوید که یکی از رفتارهای شوهرش او را ناراحت کرده است یا به دلایل دیگری که ممکن است ربطی هم به او نداشته باشد، ناراحت است و به اندکی آسایش خاطر از جانب او نیازمند است.اما مرد به جای دلگرمی دادن به او یا معذرت خواستن از او عملاً از دست همسرش عصبانی شده است و او را متهم می کند که زیادی احساساتی، محتاج، نق نقو یا... است. در اینجا چه اتفاقی می افتد؟ احتمالاً مرد در اینحا احساس گناه می کند که همسرش را ناراحت کرده است یا احساس حقارت می کند که همسرش رفتاری از او را به رخش کشیده است که خودش نیز نسبت به آن کوچکترین آگاهی ای نداشته است و به جای آن که به خود اعتراف کند که از دست خودش ناراحت است همسرش سرزنش می کند که چرا چنین احساسی به او داده است.
مردان عزیز:هنگامی که به شما می گوییم از چیزی ترسیده یا ناراحت هستیم و شما عصبانی می شوید، وضعیت را ازآنچه هست بیست برابر بدتر می کنید.حقیقت آن است که در این مواقع ما نمی خواهیم شما را سرزنش کنیم یا از شما انتقادکنیم.بلکه تنها می خواهیم احساس امنیت و محبوب بودن بکنیم. به همین دلیل به کمک و آسایش خاطر از جانب شما احتیاج داریم.
آنچه زن ها دوست دارند مردها بدانند:
مردها اغلب درخواست زن ها مبتنی بر آسایش خاطر، احساس امنیت و عشق را با سرزنش و انتقاد اشتباه می گیرند.
کدامیک از رفتار مردها زن ها را دیوانه می سازد.
*هنگامی که نگران یا ناراحت هستیم برای ما سخنرانی می کنید یا ما را پند و اندرز می دهید.در حالیکه تنها چیزی که در این اوقات بدان نیاز داریم درک و محبت است.
*هنگامی که از شما می خواهیم ما را آرام کنید و به ما آسایش خاطر بدهید، خلاف آن را انجام می دهید و بدتر آن که ازما دور می شوید.
*ناراحتی ما را عکس العمل افراطی تلقی می کنید و نیاز ما را به حمایت نادیده می گیرید.
*از ما به این جهت که ناراحت هستیم.ناراحت و عصبانی می شوید و بدین ترتیب ما را ناراحت تر و چه بسا عصبانی می کنید.
*ما را سرزنش می کنید و برچسب زیاده از حد ضعیف یا محتاج و وابسته بودن به ما می زنید، تنها به این دلیل که از شما تقاضای آسایش خاطر کرده بودیم.
*احساسات ما را بی اهمیت تلقی می کنید و آنها را جدی نمی گیرید.
*منطقی و تحلیل گر می شوید. در حالی که تنها چیزی که ما به آن نیاز داریم عشق، مهربانی و ملایمت است.
چرا و چگونه آسایش خاطر ندادن به زن ها بدترین احساسات را در آنها تولید می کند.
*در این اوقات احساس رهاشدگی و محبوب نبودن می کنیم، زیرا به نیاز ما به آسایش خاطر با سردی و بی تفاوتی پاسخ می دهید.
*می ترسیم و احساس ناامنی می کنیم، زیرا به ما آسایش خاطر نمی دهید.
*پرتوقع، نق نقو و مستأصل جلوه می کنیم، زیرا ما را وادار می کنید برای اندکی آرامش به شما التماس کنیم.
*عصبی، تحریک پذیر و زودرنج می شویم، زیرا نیازها و درخواستهای ما را درک نمی کنید.
*افسرده می شویم زیرا در کنار شما احساس امنیت نمی کنیم.
آنچه زن ها دوست دارند مردها بدانند:
هرگاه به دنبال آرامش و آسایش خاطر به شما روی می آوریم و شما با سردی، بی تفاوتی، دوری یا عصبانیت به ما پاسخ می دهید، احساس می کنیم ناراحتی ما برای شما اهمیتی ندارد و شما دیگر دوستمان ندارید تا از ما حمایت کنید.
هر چه آسایش خاطر را از ما بیشتر دریغ کنید، ترس ما بیشتر می شود و در آن صورت نیاز ما به آسایش خاطر بیشتر می شود.
راه حل:
01 به خود یادآوری کنید که مجبور نیستید مارا نجات بدهید
یا مشکلات را حل کنید.ما تنها می خواهیم احساس کنیم که شما در کنار ما هستید و ما را تنها نمی گذارید. چنانچه ما را در آغوش بگیرید، ببوسید، و باما مهربان باشید (و نیز دیگر اشکال حمایت روحی و عاطفی)مرتکب هیچ اشتباهی نشده اید.چنانچه فکر می کنید برای حل مشکل ما راه حلی در اختیار دارید از ما بپرسید که آیا بدان نیازی داریم یا خیر.گاهی اوقات خواهیم دید که از توصیه ها، پیشنهادها و راه حلهای شما استقبال خواهیم کرد و گاهی اوقات نیز از این که نمی خواهیم با راه حل ومنطق یا مشکلاتمان مقابله کنیم، تعجب خواهید نمود.در این گونه اوقات تنها به شنونده بودن شما و حمایت روحی و عاطفی شما نیازمندیم.02 هرگاه از یک رفتار شما ناراحت شده ایم یا می گوییم که به آرامش و آسایش خاطر شما نیازمندیم، سعی کنید غرور خود را کنار بگذارید و به کمک ما بشتابید.تنها چیزی که دراین اوقات بدان نیاز داریم احساس مرتبط بودن و آرامش خیال است و هرگز نمی خواهیم شما را سرزنش کنیم یا گذشته ها را دوباره به میان بکشیم.
03به یاد داشته باشید:ارزشمندترین چیزی که در این اوقات برای ارائه به ما دارید عشق تان است نه راه حل و منطق تان.عشق و محبت شما این قدرت و توان را دارد که قلب ما را التیام بخشد و این با ارزش ترین از هر راه حل یا پیشنهادی است که در اختیار دارید.