چگونه زن زندگی خود را دیوانه سازید
در مقابل او شورش کنید
بارها از شما خواهش می کنیم که در مرتب نگه داشتن اتاق خواب به ما کمک کنید و لباس هایتان را سرجایشان بگذارید، اما شما به سادگی آن را فراموش می کنید یا نادیده می گیرید.
به شما می گوییم دوست نداریم مجلات مستهجن بخوانید یا فیلم های مبتذل تماشا کنید و اینکه از این کار شما ناراحت می شویم. اما شما می گویید که ما مادر شما نیستیم و دوست ندارید که ما به شما بگوییم چه کار بکنید و چه کار نکنید.
از شما می خواهیم شبهایی که دوست دارید تا دیروقت تلویزیون تماشا کنید به ما خبر بدهید و زودتر به ما «شب به خیر»بگویید تا ما تا دیروقت در بستر به انتظار شما بیدار نمانیم.اما شما ناراحت می شوید و می گویید که دوست ندارید یک یک حرکات و کارهای خود را به ما گزارش بدهید و برای آن ها اجازه بگیرید.
مردان عزیز:می دانم به این موضوع حساسیت زیادی دارید لذا سعی می کنم تا آنجایی که امکان دارد با ملایمت تمام آن را توضیح دهم.مردها بنابر غریزه نیاز دارند مستقل باشند و از اینکه آزادی و خودمختاری خود را از دست بدهند، می ترسند. می دانم اصلاً دوست ندارید به «زنی» جواب پس بدهید یا از دستورها و فرمان های او اطاعت کنید. از این که مرتباً به شما دستور بدهند بیزارید. اما حقیقت آن است که چنانچه می خواهید زن عاقل و مهربان خود را به یک دیوانه ی زنجیری تبدیل کنید، کافی است کنترل رابطه یا ازدواج خود را به دست بخش شورشی وجود خود بسپارید.
همین و بس. ممکن است در برابر من جبهه بگیرید و اطلاعات ارائه شده در این مقاله را نپذیرید. ممکن است در جایی از وجود خود احساس کنید از شما می خواهم که تسلیم شوید، غلام حلقه به گوش نامزد/همسرتان شوید و اجازه دهید شما را به بردگی بکشاند.هرگز این طور نیست. این از دست دادن آزادی نیست.بلکه آزاد شدن از شورشی و طغیان گر درون خودتان است که ممکن است زندگیتان را در دست خود گیرد.
اما این شورشی و سرکشی از کجا می آید؟ این شورشی از پسر کوچولوی درون هر مردی سرچشمه می گیرد که مجبور بوده است روزی پیوندهای عاطفی احساسی خود را با مادرش ببرد و مجدداً به عنوان موجودی مستقل و مجزا از مادرش دوباره تعریف کند تا مرد شود. این فرآیند جدایی چنانچه قرار باشد که پسر به مردی مستقل؛ خودمختار و سالم بدل شود کاملاً ضروری به حساب می آید و مقادیری رفتار شورشی را نیز در پی خواهد داشت. بالاخص این فرآیند در سالهای نوجوانی بیشتر صدق می کند که در آن میل و گرایش زیادی در پسر نوجوان وجود دارد که متفاوت از مادرش باشد و تولد دوباره ای به شخصیت واقعی و منحصر به فرد خویش به عنوان موجودی مجزا و مستقل بدهد.
پس مشکل در کجاست؟ خب، در بسیاری از پسرهای جوان این فرآیند جدایی و استقلال هرگز کامل نمی شود.گاهی اوقات بدان دلیل است که مادر اجازه ی این استقلال و جدایی را نمی دهد و بسیار کودک را کنترل می کند یا کاری می کند که کودک به دلیل این تمایز احساس گناه کند. گاهی اوقات به این دلیل است که پسر مجبور است نقش پدر فوت شده، غایب یا آزاررسان خود را برای خانواده بازی کند و از نقش حمایتگر برای مادر خود سر باز بزند و گاهی اوقات نیز بدان دلیل است که پیوندهای عاطفی میان اعضای خانواده به حدی نزدیک، صمیمی و قوی است که کودک به طوری ناخودآگاه همواره به مادر خود وابسته می ماند و این تمایز و استقلال هرگز اتفاق نمی افتد.
اما هنگامی که پسر جوان فرآیند جدایی و استقلال روحی و احساسی خود را از مادرش به پایان نمی برد، چه پیامدهایی انتظار او را می کشند؟ در این گونه اوقات این کار ناتمام را با زن های دیگر زندگی خود از قبیل همسر، نامزد و... از سر می گیرد و در مقابل هر چیز که به او احساس کنترل شدگی یا مغلوب بودن بدهد، شورش می کند.
حال ممکن است از خود سؤال کنید که آیا مردها آگاهانه این کار را می کنند یا خیر؟ پاسخ من به این پرسش این است که:«احتمالاً نه» چنانچه زنی مهربان و با احساس با چنین مردی که هنوز در مقابل زن های زندگی اش شورش می کند، ازدواج کند چه بر سر او خواهد آمد؟ از عصبانیت دیوانه خواهد شد!؟
مردان عزیز: از کجا می توانید بفهمید که آیا شما نیز یک شورشی هستید یا خیر؟ در زیر آزمونی وجود دارد که در تعیین این نکته به شما کمک خواهد کرد.(البته چنانچه مایل نیستید، مجبور نیستید به پرسشهای آن پاسخ دهید!)
آیا شما یک شورشی هستید؟
کدامیک از جملات زیر درست است و کدامیک نادرست؟
01 در جملاتی که برای توصیف زندگی عشقی تان به کار می برید، کلمات فشار و اجبار و الزام بیش از سایر کلمات دیگر به کار برده می شوند.برای نمونه:
«اینقدر مرا تحت فشار نگذار و الا می گذارم و می رم.»
«هر بار که خواسته ها و نیازهایت را با من در میان می گذاری احساس فشار، اجبار و الزام می کنم.»
«دوست ندارم منو مجبور کنی کارهایی رو که دوست ندارم انجام بدم:مثلاً خواندن این مقاله.»
02 هرگاه زنی از شما می خواهد کاری را انجام دهید، قویاً احساس می کنید که دوست دارید خلاف آن کار را انجام دهید.
03 شما از کلمه و واژه ی شورش و شورشی بیزارید و دوست دارید خود را مردی مستقل و قوی بدانید که هرگز مایل نیست تسلیم شده و به یک «زن ذلیل»تبدیل شود.
04 از این آزمون بدتان می آید.
خُب، مردان عزیز، چطور بود؟
چنانچه فکر می کنید آزمون فوق احمقانه بوده است و از فکر کردن به پاسخ پرسشهای آن سر باز زدید و حتی یک بار هم نخندیدید پس به شما تبریک می گویم. شما یک شورشی و طغیان گر حسابی و تمام عیارهستید!
حالا بیایید لحظه ای جدی به قضیه نگاه کنیم.زیرا در اینجا نکته ی مهمی وجود دارد که باید آن را یادآور شوم. مشکل شورشی بودن این است هر مراوده و تبادل کوچک، با نامزد/همسرتان را به نبرد خواسته ها تبدیل می کند.نبرد قدرتی که در آن شما مدام می خواهید استقلال و کنترل ناپذیری خود را به خودتان اثبات کنید. برای نمونه نامزد/همسرتان می گوید: «بیا آخر هفته بریم بیرون شهر.» و شما احساس می کنید مجبورید که حتماً با او مخالفت کنید و بگویید که مثلاً کار دارید هر چند که به طرزی پنهان خودتان نیز بدتان نمی آید که کمی استراحت یا تفریح کنید.همسرتان می گوید آمادگی دارد که با شما همبستر شود، اما شما به یکباره احساس خستگی یا بی علاقگی می کنید، هر چند که همین ده دقیقه پیش خودتان نیز می خواستید شروع کنید. نامزد/همسرتان از رفتار یکی از دوستان شما انتقاد می کند، اما شما به یکباره احساس می کنید که می خواهید از او دفاع کنید، گر چه پیش از آن که همسرتان چیزی بگوید، خودتان نیز از رفتار این دوست تان ناراحت شده بودید و با همسرتان هم عقیده بودید.
کدامیک از رفتار مردها، زن ها را دیوانه می سازد
* در برابر آنچه از شما خواسته بودیم که انجام دهید، مقاومت می ورزید و اغلب خلاف آن را انجام می دهید.
* با نظر یا عقیده ی ما مخالفت می کنید، تنها برای آنکه متفاوت باشید.
*درخواستهای ما را به عنوان فشار و اجبار تعبیر می کنید و با ناراحتی از دست ما از خود بیش از حد واکنش نشان می دهید.
*به عشق و علاقه و محبت ما مظنون هستید و اظهار عشق ما را به خود روش های فریبکارانه ای برای کنترل و سلطه جویی بر خودتان تصور می کنید.
*به توصیه ها، پیشنهادها، کمک ها و حمایتهای ما به گونه ای پاسخ می دهید که گویی تلاش های ما را برای کنترل کردن و سلطه بر شما صورت می گیرد و سپس گفته های ما را به حساب نمی آورید، هر چند هم که منطقی باشد.
*از آسایش خاطر دادن به ما خودداری می ورزید و عشق تمام و کمال خود را از ما دریغ می کنید.زیرا دوست ندارید از شما توقعی داشته باشیم یا احساس کنید که مجبورید ایفای نقش کنید.
چرا و چگونه شورشی بودن بدترین احساسات را در ما زن ها تولید می کند
*دراین گونه اوقات ما از شما می رنجیم و احساس محبوب نبودن می کنیم، زیرا ظاهراً این طور به نظر می رسد که مرتباً رو در روی ما می ایستید و جبهه می گیرید.
*احساس ناامنی و محتاج بودن می کنیم، زیرا شما عشق خود را از ما دریغ کرده اید.
*عصبی، مأیوس و سرخورده می شویم، زیرا در مقابل پیشنهادها یا پرس و جوهای ما از خود مقاومت نشان می دهید.
*احساس می کنیم مجبوریم در حق شما مادری کنیم، زیرا مانند یک پسر بچه ی شورشی رفتار می کنید.
*مغرض و بدجنس می شویم،زیرا احساس می کنیم ما را به یک نبرد قدرت کشانده اید.
*عصبانی، تحریک پذیر و سلطه جو می شویم، زیرا از انجام کوچکترین و ساده ترین کارهایی که برای حفظ رابطه مان ضروری است نیز سرباز می زنید.
آنچه زن ها دوست دارند مردها بدانند:
هرگاه که مثل شورشی ها رفتار می کنید از ما یک دشمن می سازید.
هنگامی که مثل مادرتان با ما رفتار می کنید، مادری که باید استقلال و خودمختاری تان را از او پس بگیرید، بدترین احساسات را در ما زنده می کنید.هرچه بیشتر در مقابل ما و رابطه مقاومت بورزید، ما را بیشتر تخریب می کنید و به کابوس هایتان بیشتر تحقق می بخشید.
راه حل:
01 نبردهایتان را با دقت انتخاب کنید.در هر رابطه موقعیتها و زمان هایی وجود دارند که باید حدود و ثغوری را برای خود
تعریف کنید. پایتان را زمین بکوبید و مثلاً «نه» بگویید (اما نه در تمامی اوقات)به جای آن که به طور مستمر و مداوم در برابر تمامی درخواست ها و نیازهای نامزد/همسرتان از خود واکنش افراطی نشان دهید، مواقع و موقعیت هایی را انتخاب کنید که این نوع رفتار در آنها مناسب و منطقی باشد. ببینید کدام یک از مسائل و موضوعات برای شما مهمترند:وقت گذرانی با دوستانتان، تماشای تلویزیون، وقت آزاد در تنهایی بی آن که مزاحم تان شوند، عدم اجبار در برنامه ریزی برای تعطیلات آخر هفته و... و سپس بیاموزید که برای آنها با نامزد/همسرتان مذاکره کنید. نه اینکه به طور اتوماتیک در برابر حتی ساده ترین خواسته های او شورش کنید. در غیر این صورت رابطه یا ازدواج شما به میدان نبردی بدل می شود که مسلماً هر دو در آن مجروح و زخمی خواهید شد.
02 هرگاه در خود احساس سرکشی، طغیان و شورش می کنید، به خود یادآوری کنید که نیت نامزد/همسرتان این نیست که شما را کنترل کند و از شما یک پسربچه ی کوچک، مطیع و فرمانبردار بسازد، بلکه تلاش می کند با شما ارتباط برقرار سازد، مرتبط شود، افکار و احساساتش را بیان کند، نزدیکی و صمیمیت بیشتری ایجاد کند و تفاهم، هارمونی و هماهنگی بیشتری در زندگی تان بیافریند.
03 بر روی مسائل و موضوعات حل و فصل نشده ای که با مادرتان دارید کار کنید. آه، می دانم که این کار خیلی جالب و لذت بخش به نظر نمی رسد. اما چنانچه فکر می کنید که مسائل
ناتمام و احساسات حل و فصل نشده ای را با مادرتان دارید، ممکن است آنها را بر روی نامزد/همسر خود فرافکنی کنید.سعی کنید خود را از شرطی شدن های گذشته آزاد سازید.می توانید برای چند جلسه به یک مشاور یا روانکاو مراجعه کنید.به گروه درمانی های مردانه بپیوندید، با دیگر اعضای خانواده صحبت کنید.از هر چیز دیگری که بتواند به شما کمک کند از عکس العمل های خود چه درسطح درونی و چه در سطح بیرونی آگاه شوید و آنها را تعدیل سازید، استفاده کنید.