نیاز به زیبایی در روزهای جوانی
دراین مقاله و قسمت های بعدی از کتاب جوان از نظر عقل و احساسات مرحوم فلسفی مطالبی پیرامون علاقه مندی فطری جوانان به زیبایی آورده شده است و همچنین به ارتباط این موضوع با اوج غریزه در این دوران و اثرات زیان بار پرورش بیش از حد تمایل به زیبایی پرداخته شده و در پایان راه هایی برای کنترل و استفاده ی صحیح این میل در جوانان بیان شده است .
دو صفت مطبوع
در ایام بلوغ به طور طبیعی دو صفت مطبوع و جذاب در جوانان نورس بروز می کند: یکی شکفته شدن غریزه جنسی و دیگری طراوت و زیبایی ایام شباب .
گرچه تمایل جنسی خود به تنهایی عامل بسیار مؤثری برای جلب جنس مخالف و حفظ نسل بشر است ، ولی خداوند این تمایل آتشین را با زیبایی و جمال دختران و پسران آراسته و از این راه رغبت پیوند را در آنان سوزان تر کرده و میل پیوستگی آن را به یکدیگر تشدید نموده است .این نکته واضح است که برای شناسایی همه زیبایی ها و درک جمال طبیعی و هنری ، تنها حس فطری جمال دوستی کافی نیست ، بلکه باید آن نیروی طبیعی تربیت شود و در پرتو پرورش های صحیح ، بسط و توسعه پیدا کند تا بتواند جمال موجودات زیبا را آن چنان که هست درک نماید، و از آن محظوظ و بهره مند گردد.
استعداد درک زیبایی ها، مانند قابلیت تفکر و سجایای اخلاقی یا قوه سخن گفتن و خط نوشتن ، در نهاد فرزندان بشر نهفته است . پرورش صحیح می تواند آن استعدادها را آشکار کند، و از سر حد قوه به فعلیت بیاورد. اگر استعداد درک زیبایی مورد حمایت و پرورش قرار نگیرد، اگر آن احساس لطیف به طرز شایسته ای تربیت نشود، خفه و خاموش مانده و هرگز در ضمیر صاحبش شکفته نمی شود.
زیباپسندی در دنیای امروز
مردم علاقه دارند همه جا و همه چیز زیبا باشد. در خانه آراسته زندگی کنند. لباس نیکو بپوشند. و روی و موی خود را به زیبایی بیارایند. روی مبل قشنگ بنشینند و بر مرکب زیبا سوار شوند. حیاط منزل و اطاق پذیرایی غرق گل های رنگارنگ باشد. میز غذا، حتی بسته بندی دوا، زیبا و قشنگ باشد. امروزه پول هایی که مردم در کشورهای پیشرفته صرف زیبایی و جمال می کنند، اگر از مصارف ضروریات زندگی بیشتر نباشد، کمتر نیست .
ادامه مطلب...
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » دق دل بعضی ها ( پنج شنبه 89/2/2 :: ساعت 6:19 عصر )
مغز دخترا بهتر کار میکنه یا پسرا؟
از تفاوتهای دختران و پسران چه می دانید؟
مغز یک نوزاد در رحم بسیار سریع رشد میکند و طی یک یا دو ماه از چند سلول، به پیچیدهترین ساختار طبیعت تبدیل میشود و در ادامه جنین در ششمین ماه بارداری تواناییهای مهمی کسب می کند که همگی تحت کنترل مغز او هستند. در هنگام تولد، مغز نوزاد هنوز به طور کامل شکل نگرفته است و تنها به اندازه یک سوم اندازه واقعی رشد کرده است زیرا مدت زیادی طول میکشد تا مغز کامل شده و به شکل تکامل یافته خود دست یابد.
سپس در سال اول تولد، تراکم سیناپسهایی(سیناپس به محل اتصال سلولهای عصبی گفته می شود) که در مغز ایجاد میشود به سرعت افزایش یافته و همان فرآیندی که قبل از تولد آغاز شده است ادامه مییابد. ولی در حدود ده ماهگی میزان افزایش سیناپسها متوقف شده و از یک سالگی تا پایان عمر ثابت می ماند.
از همان اوایل، تفاوتهای جنسیتی در مغز نوزادی که هنوز متولد نشده است، مشهود است. یکی از این تفاوتها آن است که قسمتهای راست و چپ مغز در پسرها ارتباطات کمتری به نسبت دختران پیدا می کند.
بنابر همین تفاوتها، مطالعات اخیر نشان داده که پسرها در برخورد با انواع خاصی از مسائل (مانند امتحانات هجایی یا جدول کلمات) تنها از یک طرف مغزشان استفاده میکنند، در حالیکه دخترها از هر دو طرف استفاده میکنند.
نیمه راست مغز همچنان که رشد میکند، سعی میکند ارتباطاتی با نیمه چپ مغز برقرار کند اما در پسران(البته در دوران کودکی) نیمه چپ آمادگی ایجاد ارتباطات را ندارد و لذا این «اتصالات» صورت نمیگیرد و در عوض سلولها به نیمه راست، یعنی جایی که از آن آمدهاند، باز میگردند لذا اتصالات در نیمه راست مغز غنیتر صورت گرفته و همین وضعیت باعث موفقیت پسران در حل مسایل ریاضی (در زمان تحلیل ، بررسی و حل مسایل ریاضی نیمکره راست مغز بیشترین فعالیت را دارد) است.
از طرف دیگر در دختران ارتباط بین دو نیمکره با موفقیت بیشتری برقرار شده و لذا باعث میشود که تواناییهای کلامی دختران بسیار بالاتر باشد.
دختران در سالهای اولیه مدرسه در مقایسه با پسران هوشبهر بیشتری دارند و نمرات بهتری را میآورند ولی در دوران دبیرستان و دانشگاه این تفاوت ها کاهش مییابد.
ادامه مطلب...
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » دق دل بعضی ها ( پنج شنبه 89/2/2 :: ساعت 6:19 عصر )
حال و هوای روزهای بلوغ
دوره نوجوانی از مهم ترین و حساس ترین دوره های زندگی انسان به شمار می رود، زیرا در این دوره نوجوان به دنبال یافتن هویت خویش، در مسیر شکل دادن به شخصیتی متکی به خود گام برمی دارد. سؤالات متعددی نیز در ذهن نوجوان نقش می بندد که چنانچه نتواند پاسخی مناسب برای آن ها بیابد، چه بسا ممکن است شخصیتی متزلزل و احیاناً دوگانه پیدا کند.
بنابراین، شناخت جنبه های مهم جسمانی، روانی، اجتماعی، عقلانی و اخلاقی نوجوانان این توانایی را به نوجوان و اطرافیان او می دهد تا شیوه صحیح برخورد با تغییرات جسمی ـ روانی به وجود آمده را بدانند و تا حدی از بروز ناسازگاری های خاص این دوران جلوگیری نمایند. این مقاله، نیم نگاهی به جنبه های مهم شخصیت نوجوانان انداخته است.
دوره نوجوانی هم زمان است با دوره بلوغ. یکی از بحرانی ترین دوره های زندگی.
در دروه بلوغ، تغییرات گوناگونی در ابعاد شخصیتی نوجوان رخ می دهد که هر کدام به نوعی می تواند بر او اثر بگذارد و حتی گاهی شخصیّت او را دگرگون سازد. این مقاله، به برخی از این جنبه ها اشاره دارد. اما پیش از ورود به اصل بحث، توجه به چند نکته لازم است:
1ـ بحران بلوغ: فرایند بلوغ یکی از بحرانی ترین دوره های زندگی هر فرد است. استانلی هال، (Hall, Stanly) که به پدر روان شناسی بلوغ معروف است، این مرحله را «دوران طوفان و فشار» می نامد. نوجوان در این دوره،تمایلات و خواهش های متضادی دارد; مثلاً با این که می خواهد با دوستان باشد، به تنهایی نیزعلاقه مند است.
روسو دوره بلوغ را تولّد مجدّد می داند. او می گوید: وقتی فرد به دوره بلوغ می رسد مثل این است که فرد دیگری با خصوصیات بدنی و روانی متفاوتی در وی به وجود آمده است.
در هفت سال سوّم زندگی که دوران بلوغ و جوانی است، تحولات سریعی در جسم و جان نوجوان پدیدار می گردد و در مدّت کوتاهی اندام و افکارش به کلّی تغییر می کند. دوره نوجوانی و بلوغ به سنین بین 12 تا 18 سالگی اطلاق می شود. این دوره یکی از بحرانی ترین دوره هاست. گاهی گذشتن از مرز کودکی و رسیدن به قلمرو بلوغ با نابسامانی های فراوانی همراه است. در این دوره، نوجوان نه دیگر کودک به حساب می آید و نه هنوز به درستی بالغ گردیده است.
وی در مرز بین این دو مرحله (کودکی و بزرگسالی) قرار می گیرد و با فشارها و انتظارات خاص هر دوره رو به رو می شود; از سویی، اگر کار کودکانه بکند او را ملامت می کنند که بزرگ شده است و این کار در شأن او نیست و از سوی دیگر، معمولاً با او مانند بزرگسالان رفتار نمی شود. در زندگی، نقش کودک و بزرگسال، هر کدام مشخص است و می دانند چه کاری باید انجام دهند، ولی نوجوان در وضع روحی مبهم و پیچیده ای به سر می برد; او به درستی نمی داند چه باید بکند.
2ـ تعریف بلوغ و نوجوانی: کلمه «بلوغ» یا (Puberty) ممکن است به چند صورت تعریف شود:
الف. بلوغ جنسی: بلوغ به این معنا یعنی رسیدن به سن تولید مثل و شهوت جنسی که سنین آن در بین ملل و افراد گوناگون بر حسب نژاد، مناطق جغرافیایی و آب و هوایی متفاوت است و معمولاً بین سنین 12 ـ 18 سالگی واقع می شود.
ادامه مطلب...
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » دق دل بعضی ها ( پنج شنبه 89/2/2 :: ساعت 6:19 عصر )
پرورش عزت نفس در دوره نوجوانی
تغییر و تحولاتی که در دوره ی نوجوانی رخ میدهد، هم نوجوان را گیج می کند و هم برای والدین ابهام برانگیز است. با آغاز بلوغ، تغییرات سریع جسمی شروع می شود و از طرف دیگر تغییرات شناختی و فکری نیز در نوجوانان آغاز می گردد بطوریکه این تغییر و تحولات به آنها کمک می کند تا مانند افراد بالغ و بزرگسال به دنیا نگریسته و فکر کنند. تغییرات عاطفی و هیجانی نیز بخش دیگری از فرآیند بلوغ است که بر اثر آن توجه نوجوان به جنس مخالف معطوف گشته و حتی در برخی از موارد آنها را با مشکلات عاطفی همراه می کند. به طور کلی سالهای نوجوانی برای برخی از افراد دوران بسیار پر استرس و دشواری است؛ چرا که این مرحله از رشد باعث تغییرات اساسی در تمام جنبه های زندگی فرد می گردد.
از طرف دیگر تغییرات هورمونی، تغییرات در خلق و خو و فشار همسالان نیزبر تصمیمات نوجوان تاثیر بسزایی خواهد گذاشت و در اثر همین مساله نوجوان ممکن است تصمیمات نادرستی را اتخاذ کند که نتیجه آن عواقب منفی و گاه مشکلات جبران ناپذیر باشد و مهم تر از همه اینکه، مرحله نوجوانی دورانی است که عزت نفس افراد، در آن شکل می گیرد. البته در برخی از موارد عزت نفس در اثر تغییر و تحولات دوره نوجوانی کاهش می یابد؛ که این کاهش، موقتی بوده و مجدداً با تقویت خود و اطرافیان بالا می رود.
عزت نفس از این نظر دارای اهمیت است که احساس نوجوان نسبت به خود، بر اعمال و رفتار وی تاثیر می گذارد
منظور از عزت نفس در نوجوانی، باور هر فرد نسبت به ارزشها و تواناییهای خود می باشد که برای خود، چه مقدار اهمیت و احترام قائل است و موفقیتهای خود را نشانه تلاش و کوشش خویش می داند یا خیر ؟!
عزت نفس در نوجوانی از این نظر دارای اهمیت است که احساس فرد نسبت به خود، بر اعمال و رفتار وی تاثیر می گذارد. بنابراین هر نوجوان، هر تعریفی از خود داشته باشد، همان عزت نفس او را نشان میدهد.
من کیستم؟
پاسخی که نوجوان به این سؤال میدهد، نشان دهنده میزان عزت نفس او است.
نوجوانانی که عزت نفس و اعتماد به نفس بالایی دارند، سریعتر دوست پیدا می کنند، بر رفتارهای خود کنترل بیشتری دارند و از زندگی بیشتر لذت می برند. لذا داشتن احساس قوی از عزت نفس در این دوران به معنای اطمینان به خود و آن چیزی است که انجام می دهند. نوجوانانی که در این دوره از زندگی اعتماد به نفس مثبت و قوی دارند، می توانند تصمیمات و انتخابهای درستی را انجام دهند و سازگاری خوبی با بزرگسالان دارند. همچنین اعتماد به نفس مثبت ارزش و اهمیت بسیاری در زندگی نوجوان و موفقیتهای بعدی وی دارد.
ادامه مطلب...
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » دق دل بعضی ها ( پنج شنبه 89/2/2 :: ساعت 6:19 عصر )
خواسته ی نوجوان از شما
نوجوانان از والدین خویش توقعاتی دارند که برآورده شدن این انتظارات، می تواند نقش مهمی در سلامت روان آنان داشته باشد. این عوامل به اختصار عبارتند از:
1 - محرم اسرار: نوجوانان به بزرگسالانی نیاز دارند، که به حرف های آن ها گوش نموده و آن ها را درک نمایند و از همه مهم تر این که رازدار آن ها باشند. این اشخاص می توانند پدر و مادر و یا معلم آن ها باشند.
2 - مورد اعتماد بودن: زمانی که نوجوان مرتکب خلافی می شود، باید به او فرصت توضیح داد. برای یک نوجوان دردمند، هیچ چیزی آرامش بخش تر از وجود والدینی که بتواند آزادانه حرفش را به آنان بگوید، نیست.
3- آزادی در تصمیم گیری: نوجوان می خواهد مشکلاتش را خود حل کند و براساس کمک های والدین و یا معلمان در تصمیم گیری آزاد باشد. والدینی که این فرصت را به فرزندان خویش نمی دهند ، درحقیقت آنان را هم از اعتماد به نفس در مواجهه با موقعیت بازداشته و هم از حل مسئله محروم ساخته اند.
4- توجه و علاقه مداوم والدین: کودکان و نوجوانان دوست دارند، که والدین مسئول داشته باشند. زیرا این حالت به آنان اطمینان می بخشد. روان شناسان در تحقیقات خود به این نتیجه رسیده اند، که خانواده مطلوب و ایده آل خانواده ای است که امنیت عاطفی، احساس ارزشمندی، احساس تعلق و مورد عشق و علاقه بودن را تأمین می کند.
ادامه مطلب...
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » دق دل بعضی ها ( پنج شنبه 89/2/2 :: ساعت 6:19 عصر )
به آرامی، کنارش باش!
با آن که آدمی در پایان دوره کودکی با محیط خود، سازش یافته، به نظر می رسد هنوز فردی است که به مرحله نهایی تحوّل و گسترش خود نرسیده. پایان دوره کودکی آغاز دوره بزرگی است که هر انسانی در جریان یک تحوّل طبیعی، با عبور از آن « تعادل نهایی » را به دست می آورد. این دوره، که موسوم به دوره نوجوانی است، هم از نظر نوجوانان و هم از نظر والدین، از قدیم، دورانی دشوارتر از سال های کودکی قلمداد شده است. شاید بتوان گفت که نوجوانی بحرانی ترین مرحله زندگی است و هر کس در جریان زندگی خود ، به ناچار باید از این گردباد شدید بگذرد. این گردباد آن چنان وجود روانی و جسمانی نوجوان را دست خوش جریانات خویش می سازد که می توان گفت: او را دچار حیرت و سرگشتگی می کند.
او آرام و قرار ندارد، به این در و آن در می زند، تلاش می کند تا از میان امواج خروشانی که از هر سو او را احاطه کرده است، راهی به سوی ساحل نجات بیابد. پس نوجوان را باید شناخت، باید به دلش راه یافت و در حلّ و فصل مشکلات این سن، او را یاری کرد. به راستی، کم تر خانه ای است که در آن، نوجوانی زندگی نکرده و یا آینده نزدیکی در انتظار او نباشد. همه به نحوی با نوجوانان سروکار دارند. بنابراین، لزوم آشنایی با مسائل و مشکلاتی ـ که در واقع ـ زیرساز بحران های رفتاری نوجوانان است، برای همه افراد کم و بیش لازم است; زیرا هرگونه ناآشنایی با این مسائل ممکن است سبب تشدید واکنش های عصیانی نوجوان و بروز رفتارهای غیرعادی خطرناکی شود که دامنگیر خود نوجوان و اطرافیان او خواهد شد.
ماهیت دوره نوجوانی
از لحاظ روان شناسی ، در تحوّل روانی آدمی، دوره مهمی وجود دارد که بین دوره کودکی و بزرگ سالی قرار می گیرد و به دوره «نوجوانی» مشهور است.
نوجوانی، معرّف مرحله تغییر عمیقی است که کودک را از بزرگ سال جدا می سازد. این مرحله واقعاً به منزله دگرگون شدن است; زیرا در چنین دوره ای، نوجوان دایم در حال تغییر است .اگرچه نوجوان در حال دگرگون شدن و تغییر یافتن است، ولی در عین حال، این دوره ای است که آدمی در مقابل مسائل زندگی، به صورتی که در حیات روزمرّه در اجتماع بزرگ سالان مطرح می شود، وضع مشخصی به خود می گیرد. بنابراین، می توان گفت: پدیده اساسی نوجوانی تهیه شخصیّت است و این عمل تهیه می تواند در اشکال گوناگون ظاهر شود.
نوجوان همان کسی است که تقریباً تا سن یازده، دوازده سالگی، بخاطر قبول بی چون و چرای دستورات بزرگ سال رفتاری طبیعی و بهنجار از خود نشان می داد; نه تنها به پیروی تن در می داد، بلکه می خواست شرایطی را که توسط بزرگ سال یا پدر و مادر وی پیش بینی و تعیین شده بود، بپذیرد.
اما به ناگاه، تغییر شیوه می دهد و برخلاف سابق، آنچه بزرگ سال می گوید و سابقاً مورد قبول وی بود، گردن نمی نهد. این چیزی است که نظر هر کس را به خود جلب می کند. گاهی طرز راه رفتن خود را عوض می کند ، لهجه خود را تغییر می دهد، رؤیایی و عشق طلب می شود، نسبت به زیبایی ها با حسّاسیت می نگرد و اندک اندک قدم به دنیای درون خویش می گذارد. افکار وی بیش تر متوجه چیزهایی می شود که مربوط به زمان حال نیستند و با واقعیات همان لحظه تناسبی ندارند. در خلال این تحوّل، نوجوان آرام آرام نسبت به قدرت فکر هشیار می شود و به زودی در کمند ارزش های فردی خود در می غلتد.
ادامه مطلب...
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » دق دل بعضی ها ( پنج شنبه 89/2/2 :: ساعت 6:19 عصر )
با فرزندتان بلوغ را تجربه کنید
بررسی نقش والدین در بحران بلوغ نوجوانان
نوجوانی، دورهای است که در آن فرد نهتنها از نظر فیزیکی، بلکه از نظر روحی و فکری و ذهنی هم دچار تغییرات اساسی میشود. به همین دلیل است که این دوره، مرحلهای مهم در زندگی هر فرد است که همچون یک انقلاب و دگرگونی بزرگ در بسیاری از خانوادهها بروز میکند.
با وجود برخی نظریات منفی درباره نوجوانی، نوجوانان اغلب پرانرژی، فکور و آرمانگرا هستند و علاقه زیادی به حق و عدالت دارند. پس گرچه این دوران میتواند یکدوره مشاجره و اختلاف نظر بین خانواده و فرزند باشد ، اما سالهای نوجوانی زمانی برای کمک به کودک برای رشد و مستقل شدن و تبدیل شدن او به یک جوان سالم و موفق هم هست.
همواره این شعار را به عنوان والدین یک نوجوان در نظر داشته باشید که «ما این دوران را با هم سپری میکنیم و با هم از آن خارج میشویم! با هم»! سرکشی ؛ رفتاری متداول
یکی از رفتارهای متداول نوجوانان در این سن و سال، سرکشی است؛ بخصوص در مقابل والدین. اگرچه این یک رفتار متداول بین نوجوانان است، اما تنها نشانه دوران بلوغ نیست و در مورد همه صدق نمیکند.
هدف اول در سالهای نوجوانی، کسب استقلال است. برای ایجاد این وضعیت، نوجوانان سعی میکنند از والدینشان فاصله بگیرند؛ بخصوص نوجوانانی که والدینشان به آنها نزدیکترند. نوجوانان معمولا کارهای متفاوتی انجام میدهند که به نظر والدینشان عجیب و غریب است. هرچه نوجوان بالغتر میشود ، تفکرات او منطقیتر میشود. آنها اخلاقیات خاص خود را دنبال میکنند و والدین متوجه میشوند که کودکانشان که تا دیروز به دنبال پیروی از آنها برای جلب رضایتشان بودند، اکنون سعی در دفاع از عقاید و باورهای خود دارند و در مقابل آنها طغیان میکنند.
شاید در این شرایط لازم باشد که والدین درباره میزان استقلالی که به فرزندشان میدهند، کمی بیندیشند و از خود بپرسند که آیا والدین کنترلکننده و مستبدی هستند؟ آیا به سخنان فرزندشان گوش میدهند؟ آیا اجازه میدهند که نظرات فرزندشان با نظرات آنها متفاوت باشد؟
در اینجا به نکاتی اشاره میکنیم که باید در دوران نوجوانی فرزندتان به آنها توجه کنید تا فرزندتان این مرحله را راحتتر سپری کند:
در این زمینه مطالعه کنید و اطلاعات خود را بالا ببرید کتابهایی در مورد نوجوانان بخوانید. به سالهای نوجوانی خود فکر کنید و سعی کنید به یاد بیاورید که چگونه با مشکلات آن دوران خاص دست و پنجه نرم میکردید. تغییرات روحی و روانی فرزند خود را درک و خود را برای آن آماده کنید. والدینی که از قبل درباره اینگونه تغییرات اطلاعات کسب کردهاند، بهتر میتوانند با آنها کنار بیایند. هر چه بیشتر بدانید، بهتر میتوانید آماده شوید.
با فرزند خود به موقع صحبت کنید. در مورد تغییراتی که در دوران بلوغ در بدن آنها صورت میگیرد ، با آنها صحبت کنید و به سوالات آنها تا حد ممکن پاسخ بدهید.
شما فرزند خود را بهتر میشناسید و میتوانید کاملا متوجه شوید که چه زمانی برای اینگونه بحثها مناسب است. اگر این بحثها را به تاخیر بیندازید، فرزندتان هنگام این تغییرات، دچار ترس، اضطراب یا حتی تصورات غلط میشود.
میتوانید کتابهای مناسب را در این زمینه به او بدهید تا مطالعه کند. حتی میتوانید از دوران بلوغ خود برای فرزندتان تعریف کنید. این کار باعث میشود فرزندتان حس بهتری داشته باشد و دچار ترس و احساس تنهایی نشود.
ضرورت درک احساسات
ادامه مطلب...
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » دق دل بعضی ها ( پنج شنبه 89/2/2 :: ساعت 6:19 عصر )
رازهای خصوصی در نوجوانی
بسیاری از مطالبی که درباره جوانان و نوجوانان گفته میشود، بر عواملی مانند تغییرات فیزیکی، روحی و اجتماعی همراه با پریشانی و سرگردانی در این دوران تاکید دارد. اما علت اینکه در شرح این دوران چنین می گویند چیست؟
نوجوانان چگونه به مسایل نگاه میکنند؟
«تا زمانی که خودتان را به جای فرزندتان قرار ندهید و از دید او به مسایل نگاه نکنید، نمیتوانید با او ارتباط برقرار کنید.» این جملهای است که بسیاری از روانشناسان کودک و نوجوان روی آن تکیه میکنند و معتقدند باید با شیوه نگرش یک نوجوان آشنا شوید. به همین منظور سعی کنید به دوران نوجوانی خود برگردید و احساسات، امیدها و ایدههایی را که داشتید، به یاد آورید. بسیاری از والدین این دوران از زندگی خود را فراموش میکنند و در برخورد با نوجوانشان خودخواهانه تصمیم میگیرند. تصور کنید شما یکی از تیزهوشترین نوجوانان جهان هستید ولی برای فردی کار میکنید که بزرگتر از شما است ولی به اندازه شما باهوش نیست و شما مجبورید برطبق خواستههای او رفتار کنید. در چنین وضعیتی چه احساسی خواهید داشت؟
در سنین بلوغ افت تحصیلی اتفاق میافتد زیرا فعالیتهای بیشتری وارد زندگی نوجوانان میشود. بازی فوتبال، توجه به جنس مخالف، مکالمات تلفنی و مهمانیهای دوستانه .بلوغ و نوجوان
بسیاری از پژوهشگران معتقدند، نوجوانان با ورود به سن بلوغ، تیزهوش میشوند و به مرور زمان اطلاعات عمومی آنها بالا میرود و سعی میکنند برای هر پرسش، جواب قانع کنندهای داشته باشند. طبیعی است که در این هنگام هوش و ذکاوت دوستان آنها هم افزایش مییابد. کودکانی که شما سالها میشناختید، ناگهان مهارتهای بسیار زیادی به دست میآورند و اگر سخنی از دوستان خود بشنوند آن را حقیقت محض تلقی میکنند. «نوجوان من زمانی درباره همه چیز با خانواده حرف میزد ولی وقتی به سن بلوغ رسیده حرف کمتری برای گفتن دارد.» این جملهای است که بسیاری از مراجعهکنندگان به کلینیکهای روانشناسی کودک و نوجوان به پزشکان میگویند و به دنبال چارهای برای آن میگردند. نوجوان با رسیدن به دوران بلوغ، به پرسشها خیلی کوتاه و فشرده پاسخ میدهد و رازهایش را با دوستان خود مطرح میکند.
نوجوان زودرنج
در سنین بلوغ، عصبانیت، زودرنجی و تاثیرپذیری از دوستان افزایش مییابد و نوجوان به دلیل تمایلی که به گذراندن وقت با همسن و سالان خود دارد، از فعالیتهای خانوادگی دوری میکند. اگر برای انجام کاری از آنها کمک بخواهید، ناراحت میشوند و غرورشان جریحهدار میشود و اگر دوستشان همراه آنها باشد، ممکن است دعوت شما را برای گردش قبول نکنند. نوجوانان دوست دارند مانند همسن و سالهای خود لباس بپوشند و هویت خودشان را از این طریق ابراز کنند بنابراین هر لباسی که مد شود به سرعت در میان نوجوانان رواج پیدا میکند. فراموش نکنید که در سنین بلوغ افت تحصیلی اتفاق میافتد زیرا فعالیتهای بیشتری وارد زندگی نوجوانان میشود. بازی فوتبال، توجه به جنس مخالف، مکالمات تلفنی و مهمانیهای دوستانه از جمله فعالیتهایی است که در مراحل سنی قبل وجود نداشت.
حریم خصوصی
نوجوانان تمایل دارند بیشتر وقت خود را در اتاقشان و تنها بگذرانند. شاید به این دلیل که نمیخواهند با والدینی که مسایل آنها را درک نمیکنند، مواجه شوند. اگر تلفن، تلویزیون و ضبط صوتی در اتاق آنها باشد فقط در مواقع ضروری از اتاق خود خارج میشوند. یکی از دیگر دلایلی که نوجوانان بیشتر اوقات خود را در تنهایی سپری میکنند، این است که در این سنین به خواب بیشتری نیاز دارند و در روزهای تعطیل، اغلب تا ظهر میخوابند. تغییر دیگری که در سنین بلوغ رخ میدهد، نیاز به داشتن حریم خصوصی است و والدین باید به این حقوق نوجوان خود احترام بگذارند. نوجوان در دوران بلوغ تصور میکند خانواده او گنجی دارد که تمام نشدنی است و به همین دلیل بدون هیچ محدودیتی با تلفن صحبت میکند.
از هر گونه بحث، نصحیت مستقیم و سر و صدا راه انداختن افراطی پرهیز کنید. باز هم بلوغ
سن بلوغ، دورانی است که بسیاری از والدین فرزندان خود را تنبل مینامند. البته این به معنی این نیست که نوجوانشان فعالیت ندارد بلکه فقط در کارهای خانه به والدین کمک نمیکند و خود را با کارهای دیگری مانند تفریح با دوستان، تلفنی حرف زدن، گوش کردن موسیقی و.... سرگرم میکند. وجود این روحیات در نوجوانان طبیعی است و اگر برخی از نشانههای گفته شده را در نوجوان خود مشاهده کردید، آگاه باشید که او در حال گذراندن مرحله بلوغ است و باید خود را با شرایط او وفق دهید تا نوجوانتان از شما فاصله نگیرد.
ادامه مطلب...
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » دق دل بعضی ها ( پنج شنبه 89/2/2 :: ساعت 6:19 عصر )
چگونه بر احساس خجالت غلبه کنیم؟
با تغییر و تحولات جسمی و روانی که در دوران نوجوانی در افراد ایجاد می گردد، برخی از نوجوانان در مواجهه با موقعیتهای اجتماعی و یا حضور در جمع با مشکل مواجه شده و در اصطلاح رایج از احساس خجالت رنج می برند. این احساس در برخی آن قدر شدت می یابد که ناخواسته فعالیتهای اجتماعی شان به شدت کاهش یافته و در نتیجه تبعات گاه نامطلوبی را برای آنها بر جای خواهد گذاشت. لذا اگر آن قدر دچار احساس خجالت هستید که بر اثر آن دایما دچار استرس می شوید، نمی توانید در موقعیتهای اجتماعی شرکت کنید ویا از رو به رو شدن با افراد و مجامع عمومی هراس دارید و حتی باعث شده که در خانه تنها بمانید و ارتباطاتتان را با دوستان و اقوام به حداقل برسانید، باید بدانید که ممکن است خجالت شما ناشی از سه علت عمده باشد:
- هراس اجتماعی
- اختلال اضطراب اجتماعی
- و یا اختلال شخصیت اجتنابی
البته ما در این مقاله سعی نداریم به نشانه شناسی و یا تشخیص بیماری بپردازیم بلکه تنها می خواهیم به شما یادآوری کنیم که اگر خجالت باعث ایجاد اختلال بر روند طبیعی زندگی تان شده است نباید نا امید باشید. شما می توانید با این احساسات کنار آمده و حتی زندگی شادی را برای خود برنامه ریزی کنید.
قبل از هر چیز به توصیف کوتاهی از هر یک از مشکلات و اختلالات عنوان شده می پردازیم تا به طور کلی با علل خجالت در افراد مختلف آشنا شوید:
هراس اجتماعی
ترس شدید از مواجه شدن با موقعیتهای اجتماعی که باعث ایجاد اختلال و تاثیرات منفی بر روابط شخصی و میان فردی افراد می گردد.
اختلال اضطراب اجتماعی
این اختلال از زیر مجموعه اختلالات اضطرابی به شما می رود که عمدتا علت ترس و اضطراب افراد از یک موضوع خاص مانند ترس از صحبت کردن در جمع، غذا خوردن، و حتی راه رفتن و .. در حضور افراد دیگر است. مطالعات نشان داده که افراد مبتلا به این مشکل عمدتا از قرار گرفتن در موقعیتهای اجتماعی هراس دارند و احساس نگرانی می کنند.
عدم کارآمدی لازم برای برقراری روابط اجتماعی باعث بروز خجالت در افراد می شوداختلال شخصیت اجتنابی
البته این اختلال از زیر مجموعه اختلالات شخصیت به شمار می رود که با احساس خجالت شدید افراد، احساس ناکارآمدی و ناخودبسندگی و احساس طرد شدید همراه است.
لازم به ذکر است که ما سعی نداریم افراد خجالتی را در یکی از این دسته اختلالات قرار دهیم بلکه تنها قصد داریم علت خجالت بیش از حد برخی از افراد را شرح دهیم والا اکثریت افرادی که از خجالت رنج می برند عمدتان دچار هیچ یک از این مشکلات نبوده و تنها عدم کارآمدی لازم برای برقراری روابط اجتماعی باعث بروز این مشکل در آنها شده است.
به طور کلی باید عنوان کرد که خجالت، افزون بر این که انسان را از فعالیتهای فردی باز میدارد و زندگی شخصی را فلج میکند، زمینه فعالیتهای اجتماعی را نیز نابود میسازد و اندک اندک، سلامت جسم و بهداشت روان را در معرض تهدید قرار میدهد؛ البته خجالت و کمرویی، هرگز با ناتوانی برابر نیست و خجالتی بودن، به معنای ناتوان شمردن خویش است و نه ناتوان بودن.
در ادامه برای شما توضیح خواهیم داد که چگونه می توان بر احساس خجالت غلبه پیدا کرد:
گام اول: برای دریافت کمک اقدام کنید
به جای اینکه از مردم فرار کنید سعی کنید که برای حل مشکل خود ازآنها استفاده کنید. یک مشاور مجرب و یا یک روان شناس به شما خواهد آموخت که از چه روشهایی می توانید بهره گیرید و حتی برخی از این متخصصان برای ارایه کمک به شما ، همراهی تان خواهند کرد و یا شما را با گروههای درمانی که برای همین منظور تشکیل شده است، آشنا می کند. گروه درمانی به خصوص برای افرادی توصیه می شود که عمدتا از جمع گریزانند و دایما در پیله تنهایی خود فرو می روند.
گام دوم: از خانه خارج شوید و فعالیتهای اجتماعی خود را افزایش دهید
شما از خجالت رهایی نمی یابید مگر اینکه سعی لازم را در این زمینه انجام دهید. خودتان را تحت فشار و اجبار قرار دهید تا با موقعیتها و شرایطی که از آن هراس دارید و یا احساس خجالت شدید می کنید مواجه شوید. این روش درمانی رویکرد رایج رفتارگرایان است که البته در حال حاضر بیشتر روانشناسان در حال حاضر علاوه بر اینکه از روشهای رفتاری بهره می گیرند شیوه های شناختی را نیز مورد استفاده قرر میدهند . این روشهای درمانی رویکرد شناختی – رفتاری است که در درمان خجالت تاثیر بسیار مثبتی را بر جای گذاشته است. برای اینکه بیشتر متوجه این رویکرد درمانی شوید به این مطلب توجه کنید:
در بخش شناختی این روش درمانی سعی می شود به فرد آموزش داده شود که روشها و الگوهای فکری خود را تغییر دهد.
در بخش رفتاری این روش درمانی، به فرد آموزش داده می شود که شیوه رفتاری خود را تغییر دهد برای مثال اگر تا به حال از برخی موقعیتها اجتناب می کرده باید بیاموزد که تغییر رفتار داده و با آن شرایط مجددا مواجه گردد.
البته به کار بردن هر دو این روشها(شناختی و رفتاری) به صور تلفیقی تاثیرات بسیار بهتری بر عملکرد رفتاری این دسته از افراد خواهد گذاشت.
شما از خجالت رهایی نمی یابید مگر اینکه سعی لازم را در این زمینه انجام دهید. خودتان را تحت فشار و اجبار قرار دهید تا با موقعیتها و شرایطی که از آن هراس دارید و یا احساس خجالت شدید می کنید مواجه شوید
گام سوم: از خودگویی های مثبت استفاده کنید
اگر بدبین هستید و افکاری منفی در مورد خودتان و نحوه برقراری روابط اجتماعی تان دارید و دایما در مورد خودتان، نحوه صحبت کردن و .. از خودتان انتقاد می کنید، توقع نداشته باشید که در عرض یک شب، به یک فرد مثبتنگر و خوشبین تبدیل شوید. اما با تمرین کردن، گفتوگوی ذهنی شما کمکم مثبت میشود و از حالت خودانتقادی بیرون میآید و خودپذیری جای آن را میگیرد و همینطور نسبت به جهان اطرافتان کمتر دیدگاهی بدبینانه خواهید داشت و زیباتر به نظر خواهد آمد. تمرین تفکر مثبت، دید بهتری به شما میبخشد. وقتی حالت ذهنی مثبت باشد قادرید از پس هر موقعیت پر استرس و خجالت برانگیز نیز به نحو مؤثری برآیید. این توانایی (مثبتنگری) به سلامت جسم و روح شما کمک میکند و درهای جدیدی را به رویتان میگشاید. تمرین روزانه را به یاد داشته باشید.
ادامه مطلب...
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » دق دل بعضی ها ( پنج شنبه 89/2/2 :: ساعت 6:19 عصر )
دختران از بلوغ چه می دانند؟
نوجوانی دوره ای از زندگی است که نخستین تجارب زندگی در حساس ترین دوران رشد انسان رخ می دهد، آینده نگری، عشق، شغل آینده وتثبیت هویت، همه در این دوران شکل می گیرند. شاید از همین روست که توجه به روانشناسی نوجوانی در دهه های گذشته از اهمیت بیشتری، به ویژه در کشورهایی که جمعیت جوان آنها رو به افزایش بوده، یافته است. در ایران براساس آمار رسمی نوجوانان حدود سی درصد از کل جمعیت جوان کشور را تشکیل می دهند. این درحالی است که به نسبت این جمعیت نه تنها متخصصان روانشناسی بالینی و مشاوره کافی وجود ندارد بلکه هنوز جایگاه و نقش آنان در فرایند بهداشت روانی نوجوانان به خوبی روشن نشده است. روانشناسان رشد می گویند ارزیابی ها نشانگر آن است که سن آغاز بلوغ بطور کلی از قرن بیستم تا اولین دهه قرن بیست و یکم در چندین مرحله پایین تر آمده است؛ در سال های اخیر انقلاب ارتباطات نیز به عنوان یکی از عوامل موثر بر بلوغ زود رس مطرح شده است. درک صحیح از سن آغاز بلوغ از آن رو دارای اهمیت است که جامعه، خانواده و مدرسه آمادگی لازم را برای برخورد با شرایط حساس و ویژه کودک در این مرحله گذر داشته باشند.
در آب و هوای گرمسیری بلوغ زودتر از آب و هوای سردسیر رخ می دهد، و بروز علائم بلوغ تابع شرایط فرهنگی و متغیرهای خاص منطقه نیز است. بین دختران و پسران در آغاز بلوغ تفاوت چشمگیری به چشم می خورد، دختران زودتر به بلوغ می رسند و زودتر مرحله بلوغ را به پایان می رسانند ولی پسران ممکن است بیشتر از یک و یا حتی دو سال از دختران در رسیدن به بلوغ عقب بمانند. بین طبقات مختلف نیز تفاوت هایی دیده می شود،در طبقه فقیر بلوغ زودتر آغاز می شود، به عبارت دیگر بررسی مجموع تحولات روانی- جسمانی در یک دختر سیزده ساله ساکن جنوب شهر تهران که در خانواده ای کارگری رشد کرده است با دختری که از نظر سن تقویمی با او یکسان است ولی در خانواده ای مرفه درشمال شهرزندگی می کند، در اغلب مواقع نشانگر بروز نشانه های مشخص بلوغ در دختر جنوب شهری است. با این حال عواملی چون رسانه ها وگستردگی و در دسترس بودن آنها رفته رفته این تفاوت را به سوی متعادل شدن پیش می برد.
به عبارت دیگر اگر دختر سیزده ساله ساکن نواحی محروم شهری بنا به شرایط محیطی و اقتصادی با بلوغ زود هنگام روبرو می شود، دختر سیزده ساله ساکن نواحی مرفه نشین شهری به دلیل دسترسی به رسانه های مختلف آماده رویارویی با بلوغ می شود. برای آن که سرانجام بدانیم سن آغاز بلوغ که مشخصه نوجوانی است از چه زمانی است به یافته های روانشناسی استناد می کنیم که بیانگر آن است که سن شروع نوجوانی در ایران و بیشتر کشورهای اروپایی از 13 و 14سالگی شروع و در 18و 19سالگی خاتمه می یابد.
ویژگی های نوجوانی:
برخی از مردم تصور می کنند که نوجوانان دمدمی مزاج، افراط گرا، بی بند و بار، پیرو مد و یا شورشی هستند در حالی که تمام این خصائص بخشی از بحران بلوغ محسوب می شود. در واقع نوجوان در این دوران بطور دائمی در حال تغییر و تکامل است از همین روست که ممکن است دیدگاه های متفاوت و متعارض در هر دوران نسبت به موضوعات یکسان از خود نشان دهند و یا حالات روانی متفاوتی داشته باشند، گاهی بسیار پر شر و شور و گاهی آرام و درونگرا.
درهمین دوران است که نوجوان باید با یکی از مهمترین بحران های روانی زندگی خود رو در رو شود: بحران بلوغ.
بحران بلوغ، بخشی از خصیصه طبیعی این دوران انقلابی است که اگر نوجوان موفق شد به خوبی با آن رو در رو شود و از پس آن بر آید در مرحله جوانی با مشکلات کمتری روبرو خواهد شد.
نوجوان چه می خواهد:
نیل به آزادی و رهایی از سلطه پدر و مادر: نوجوان برای اثبات هویت و شخصیت خود در صدد اثبات خود است.
- گرایش به ارتباط با نوجوانان دیگر: یادگیری اجتماعی
- علاقه به انتخاب شغل و آمادگی برای قبول مسئولیت، از طریق آزمون و خطا و استعداد
- کوشش در راه تامین مالی و استقلال اقتصادی، از طریق عدم وابستگی به والدین
- گرایش به انتخاب همسر و تشکیل خانواده، از طریق خیال پردازی و آزمون وخطا
- آمادگی برای پی بردن به ارزشهای اخلاقی و معنوی، جهت روش حل مشکل
- آگاهی از محدودیت ها و توانایی های خود و نوجوانان دیگر، جهت برخورد منطقی با رقابت ها و واقع بینی
- قابلیت پیشرفت در مفاهیم ذهنی و مهارتهای مختلف، جهت کسب تجربه و درک مفاهیم بزرگسالان
- نیاز به راهنمایی و پیشرفت به سوی کمال، ازطریق الگوها و تجارب مناسب
ادامه مطلب...
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » دق دل بعضی ها ( پنج شنبه 89/2/2 :: ساعت 6:19 عصر )