سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هیچ کس به لاغ نپرداخت جز که اندکى از خرد خود بپرداخت . [نهج البلاغه]
راه و راهنما، روان شناسی مرد و زن، Psychology of male and female
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» زن عاقل خود را دیوانه نکنید!(1)

زن عاقل خود را دیوانه نکنید!(1)
آقایان مراقب باشید! زن عاقل خود را به یک دیواری زنجیری بدل نکنید.

دکتر باربارادی آنجلیس در کتاب رازهایی درباره زنان می گوید:
کاری نکنید که زن عاقل و سر به راه خود را به یک دیوانه ی زنجیری بدل کنید؟!
خود را زن عاقل و سالمی می دانم.اغلب اوقات منطقی، متمرکز و آسان گیر هستم. هوش سرشار و اعتماد به نفس بالایی دارم. سی سال از زندگی خود را صرف تحصیلات، مطالعه، معنویات، مشاوره و روانکاوی شخصی کرده ام که همگی مهارت های فوق العاده ای را برای رو به رو شدن برای چالش های روانی و عاطفی زندگی در اختیارم قرار داده اند. با وجود این اعتراف می کنم که با تمامی این تجارب و توانایی ها هنگامی که در رابطه ای صمیمی و عشقی هستم، مردی که دوستش دارم می تواند کاری کند که احساس کنم یک دیوانه ی تمام عیار هستم!
عنوان این مقاله را بسیار دوست دارم.تمامی زن های دیگری که این مطلب را به آن ها نشان داده ام، همین طور.زیرا همگی بارها آن را تجربه کرده اند.بدین معنا که در یک لحظه بسیار آرام و عاقل هستیم و سپس ناگهان نامزد/همسرمان کاری می کند یا چیزی می گوید که بدترین احساسات را در ما زنده می کند و سپس لحظه ای بیش نمی گذرد که احساس می کنیم به آن زنی تبدیل شده ایم که به خود قول داده بودیم هرگز نباشیم؟!
گویی دقیقاً همان دکمه ای را فشار داده اند که ما را وحشت زده، ترسو، پرتوقع، نق نقو یا حسود و عصبانی می کند. بدتر از همه این که نامزد/همسرمان اصلاً هم رابطه ی میان گفته ها یا رفتارهای خود و واکنش نامطلوبی را که در ما رقم زده است نمی تواند ببیند!
بارها در روابط شخصی خود شاهد بوده ام مردی که دوستش دارم چیزی گفته است که مرا... خب، شاید گفتنش صحیح نباشد!درست در همین هنگام سعی می کنم او را از مهلکه نجات دهم و فرصتی به او بدهم تا وضعیت را اصلاح کند.از او می پرسم: (البته با این امید که بلکه متوجه معنای گفته ی خود بشود و آن را اصلاح کند.)
«آیا واقعاً این را جدی می گویی؟»یا جواب می دهم: «این حرف تو واقعاً مرا می ترساند» یا «هر وقت که این کار را می کنی، واقعاً مرا می رنجانی.» پیش خودم فکر می کنم چنانچه متوجه تأثیر آنچه گفته یا کرده است بر روی من بشود کمی بیشتر مراعات کند، اما انگار هیچ فایده ای ندارد. بدین معنا که با بی خیالی تمام بر سر آنچه گفته یا کرده است ایستاده و بی خبر از اینکه موضع او مرا دیوانه کرده است و بدترین احساسات را در من زنده می کند. با لج بازی تمام به رغم هشدارها، راهنمایی ها و خواهش های من کوچکترین تغییری نیز در موضع خود نمی دهد.
البته، این تنها من نیستم که چنین احساساتی را تجربه کرده ام.هزاران زن دیگر را نیز شاهد بوده ام که همین سناریو را بارها و بارها تجربه کرده اند.می گویند:«می دانم همسرم عمداً نمی خواهد مرا ناراحت کند، اما انگار به خوبی می داند چه کار کند تا مرا دیوانه سازد و در کار خود نیز بسیار استاد است!به طوری که با مهارت تمام یکی پس از دیگری گلوله های خود را شلیک می کند و بعداً هم نمی داند از اینکه چه کار کرده است که مرا منفجر ساخته است اظهار بی خبری می کند!»
من نیز با این گفته موافقم به این معنا که بیشتر مردها قصد ندارند عمداً زنی را که دوستش دارند، ناراحت کنند و عکس العمل های ناخوشایندی را در او رقم بزنند.اما متأسفانه این همان اتفاقی است که همیشه می افتد.بدین معنا که بی آنکه متوجه باشند، نامزد/همسر خود را دیوانه می کنند.موضوع بحث ما نیز در این مقاله همین است.
مردان عزیز:آیا دوست ندارید بدانید چگونه از دیوانه ساختن نامزد/همسر خود و تبدیل او به زنی که لحظه ای نیز تحمل اش را هم ندارید جلوگیری کنید؟ زنان عزیز: آیا می توانید تغییر موضع فوری خود را از زنی منطقی و با اعتماد به نفس به دیوانه ای وحشت زده درک کنید؟ در این بخش به اشتباهاتی خواهیم پرداخت که مردها در روابط خود با زن ها مرتکب و موجب می شوند که ناخواسته و بی آنکه متوجه باشند،همسر خود را به لحاظ روحی تخریب کنند.سپس به پاسخ پرسش های فوق خواهیم رسید.
در زیر فرمولی برای دیوانه ساختن زن زندگی تان ارائه شده است.اما چرا باید یک مرد بخواهد که چنین فرمولی را مورد استفاده قرار دهد؟ خب، چنانچه بخواهد او را از سر باز کند یا با او به هم بزند یا ناراحتش کند و البته بیشتر مردها چنین هدف و نیتی ندارند. اما آیا به آن معنا است که نمی توانند این فرمول را قدم به قدم و مو به مو اجرا کنند به طوری که به بهترین نحو ممکن مؤثر واقع شود؟ خیر، هرگز اینطور نیست. بدین معنا که چه بخواهند و چه نخواهند، چه آگاهانه و چه ناخودآگاه، این فرمول را به کار برند نتیجه همواره یکی است.
در تهیه ی این فرمول از هزاران زن کمک گرفته ام.در سمینارها، مصاحبه ها، و تحقیقاتی که قبل از نگاشتن این مقاله انجام دادم، از زن ها پرسیدم: «کدام یک از کارهای نامزد/همسرتان شما را دیوانه می سازد؟» فرمول ارائه شده در این مقاله نتیجه ی پاسخ های صادقانه و اعترافاتی است که این زن ها کرده اند.به عقیده من این اطلاعات برای مردهایی که نامزد/همسرشان را دوست دارند و خواهان درگیری و اختلافات کمتری در روابط خود می باشند بسیار گرانبها است.
مردان عزیز:چنانچه می خواهید دل نامزد/همسر خود را شاد کنید لیست صفحه ی بعد را با دقت و با فکر و قلبی باز بخوانید.این لیست به شما نمی گوید که چه کار بکنید.در واقع تنها به شما می گوید که چه کارهایی نکنید. این لیست به شما نشان می دهد که چنانچه خواهان آنید تا بهترین احساسات را در زن زندگی خود تولید کنید و روابطی هماهنگ، متفاهم و ارضا کننده داشته باشید، باید از چه کارهایی برحذر باشید.خواسته ای که در اینجا از شما دارم این است که هرگز این کارها را نکنید!

چگونه زن زندگی خود را دیوانه سازید:

01 با او حرف نزنید.
02 به صحبت هایش گوش نکنید و نیازهایش را نادیده بگیرید.
03 در مقابل او شورش کنید.
04 هرگز به او آسایش خاطر و آرامش خیال ندهید.
05 با زن های دیگر گرم بگیرید.
06 از او فاصله بگیرید.
07 از او انتقاد کنید.
08 مبهم، ناواضح و دو پهلو صحبت کنید.
09 فراموشکار باشید و کارها را به تعویق بیاندازید.
010 به او بی توجهی نشان دهید.
011 از افکار و احساسات خود چیزی به او نگویید.
مردان عزیز:در ارائه ی اطلاعات زیر بسیار بی پرده و صریح بوده ام. امیدوارم این اطلاعات بتواند رفتارهای مخربی را که از شما سرزده است و تأثیر منفی ای را که بر روی زن زندگی تان می گذارد، به شما نشان بدهد. معتقدم بیشتر مردها از تأثیر نیرومند رفتار خود بر روی ما زن ها آگاهی ندارند و عکس العمل زنان خود را در برابر اینگونه رفتارها نیز درک نمی کنند. در اینجا مقصودم هرگز این نیست که مردها را بد جلوه دهم. بلکه تنها سعی دارم به شما کمک کنم ارتباط میان خود و نامزد/همسرتان را بهبود ببخشید.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » دق دل بعضی ها ( جمعه 90/2/16 :: ساعت 9:24 صبح )
»» باور غلط (7) زن ها آزادی مرد را مختل می کنند

باور غلط (7) زن ها آزادی مرد را مختل می کنند

«همین که ازدواج کنی پاهایت در غل و زنجیر می روند.»
«زن ها دوست دارند چنان مرد را کنترل کنند که هر گونه تفکر مستقلی را از او سلب کنند.»
«همین که به زنی تعهد دادی، دیگر زندانی او خواهید بود.تا بوده همین بوده!»
این باور غلط یکی از بدنام ترین و انگشت نماترین اتهاماتی است که بر زن ها وارد می آورند.همانی که هر بار مردهای زن دار با هم هستند از آن گله و شکایت می کنند، همانی که موجب می شود بسیاری از مردها تن به ازدواج ندهند و سرانجام همانی که موجب می شود بسیاری از مردهای متأهل از تن دادن به خواسته های همسرشان سر باز بزنند:این که زن ها می خواهند مردها را برده خود کنند، این باور غلط چنین بیان می کند که زن ها به تدریج و آرام آرام تمامی آزادی مرد را از او سلب می کنند تا سرانجام مرد به پایشان بیافتد و نوکر زرخرید او شود.طبیعی است که مردها بخواهند به هر قیمت از این سرنوشت شوم رهایی یابند.اما چطور؟ با گوش ندادن به خواسته های زن و تسلیم نشدن در مقابل توقعات او.
این باور غلط را غالباً در بیشتر گفته ها و اشارات مردها به یکدیگر در توصیف روابط شان با زن ها می شنوید:
«مثل اینکه رفیق، حسابی تو رو می رقصونه.نه؟!»
«برادر!دخلت در اومده! مثل اینکه حسابی سرت سوار شده!»
«نمی تونه با ما بیایید مگر اینکه از رئیسش اجازه بگیره.البته منظورم زنشه! غلط می گم؟!»
تمامی این گفته ها همگی حاوی یک پیام هستند:«چنانچه حواست را جمع نکنی، نوکر حلقه به گوش او می شوی، تمامی آزادی ات را از دست می دهی و ضعیف و تو سری خور می شی.»
چرت مردها فکر می کنند زن ها می خواهند قدرت و آزادی آن ها را سلب کنند؟ ما از مردها می خواهیم که وقت بیشتری را با ما بگذرانند. ما از آنها می خواهیم به احساسات مان گوش کنند. می خواهیم به ما بگویند که به ما احتیاج دارند. می خواهیم برنامه ریزی هایشان را با ما در میان بگذارند. می خواهیم به ما نشان دهند که دوست مان دارند.می خواهیم ما را در تصمیم گیری های مهم خود دخالت دهند.می خواهیم حمایت و نظرات ما را هم بپذیرند.می خواهیم نزدیک به ما باشند و ارتباط خود را با ما حفظ کنند.
خب، همگی این خواسته ها به چه معنا هستند؟
آیا این ها تاکتیک هایی هستند از سوی زن ها برای کنترل و بازی دادن مردهایی که دوست شان داریم؟ آیا این ها روش ها موذیانه ای هستند برای گرفتن مردانگی شان از آن ها؟ آیا این ها روش هایی پلید هستند برای به بردگی کشاندن آن ها؟ نه!هرگز!این روش ها صرفاً روش هایی هستند برای درخواست کمک از مردها برای خلق روابطی متعهدانه و صمیمانه.

باور غلط:زن ها آزادی مردها را مختل می کنند.
واقعیت:زن ها دوست دارند روابطی متعهدانه و صمیمانه ایجاد کنند.

مشکل اینجاست:مردها بیشتر به اشتباه درخواست های طبیعی و به عقیده ی من منطقی زن ها را مبنی بر شرکت در رابطه با تلاش زن برای سلب آزادی مرد اشتباه می گیرند. آنها چنین احساس می کنند که چنانچه تسلیم خواسته های او بشوند و مثلاً موافقت کنند هنگامی که به مقصد رسید به آنها زنگ بزند یا در باره ی موضوعی که مطرح کرده است با او به صحبت بنشینند یا نظر او را هم به حساب بیاورند و توصیه هایش را به کار ببندند، آزادی خود را از دست خواهند داد. این ترس از باختن آزادی، واز دست دادن آن و واکنش پذیری و تحریک پذیری پیامد آن، دینامیسمی خصمانه و ناسالم را در رابطه به وجود می آورد.

آنچه زن ها دوست دارند مردها بدانند:

هنگامی که مرد می خواهد به خود اثبات کند که آزاد است هر گونه مراوده و تبادل میان او و نامزد/همسرش به نبرد قدرتی تبدیل می شود که مرد می خواهد از آن برنده بیرون بیاید.
صبح روز جمعه است و پتی و شوهرش مت در بستر هستند.پتی از مت می پرسد:«عزیزم، امروز می خواهی چه کار کنی؟»
مت پاسخ می دهد: «نمی دونم بذار ببینیم چی پیش می یاد.»
«اما، ساعت ده شده و ما قبلاً توافق کرده بودیم که برای حمام رنگ بخریم و سری هم به مغازه ی الکترونیک بزنیم تا دستگاه فاکس جدید بخریم.»
مت با حالتی طعنه آمیز می گوید: «خوم می دونم. چه خوابی برام دیدی. اولش چند تا کار کوچیک بعد هم منو با خودت به هزار تا مغازه می کشونی و تا چشم بر هم بذارم تمام روزم رو خراب کرده ای.»
پتی با ناراحتی می گوید: «خدای من! من فقط خواستم چند تا کار را با هم انجام بدیم.و تو طوری حرف می زنی که انگام مرتکب قتل شده ام!»
«خب، احساسم دقیقاً همین است.این که گروگان تو شده ام و جایی گیر افتاده ام که انتخاب خودم نبوده.»
مکالمه پایان می پذیرد و پتی مأیوس و سردرگم می شود.نمی تواند بفهمد که چرا برای شوهرش اینقدر مشکل است که با انجام چندکار کوچک موافقت کند و چرا تا این حد در مقابل چند درخواست کوچک او از خود مقاومت نشان می دهد.مت چه احساسی دارد؟ احساس می کند که پیروز شده و تسلیم خواسته های پتی نشده است. در واقع خود او نیز می خواست که حتماً رنگ و دستگاه فاکس را همان روز خریداری کند، اما بخشی از وجود او نمی توانست به همسرش «بله» بگوید زیرا احساس کرد که اگر با او موافقت کند، حتماً آزادی خود را از دست داده است.
این نمونه ی مطلوبی است از نبرد قدرتی که باور غلط (7) به وجود می آورد.برای مردانی که چنین باوری دارند حتی پیش پا افتاده ترین و عادی ترین مراوده ها، تهدید بر آزادی او تلقی می شود، نه همکاری و تشریک مساعی زنی که دوستش دارد.هنگامی که همسرش سؤالی از او می پرسد، احساس می کند که چنانچه سریعاً پاسخ دهد آزادی اش را از دست خواهد داد و چنانچه به آن عمل کن برده ی او خواهد شد.هنگامی که همسرش برنامه ریزی می کند، احساس می کند چنانچه برنامه های را عمل کند، نوکر او شده است.
ما زن ها باید لحظه ای بیندیشیم تا پاسخ سؤالی را که ذهن همگی ما را به خود مشغول ساخته است بیابیم:«منظور مردها از این آزادی که مدام درباره ی آن حرف می زنند هنگامی که می گویند ما آزادی مان را می خواهیم، واقعاً چیست؟ آزادی در چه و در کجا؟ آزادی در انجام چه چیزی؟»
سال ها، چه در روابط شخصی خود و چه در حرفه ی شخصی خود، به پاسخ این سؤال اندیشیده ام و باید اعتراف کنم که همچنان از تعریفی که مردها برای آزادی در روابط خود ارائه می دهند، حیردت زده هستم.
مردان عزیر:از بررسی هایی که به عمل آورده ام به این نتیجه رسیده ام که منظورتان از آزادی این است که:
*مجبور نباشید به نامزد/همسرتان پاسخ دهید.
*مجبور نباشید افکار، کارها یا رفتارهایتان را برای او توضیح دهید.
*مجبور نباشید کاری کنید یا جایی باشید که دوست ندارید.
*مجبور نباشید با نامزد/همسرتان هنگامی ـ که حوصله اش را نداریدـ صحبت کنید.
*مجبور نباشید برنامه ریزی کنید یا تعهد بدهید.
*مجبور نباشید به رغم میل واقعی تان به خواسته ها و نیازهای نامزد/همسرتان رسیدگی کنید و آن ها را برآورده سازید.
*مجبور نباشید با مسائل مربوط به نامزد/همسرتان سروکله بزنید.و سرانجام اینکه:
*مجبور نباشید اینقدر به نامزد/همسرتان توضیح بدهید که چرا می خواهید آزاد باشید.
باید اعتراف کنم هربار که لیست بالا را می خوانم دلم می خواهد به مردها بگویم:«تمامی آزادی های بالا را می خواهید؟ باشه، پس بروید و برای خودتان تنها باشید!این طوری می توانید تمامی آزادی هایی را که می خواهید بدست آورید.»
بسیار خب، کمی زیاده روی بود؟ اما آیا لیست بالا وصف الحال مجردها نیست؟ هنگامی که با کسی رابطه ندارید، مجبور نیستید به کسی یا چیزی پاسخ بدهید،کاری را انجام دهید که دوست ندارید،برنامه ریزی کنید، یا به نیازهای کسی رسیدگی کنید،اماهنگامی که عاشق می شوید برخی از این آزادی ها را در مقابل شادی و سرور سهیم شدن زندگی تان با شخصی دیگر «داد و ستد»می کنید.این بهایی است که برای موهبت عشق می پردازید.
این همان چیزی است که زن ها را در رابطه با مردها گیج می کند:شما می خواهید با ما باشید و ما را دوست داشته باشید و می خواهید که ما زن ها نیز شما را دوست بداریم، اما از طرفی اصلاً نیز دوست ندارید و حاضر نیستید که هیچ یک از آزادی های خود را از دست بدهید.پاسخ من در این جا این است که آزادی ای که مردها با حرارت تمام از آن صحبت می کنند و از باختن و از دست دادن آن تا این حد نیز می ترسند، در واقع یک توهم است. در واقع آن ها این آزادی ها را هیچ وقت از همان اول هم نداشته اند.
تنها عده ی بسیار معدودی از ماـ مگر این که در یک جزیره ی متروک و دور افتاده زندگی کنیم ـ به معنای فوق آزاد هستیم تا نگران هیچ چیز یا هیچ کس نباشیم.برای نمونه هر بار که رانندگی می کنید، برخی از آزادی های خود را از دست می دهید به این معنا که مجبورید قوانین راهنمایی و رانندگی را رعایت کنید و به تابلوها و علایم راهنمایی و...احترام بگذارید. مگر اینکه بخواهید دستگیر یا جریمه شوید.هر بار که بر سر کار می روید، برخی دیگر از آزادی های خود را از دست می دهید.زیرا مجبور هستید کاری را که دیگران از شما می خواهند و احیاناً دوست هم ندارید، انجام دهید. لباسی را بپوشید، که جزء مقررات آنجاست، دیگران را خوشحال یا راضی کنیدـ حال چه مشتری ها، همکاران و چه کارفرمایتان راـ هر بار که تلویزیون را روشن می کنید برخی دیگر از آزادی های تان را ازدست می دهید.زیرا حواس شما توسط تصاویری بمباران می شوند که شخص دیگری آن ها را ایجاد کرده است.حتی با اینکه این شمایید که کانال ها را می چرخانید اما موقتاً نیز تصاویری را می بینید یا صداهایی را می شنوید که ناخواسته اند.
دست به طرزمشابهی به مجرد اینکه به رابطه ای وارد می شوید، مقادیری نیز از آزادی های شخصی خود را از دست می دهید. چرا که از حالا به بعد شخصی که با او رابطه برقرار کرده اید به آنچه می گویید یا می کنید از خود واکنش نشان خواهد داد،از شما توقعاتی خواهد داشت، خواسته ها و نیازهایی خواهد داشت، مسائل و مشکلات خود را روی شما خواهد انداخت و شما را با خلق و خوها و احساسات، انرژی ها، شخصیت و امیال و خواسته هایش تحت تأثیر قرار خواهد داد.رابطه نیز اساساً چیزی جز این نیست.
در رابطه شما به خود اجازه می دهید که از دیگران تأثیر بپذیرید.
آزادی واقعی به این معنا نیست که چه کارهایی می توانید بکنید و چه کارهایی نمی توانید بکنید.بلکه به معنای آزادی در عشق ورزیدن آن هم بدون ترس و دریافت کردن بدون مقاومت و دادن و بخشیدن بی دریغ می باشد .
یکی از عواقب ناشی از باور غلط (7)بدین قرار است:
*مردها از این باور غلط به عنوان بهانه ای برای تعهد ندادن استفاده می کنند.
«البته که دوست دارم برای خودم یه دوست ثابت داشته باشم و فقط با یکی باشم.اما از اون مردها نیستم که آزادی خودم رو فدا کنم.می فهمیم چی می گم؟»
«وقتی فهمیدم که سو دوست داره شوهر کنه، سریع با او به هم زدم. داشت سعی می کرد منو گیر بندازه.منم خب مردی ام که به آزادی زیادی احتیاج دارم.»
به رغم آنچه این مردها ادعا می کنند این آزادی شان نیست که از باختن و از دست دادنش می ترسند،بلکه تعهد دادن و پای بند ماندن است.تعهد و پای بندی به عشق انسانی دیگر ترسناک است.زیرا شما احتمال آسیب پذیری، ترک شدگی، مورد پذیرش قرار نگرفتن و از دست دادن و فقدان را به جان می خرید.برای برخی از مردها این ترس چنان قوی است که آن ها را وادار می کند تا از نزدیک شدن به زن ها یا تعهد دادن به آن ها به هر قیمت سرباز بزنند. البته آن ها هرگز به شما نخواهند گفت که:«من از تعهدات می ترسم، از این رو نمی تونم به تو دل ببندم.» یا:«نامزد قبلی ام به من خیانت کرد، لذا از این که دوباره عاشق شوم یا به عشق کسی اعتماد کنم می ترسم.» این جملات نشانه ضعف اند و خیلی «مردانه» نیستند!در عوض این گونه مردها باور غلط (7)را بهانه می کنند که: «دوست دارم با زنی باشم، اما به شرط این که سعی نکند آزادی هایم را از من سلب کند.» در واقع دلیل این که برخی مردها پای بند هیچ رابطه ای نمی شوند، این است که هر زنی که می بینند به نظرشان خیلی پرتوقع یا کنترل کننده یا سلطه جو می آید.
مشکل مردی که ادعا می کند زن ها می خواهند آزادی او را سلب کنند این است که حتی به کوچک ترین و جزئی ترین تلاش های زن بیچاره مبنی بر نزدیکی و صمیمیت بیشتر از خود واکنش فوق العاده ای نشان می دهند و عشقی را از دست می دهند که می توانست قلب شکسته و درمندشان را التیام بخشد، همان دردی که روز اول موجب شد دیگر به عشق کسی اعتماد نکنند.

واقعیت مربوط به باور غلط (7)

زن ها هرگز سعی ندارند چیزی را از شما سلب کنند.برعکس آن ها می خواهد عشق، فداکاری، از خودگذشتگی، تعهد، پای بندی و وفاداری خودشان به به شما هدیه کنند.تمامی تلاش های ما زن ها برای با شما بودن، صمیمی بودن، حل و فصل مسائل و مشکلات، برای مختل کردن آزادی شما نیست، بلکه تلاشی است برای ایجاد بهترین و صمیمی ترین رابطه ممکن.

هفت «مانترا» برای غلبه بر هفت باور غلط

در متافیزیک اصل و قاعده ای وجود دارد که می گوید برای کنترل ذهنی و ایجاد واقعیت مطلوب، باید افکار منفی خود را با افکار مثبت جایگزین کرد. به عنوان مثال به جای اینکه بگویید:«من نمی توانم موفق شوم.» بگویید: «من تمامی امکانات و شرایطی را که برای رسیدن به
موفقیت لازم است.»به این فکر افتادم که این مقاله را با توصیه های مثبتی برای جایگزین کردن باورهای غلط ذکر شده به پایان برسانم.
این توصیه ها را «مانترا» می نامم. واژه «مانترا» واژه ای از زبان سانسکریت بوده به معنای واژه یا عبارتی است که روح کسی را که آن را تکرار کند بالا می برد و ارتقا می بخشد.بسیار مفید خواهد بود چنانچه هر بار که این باورهای غلط در ذهن مان جاری می شوند، مانتراهای زیر را در ذهن خود تکرار و مرور کنیم.برای نمونه هر بار که پیش خودتان فکر می کنید:«همسرم خیلی کنترل کننده و سلطه جو است.» به طرزی خودآگاه تصمیم بگیرید که «مانترا»ی ضد آن را در ذهن خود تکرار کنید:«همسرم تلاش می کند در زندگی من شرکت داشته باشد و بتواند نقش مثبتی را ایفا کند.»آیا این طور بهتر نیست؟ چنانچه چنین فکر کنید، احساسی به مراتب بهتر نیز خواهید داشت.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » دق دل بعضی ها ( جمعه 90/2/16 :: ساعت 9:20 صبح )
»» باور غلط (6) زن های قوی نیازی به توجه و مراقبت ندارند.

باور غلط (6) زن های قوی نیازی به توجه و مراقبت ندارند.

«زن هایی که خیلی قوی و مستقل و موفق هستند نیازی به مردها ندارند و بهتر است که تنها زندگی کنند.»
«او خیلی قوی است.از پس هر چیز برمی آید.»
«زن های مستقل نیازی به شوهر ندارند.»
به تازگی در یک اردوی مراقبه و تمرکز ذهنی،زنی از آشنایان خود را دیدم که به طورغیررسمی چندین بار با هم ملاقات کرده بودیم.جولیان وکیلی موفق و زنی چشمگیر بود.او اعتماد به نفس و جذبه ی زیادی داشت، به طور مرتب هر چند وقت یک بار در برابر شنوندگان زیادی سخنرانی می کرد.از من پرسید که در حال حاضر مشغول چه کاری هستم و من گفتم مشغول نوشتن این مقاله هستم.ناگهان چشمانش برق زدند و با هیجان بازویم را گرفت و گفت:«نکته ی مهمی است که باید در این کتاب حتماً به مردها بگویی. تنها به این دلیل که زنی در کار و شغل خود موفق است به این معنا نیست که به شوهر، محبت، توجه و مراقبت نیازی ندارد.هر چند که اینطور نیز به نظر نرسد.»
از اوتشکر کردم وهنگامی که می خواستم از او خداحافظ کنم، صدا زد:«باربارا!!یه چیز دیگه. هر وقت که کتاب چاپ شد به من زنگ بزن و خبر بده. می خوام یک نسخه ی آن را به شوهرم بدهم. او فکر می کند من(سوپر زن) هستم!؟»
درحین تحقیقات برای نوشتن این کتاب بارها و بارها از زنان زیادی جملاتی شنیده ام که به تصویر کشنده ی باور غلط (6) می باشند:
نامزدم نمی فهمد که به رغم این که زن قوی و مستقلی هستم همچنان به آسایش خاطر و مهربانی نیاز دارم. بسیاری از اوقات قوی و شجاع ظاهر می شوم،به طوری که او فکر می کند از عهده ی هر چیز برمی آیم.اما در واقع اینطور نیست و گاهی اوقات نیز به کمی همدردی، همدلی و مراقبت احتیاج دارم.»
«هر بار که شوهرم می گوید:"تو خیلی قوی هستی.مطمئنم از عهده اش برمی آیی." احساس می کنم که می خواهد نیازهایم را نادیده بگیرد. ممکن است قوی باشم، اما هنوز دوست دارم که مردی از من محافظت کند.»
«تنها به این دلیل که قوی و توانا هستم به این معنا نیست که دوست ندارم گاهی اوقات نیز کسی مثل بچه ها از من محافظت و مراقبت کند. هنگامی که مردی تلاش می کند از من مواظبت کند، احساس محبوب بودن و زنانگی می کنم.»
«گر چه به لحاظ مادی و اقتصادی مستقل هستم و شغلم را جدی می گیرم، اما این به آن معنا نیست که ظریف و مهربان نیستم و هیچ گونه نیازی هم به کسی یا چیزی ندارم.زیرا بسیار ظریف هستم و نیازهای زیادی هم دارم وقتی به خانه می رسم و می خواهم با شوهرم باشم، دوست ندارم آن زن جدی و خشنی باشم که از ساعت نه تا پنج بعد از ظهر بودم. دوست دارم این وقت ها مواضعم را ترک کنم، همه چیز را رها کنم و کسی باشد که مرا دوست بدارد و به من آسایش خاطر و آرامش خیال بدهد.»
به تجربه دریافته ام که مردها به اشتباه چنین فکر می کنند که دو نوع زن در دنیا وجود دارد.نوع اول که آسیب پذیر، ظریف و لطیف و وابسته هستند و باید از آنها مراقبت و مواظبت شود و یک نوع دیگر که قوی، توانمند و قابل است، بنابراین نیاز به مراقبت و مواظبت ندارند.لذا هرگاه مردی نامزد/همسری دارد که به عنوان مثال شغلی آبرومند و با نفوذ دارد یا پویا و منظم و مستقل است، بیشتر توانایی ها و اعتماد به نفس او را به اشتباه به حساب این می گذارند که نیاز ندارد کسی از او مواظبت و مراقبت کند و این که نیازی نیست نگران او باشند.
باور غلط:زن های قوی و مستقل نیاز به توجه و مراقبت ندارند.
واقعیت:تنها به این دلیل که زن ها قوی و مستقل هستند، لزوماً به این معنا نیست که نیاز به حمایت و مراقبت ندارند.
اشتباهی که مردان مرتکب می شوند این است که قدرت و توانایی را با خودکفایی اشتباه می گیرند. صرف اینکه زنی قوی و با اعتماد به نفس است به این معنا نیست که هیچ گونه نیازی ندارد.و اصلاً نیز به این معنا نیست که به شخص توانمند و نیرومند دیگری نیاز ندارد.به این معنا نیز
نیست که ما زن ها قوی و مستقل هرگز خسته، ترسیده، وحشت زده و بی رمق نمی شویم.در واقع بخشی از مشکل نیز همین است که ما زن ها در انجام مجموعه ای از وظایف و کارهای مختلف بسیار توانمند و قوی نیز ظاهر می شویم. مردها این قابلیت و توانایی را در ما می بینند و تحسین می کنند و سپس چنین نتیجه گیری می کنند که به کمک آن ها نیازی نداریم.اما در واقع چنین نیست.

آنچه زن ها دوست دارند مردها بدانند:

صرف اینکه زن ها در یک یا چند مورد احساس توانایی و لیاقت می کنند و به کمکی احتیاج ندارند به این معنا نیست که هیچ گاه به کمک کسی احتیاج پیدا نمی کنند.
یکی از دوستانم داستانی برایم تعریف کرد که به خوبی مطلب فوق را به تصویر می کشد.او و نامزدش به تازگی با یکدیگر ازدواج کرده بودند. آنها در یک آپارتمان در طبقه ی سوم زندگی می کردند و دوست من هربار که به خرید می رفت باید همه چیز را تا سه طبقه با خود بالا می برد.این دوستم از قضا ورزشکار بود و برایش مسئله ای نبود چندین بار پله ها را بالا و پایین برود. اما چندان نیز به این کار علاقه مند نبود.
یک روز پس از یک خرید حسابی و درحالی که دست هایش مملو از پاکت های پر و سنگین است،وارد خانه می شود و همسرش را در حالی می بیند که بر روی کاناپه لم داده است و مشغول تماشای تلویزیون است.
نفس نفس زنان می گوید:«سلام عزیزم، می تونی کمک کن بقیه ی خریدها را بالا بیاریم؟»
همسرش با لبخندی به او نگاه می کند و می گوید:«می دونم چقدر قوی هستی.چند ماهه که همیشه خودت تنهایی همه ی چیزها رو بالا می آری. فقط الآن داری تنبلی می کنی!»
«جدی می گم.به کمکت احتیاج دارم. صندوق عقب هنوز پر از خرت و پرته.»
تام در حالی که حتی چشمهایش را نیز از تلویزیون برنگرفته است و در حالی که نشان می دهد مزاحمتی ایجاد شده است می گوید:«چت شده.همیشه خودت همه چیزها رو می آوردی بالا.»
دوستم بسیار عصبانی می شود و می گوید:«صرف اینکه می تونم همه چیز را خودم بار کنم به این معنا نیست که همیشه باید خودم به تنهایی این کار رو بکنم و تو از انجام این کار معاف هستی.»در اینجا تام هرگز خودخواه یاحتی بی ملاحظه نیز نبود، بلکه تنها به باور غلط (6) مبتلا بود.
از آنجا که خود من نیز همواره زنی مستقل، قوی و موفق بوده ام، همواره از این باور غلط نیز در زندگی خودم رنج برده ام.در روابط قبلی ام همواره مردها فرض را بر این می گذاشتند که چون از عهده ی کارهای بسیاری به خوبی برمی آمدم، پس به کمک آن ها احتیاجی نداشتم.به یاد دارم که یک روز از این بابت در برابر نامزدم به زانو درآمدم و در حالی که گریه می کردم، فهرستی از تمام نگرانی هایم را به او ارائه دادم. در حالی که واقعاً برایش سؤال شده بود، به من می خندید و گفت:«باربارا، چطور می تونی از من انتظار داشته باشی حرف هاتو باور کنم.تو زن موفق سال هستی و از عهده ی هر کاری به تنهایی برمی آیی.»
در حالی که هنوز گریه می کردم به او گفتم:«اما الآن خیلی احساس آسیب پذیری و ضعیف بودن می کنم و به کمک و حمایت تو احتیاج دارم.»
«دست بردار، تو مشکلات بزرگ تر از این رو خودت به تنهای حل کرده ای. این ها که دیگه چیزی نیستند.نذار تو رو از پا در بیارن!»
در مقابل رفتار او چه احساسی داشتم؟ همان احساسی که همه ی زن ها در این مواقع دارند.این که باید تاوان قوی بودن و مستقل بودن خودمان را بدهیم. این که حق نداریم تقاضای کمک و حمایت کنیم آن هم تنها به این دلیل که بسیاری از اوقات به کمکی احتیاج ندارم و تنها در شرایط بسیار بسیار دشوار یا هنگامی که دیگر داریم دیوانه می شویم حق تقاضای کمک و یاری داریم!

آنچه زن ها دوست دارند مردها بدانند:

مردان عزیز:گاهی اوقات ما زن ها دوست داریم شما به ما کمک کنید، حتی اگر خودمان نیز به تنهایی قادر به انجام آن باشیم. در این گونه مواقع، دوست داریم قدرت، توان، حمایت و مراقبت شما را حس کنیم، دوست داریم گاهی اوقات از ما بپرسید:«چهکاری از دست من ساخته است؟» این موجب می شود احساس امنیت و ارزشمند بودن کنیم. گاهی اوقات نیز دوست داریم شما خودتان تشخیص دهید که به کمک تان احتیاج داریم حتی پیش از آن که از شما کمک خواسته باشیم. گاهی اوقات دوست داریم منتظر تقاضای کمک از جانب ما نشوید.
یکبار زنی می گفت:
«لطفاً به مردها بگویید ما زن ها گاهی اوقات به کمک شان احتیاج داریم و گاهی اوقات نیز نداریم. چنانچه نمی دانید، از ما بپرسید هرگز فرض را بر این نگذارید که چون هفته پیش حالمان خوب بود و مثلاً به کمک شما احتیاج نداشتیم، این هفته نیز به کمک احتیاج نخواهیم داشت.»
برخی از مشکلات ناشی از باور غلط (6)اینها هستند:
*مردها از باور غلط (6)به عنوان بهانه ای برای سرباز زدن از مسئولیت، حمایت احساسی و عاطفی از ما استفاده می کنند.
هنگامی که الی باگری که یک چشم پزشک بود آشنا شد، گری آخرین مراحل طلاق از همسر اولش را می گذراند.گری بسیار تحت تأثیر الی قرار گرفته بود که درحرفه ی شخصی خود بسیار موفق بود.او دکوراتور داخلی خانه بود و شش کارمند خود را به خوبی اداره می کرد.این دو برای مشاوره به نزد من آمدند. همین که نشستند، گری اعتراف کرد که:«با همسر قبلی ام کلر سر هیچ چیز اتفاق نظر نداشتیم.او مدام شغل های عجیب و غریب داشت و یک روز این جا و یک روز آن جا کار می کرد.لوازم آرایش می فروخت و همیشه هم خیلی شکننده، ضعیف و آسیب پذیر به نظر می رسید.هنگامی که با هم زندگی می کردیم،برای کوچکترین تصمیم ها به من زنگ می زد "به لوله کش کی بگم بیاد؟ با جعبه ی دستگاه ماکروویوی که تازه خریدیم چه کار کنم؟ برای شام پاستا درست کنم یا غذای چینی؟"
انگاراصلاً نمی تواند بدون من تصمیمی بگیرد.»
از او پرسیدم:«هنگامی که با الی آشنا شدی چه احساسی داشتی؟»
«احساس خلاصی می کردم. احساس می کرم سرانجام با یک آدم بزرگ ازدواج کرده ام.کسی که مدام مجبور نباشم مثل یه بچه نگرانش باشم و مدام از او مواظبت کنم.»
الی حرف او را برید و گفت:«دقیقاً همین طور است. او هیچ وقت نگران من نیست وهمیشه فکر می کند که برای هیچ چیز به او احتیاجی ندارم. حتی هنگامی که از او کمک می خواهم.»
گری پاسخ داد:«عزیزم. دست بردار. تو قوی ترین و مستقل ترین زنی هستی که تا به حال دیده ام.چیزی نیست که تو نتونی خودت به تنهایی انجام بدی. من این چیز رو در تو دیدم.»
«بله، من زن قوی و مستقلی هستم، اما این به آن معنا نیست که گاهی اوقات به حمایت و محافظت تو احتیاجی ندارم.»
«اما من مطمئنم که تو بدون من هم هیچ مشکلی نداری.پس چرا باید نگران تو باشم؟»
الی در حالی که اشک از چشمانش سرازیر شده بود گفت:«چون که من زن تو هستم.چون که نمی خوام مدام با کلر مقایسه بشم و بشنوم که چون خیلی قوی تر از او هستم به میزان او استحقاق توجه و حمایت را ندارم. گویی مجبورم خیلی از هم پاشیده باشم تا کسی به من کمک کنه.»
این الگو را بارها و بارها در روابط مختلف شاهد بودم.مردی که نقش ناجی و حمایتگر را در روابط قبلی خود بازی می کرد زنی قوی، مستقل و توانمند را ملاقات می کند که ظاهراً به کمک و حمایت هیچ کس متکی نیست. سپس مثل گری از این که دیگر مجبور نیست بیست و چهار ساعت مراقب همسرش باشد، احساس خلاصی و راحتی می کند و از نیازهای او غافل می ماند و فرض را بر این می گذارد که چون او قوی است بنابراین از شوهرش انتظار ندارد که در رابطه با هیچ چیز از او مراقبت کند.
گاهی اوقات، مردی که خشم و انزجار زیادی را از این ناحیه از نامزد/همسر قبلی خود دارد و همواره بیشتر نقش پدر در رابطه قبلی خود بازی می کرده تا شوهر یا معشوق، از این نیز فراتر رفته با ظاهر شدن کوچکترین نیاز آسیب پذیری در نامزد/همسر جدیدش، خشم خود را روی سر او خالی می کند و به طرزی منفی به او پاسخ می دهد.گویی به طرزی ناخودآگاه احساس امنیت می کند که چنانچه تمامی این احساسات بر هم انباشته را به یک باره تخلیه کند، آنگونه که نامزد/همسر قبلی اش را می رنجانده یا ناراحت می کرده به نامزد/همسر جدیدش آسیب نخواهد رساند.شاید حق با او باشد و آسیب جدی به او نزد، اما مطمئناً او را خواهد رنجاند.
به یاد دارم زنی در یکی از مصاحبه هایم گفت:
«شوهرم سال ها وقت صرف رسیدگی به کوچکترین نیازهای همسر اولش کرده بود، ولی حالا که کوچکترن کمک یا حمایتی از او می خواهم یا هنگامی به او می گویم احساس ناامنی دارم، از کوره در می رود.منصفانه نیست. چطور می توانست از زن قبلی خود آن مقدار حمایت کند، اما من حق ندارم حتی گاهی اوقات نیز خواسته ها یا توقعاتی داشته باشم!؟»

واقعیت مربوط به باور غلط (6)

هزگز اجازه ندهید زن های قوی و مستقل شمارا گمراه کنند. به یاد داشته باشید که ما زن ها هنوز هم زن هستیم. هر قدر هم کهقوی یا مستقل باشیم، همچنان نیاز دارم احساس کنیم که به طرق مختلف از ما مراقبت می شود. هنگامی که به ما توجه می کنیدو آماده اید از ما حمایت کنید، به ما اطمینان دهید و تکیه گاه ما باشید.هرقدر که قوی باشیم از خوشحالی در خود آب می شویم. این راز را همواره به یاد داشته باشید:زن هایی بیشتر نیاز به توجه، حمایت و مراقبت دارند که از دیگران بیشتر حمایت و مراقبت می کنند.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » دق دل بعضی ها ( جمعه 90/2/16 :: ساعت 9:17 صبح )
»» باور غلط (6) زن های قوی نیازی به توجه و مراقبت ندارند.

باور غلط (6) زن های قوی نیازی به توجه و مراقبت ندارند.

«زن هایی که خیلی قوی و مستقل و موفق هستند نیازی به مردها ندارند و بهتر است که تنها زندگی کنند.»
«او خیلی قوی است.از پس هر چیز برمی آید.»
«زن های مستقل نیازی به شوهر ندارند.»
به تازگی در یک اردوی مراقبه و تمرکز ذهنی،زنی از آشنایان خود را دیدم که به طورغیررسمی چندین بار با هم ملاقات کرده بودیم.جولیان وکیلی موفق و زنی چشمگیر بود.او اعتماد به نفس و جذبه ی زیادی داشت، به طور مرتب هر چند وقت یک بار در برابر شنوندگان زیادی سخنرانی می کرد.از من پرسید که در حال حاضر مشغول چه کاری هستم و من گفتم مشغول نوشتن این مقاله هستم.ناگهان چشمانش برق زدند و با هیجان بازویم را گرفت و گفت:«نکته ی مهمی است که باید در این کتاب حتماً به مردها بگویی. تنها به این دلیل که زنی در کار و شغل خود موفق است به این معنا نیست که به شوهر، محبت، توجه و مراقبت نیازی ندارد.هر چند که اینطور نیز به نظر نرسد.»
از اوتشکر کردم وهنگامی که می خواستم از او خداحافظ کنم، صدا زد:«باربارا!!یه چیز دیگه. هر وقت که کتاب چاپ شد به من زنگ بزن و خبر بده. می خوام یک نسخه ی آن را به شوهرم بدهم. او فکر می کند من(سوپر زن) هستم!؟»
درحین تحقیقات برای نوشتن این کتاب بارها و بارها از زنان زیادی جملاتی شنیده ام که به تصویر کشنده ی باور غلط (6) می باشند:
نامزدم نمی فهمد که به رغم این که زن قوی و مستقلی هستم همچنان به آسایش خاطر و مهربانی نیاز دارم. بسیاری از اوقات قوی و شجاع ظاهر می شوم،به طوری که او فکر می کند از عهده ی هر چیز برمی آیم.اما در واقع اینطور نیست و گاهی اوقات نیز به کمی همدردی، همدلی و مراقبت احتیاج دارم.»
«هر بار که شوهرم می گوید:"تو خیلی قوی هستی.مطمئنم از عهده اش برمی آیی." احساس می کنم که می خواهد نیازهایم را نادیده بگیرد. ممکن است قوی باشم، اما هنوز دوست دارم که مردی از من محافظت کند.»
«تنها به این دلیل که قوی و توانا هستم به این معنا نیست که دوست ندارم گاهی اوقات نیز کسی مثل بچه ها از من محافظت و مراقبت کند. هنگامی که مردی تلاش می کند از من مواظبت کند، احساس محبوب بودن و زنانگی می کنم.»
«گر چه به لحاظ مادی و اقتصادی مستقل هستم و شغلم را جدی می گیرم، اما این به آن معنا نیست که ظریف و مهربان نیستم و هیچ گونه نیازی هم به کسی یا چیزی ندارم.زیرا بسیار ظریف هستم و نیازهای زیادی هم دارم وقتی به خانه می رسم و می خواهم با شوهرم باشم، دوست ندارم آن زن جدی و خشنی باشم که از ساعت نه تا پنج بعد از ظهر بودم. دوست دارم این وقت ها مواضعم را ترک کنم، همه چیز را رها کنم و کسی باشد که مرا دوست بدارد و به من آسایش خاطر و آرامش خیال بدهد.»
به تجربه دریافته ام که مردها به اشتباه چنین فکر می کنند که دو نوع زن در دنیا وجود دارد.نوع اول که آسیب پذیر، ظریف و لطیف و وابسته هستند و باید از آنها مراقبت و مواظبت شود و یک نوع دیگر که قوی، توانمند و قابل است، بنابراین نیاز به مراقبت و مواظبت ندارند.لذا هرگاه مردی نامزد/همسری دارد که به عنوان مثال شغلی آبرومند و با نفوذ دارد یا پویا و منظم و مستقل است، بیشتر توانایی ها و اعتماد به نفس او را به اشتباه به حساب این می گذارند که نیاز ندارد کسی از او مواظبت و مراقبت کند و این که نیازی نیست نگران او باشند.
باور غلط:زن های قوی و مستقل نیاز به توجه و مراقبت ندارند.
واقعیت:تنها به این دلیل که زن ها قوی و مستقل هستند، لزوماً به این معنا نیست که نیاز به حمایت و مراقبت ندارند.
اشتباهی که مردان مرتکب می شوند این است که قدرت و توانایی را با خودکفایی اشتباه می گیرند. صرف اینکه زنی قوی و با اعتماد به نفس است به این معنا نیست که هیچ گونه نیازی ندارد.و اصلاً نیز به این معنا نیست که به شخص توانمند و نیرومند دیگری نیاز ندارد.به این معنا نیز
نیست که ما زن ها قوی و مستقل هرگز خسته، ترسیده، وحشت زده و بی رمق نمی شویم.در واقع بخشی از مشکل نیز همین است که ما زن ها در انجام مجموعه ای از وظایف و کارهای مختلف بسیار توانمند و قوی نیز ظاهر می شویم. مردها این قابلیت و توانایی را در ما می بینند و تحسین می کنند و سپس چنین نتیجه گیری می کنند که به کمک آن ها نیازی نداریم.اما در واقع چنین نیست.

آنچه زن ها دوست دارند مردها بدانند:

صرف اینکه زن ها در یک یا چند مورد احساس توانایی و لیاقت می کنند و به کمکی احتیاج ندارند به این معنا نیست که هیچ گاه به کمک کسی احتیاج پیدا نمی کنند.
یکی از دوستانم داستانی برایم تعریف کرد که به خوبی مطلب فوق را به تصویر می کشد.او و نامزدش به تازگی با یکدیگر ازدواج کرده بودند. آنها در یک آپارتمان در طبقه ی سوم زندگی می کردند و دوست من هربار که به خرید می رفت باید همه چیز را تا سه طبقه با خود بالا می برد.این دوستم از قضا ورزشکار بود و برایش مسئله ای نبود چندین بار پله ها را بالا و پایین برود. اما چندان نیز به این کار علاقه مند نبود.
یک روز پس از یک خرید حسابی و درحالی که دست هایش مملو از پاکت های پر و سنگین است،وارد خانه می شود و همسرش را در حالی می بیند که بر روی کاناپه لم داده است و مشغول تماشای تلویزیون است.
نفس نفس زنان می گوید:«سلام عزیزم، می تونی کمک کن بقیه ی خریدها را بالا بیاریم؟»
همسرش با لبخندی به او نگاه می کند و می گوید:«می دونم چقدر قوی هستی.چند ماهه که همیشه خودت تنهایی همه ی چیزها رو بالا می آری. فقط الآن داری تنبلی می کنی!»
«جدی می گم.به کمکت احتیاج دارم. صندوق عقب هنوز پر از خرت و پرته.»
تام در حالی که حتی چشمهایش را نیز از تلویزیون برنگرفته است و در حالی که نشان می دهد مزاحمتی ایجاد شده است می گوید:«چت شده.همیشه خودت همه چیزها رو می آوردی بالا.»
دوستم بسیار عصبانی می شود و می گوید:«صرف اینکه می تونم همه چیز را خودم بار کنم به این معنا نیست که همیشه باید خودم به تنهایی این کار رو بکنم و تو از انجام این کار معاف هستی.»در اینجا تام هرگز خودخواه یاحتی بی ملاحظه نیز نبود، بلکه تنها به باور غلط (6) مبتلا بود.
از آنجا که خود من نیز همواره زنی مستقل، قوی و موفق بوده ام، همواره از این باور غلط نیز در زندگی خودم رنج برده ام.در روابط قبلی ام همواره مردها فرض را بر این می گذاشتند که چون از عهده ی کارهای بسیاری به خوبی برمی آمدم، پس به کمک آن ها احتیاجی نداشتم.به یاد دارم که یک روز از این بابت در برابر نامزدم به زانو درآمدم و در حالی که گریه می کردم، فهرستی از تمام نگرانی هایم را به او ارائه دادم. در حالی که واقعاً برایش سؤال شده بود، به من می خندید و گفت:«باربارا، چطور می تونی از من انتظار داشته باشی حرف هاتو باور کنم.تو زن موفق سال هستی و از عهده ی هر کاری به تنهایی برمی آیی.»
در حالی که هنوز گریه می کردم به او گفتم:«اما الآن خیلی احساس آسیب پذیری و ضعیف بودن می کنم و به کمک و حمایت تو احتیاج دارم.»
«دست بردار، تو مشکلات بزرگ تر از این رو خودت به تنهای حل کرده ای. این ها که دیگه چیزی نیستند.نذار تو رو از پا در بیارن!»
در مقابل رفتار او چه احساسی داشتم؟ همان احساسی که همه ی زن ها در این مواقع دارند.این که باید تاوان قوی بودن و مستقل بودن خودمان را بدهیم. این که حق نداریم تقاضای کمک و حمایت کنیم آن هم تنها به این دلیل که بسیاری از اوقات به کمکی احتیاج ندارم و تنها در شرایط بسیار بسیار دشوار یا هنگامی که دیگر داریم دیوانه می شویم حق تقاضای کمک و یاری داریم!

آنچه زن ها دوست دارند مردها بدانند:

مردان عزیز:گاهی اوقات ما زن ها دوست داریم شما به ما کمک کنید، حتی اگر خودمان نیز به تنهایی قادر به انجام آن باشیم. در این گونه مواقع، دوست داریم قدرت، توان، حمایت و مراقبت شما را حس کنیم، دوست داریم گاهی اوقات از ما بپرسید:«چهکاری از دست من ساخته است؟» این موجب می شود احساس امنیت و ارزشمند بودن کنیم. گاهی اوقات نیز دوست داریم شما خودتان تشخیص دهید که به کمک تان احتیاج داریم حتی پیش از آن که از شما کمک خواسته باشیم. گاهی اوقات دوست داریم منتظر تقاضای کمک از جانب ما نشوید.
یکبار زنی می گفت:
«لطفاً به مردها بگویید ما زن ها گاهی اوقات به کمک شان احتیاج داریم و گاهی اوقات نیز نداریم. چنانچه نمی دانید، از ما بپرسید هرگز فرض را بر این نگذارید که چون هفته پیش حالمان خوب بود و مثلاً به کمک شما احتیاج نداشتیم، این هفته نیز به کمک احتیاج نخواهیم داشت.»
برخی از مشکلات ناشی از باور غلط (6)اینها هستند:
*مردها از باور غلط (6)به عنوان بهانه ای برای سرباز زدن از مسئولیت، حمایت احساسی و عاطفی از ما استفاده می کنند.
هنگامی که الی باگری که یک چشم پزشک بود آشنا شد، گری آخرین مراحل طلاق از همسر اولش را می گذراند.گری بسیار تحت تأثیر الی قرار گرفته بود که درحرفه ی شخصی خود بسیار موفق بود.او دکوراتور داخلی خانه بود و شش کارمند خود را به خوبی اداره می کرد.این دو برای مشاوره به نزد من آمدند. همین که نشستند، گری اعتراف کرد که:«با همسر قبلی ام کلر سر هیچ چیز اتفاق نظر نداشتیم.او مدام شغل های عجیب و غریب داشت و یک روز این جا و یک روز آن جا کار می کرد.لوازم آرایش می فروخت و همیشه هم خیلی شکننده، ضعیف و آسیب پذیر به نظر می رسید.هنگامی که با هم زندگی می کردیم،برای کوچکترین تصمیم ها به من زنگ می زد "به لوله کش کی بگم بیاد؟ با جعبه ی دستگاه ماکروویوی که تازه خریدیم چه کار کنم؟ برای شام پاستا درست کنم یا غذای چینی؟"
انگاراصلاً نمی تواند بدون من تصمیمی بگیرد.»
از او پرسیدم:«هنگامی که با الی آشنا شدی چه احساسی داشتی؟»
«احساس خلاصی می کردم. احساس می کرم سرانجام با یک آدم بزرگ ازدواج کرده ام.کسی که مدام مجبور نباشم مثل یه بچه نگرانش باشم و مدام از او مواظبت کنم.»
الی حرف او را برید و گفت:«دقیقاً همین طور است. او هیچ وقت نگران من نیست وهمیشه فکر می کند که برای هیچ چیز به او احتیاجی ندارم. حتی هنگامی که از او کمک می خواهم.»
گری پاسخ داد:«عزیزم. دست بردار. تو قوی ترین و مستقل ترین زنی هستی که تا به حال دیده ام.چیزی نیست که تو نتونی خودت به تنهایی انجام بدی. من این چیز رو در تو دیدم.»
«بله، من زن قوی و مستقلی هستم، اما این به آن معنا نیست که گاهی اوقات به حمایت و محافظت تو احتیاجی ندارم.»
«اما من مطمئنم که تو بدون من هم هیچ مشکلی نداری.پس چرا باید نگران تو باشم؟»
الی در حالی که اشک از چشمانش سرازیر شده بود گفت:«چون که من زن تو هستم.چون که نمی خوام مدام با کلر مقایسه بشم و بشنوم که چون خیلی قوی تر از او هستم به میزان او استحقاق توجه و حمایت را ندارم. گویی مجبورم خیلی از هم پاشیده باشم تا کسی به من کمک کنه.»
این الگو را بارها و بارها در روابط مختلف شاهد بودم.مردی که نقش ناجی و حمایتگر را در روابط قبلی خود بازی می کرد زنی قوی، مستقل و توانمند را ملاقات می کند که ظاهراً به کمک و حمایت هیچ کس متکی نیست. سپس مثل گری از این که دیگر مجبور نیست بیست و چهار ساعت مراقب همسرش باشد، احساس خلاصی و راحتی می کند و از نیازهای او غافل می ماند و فرض را بر این می گذارد که چون او قوی است بنابراین از شوهرش انتظار ندارد که در رابطه با هیچ چیز از او مراقبت کند.
گاهی اوقات، مردی که خشم و انزجار زیادی را از این ناحیه از نامزد/همسر قبلی خود دارد و همواره بیشتر نقش پدر در رابطه قبلی خود بازی می کرده تا شوهر یا معشوق، از این نیز فراتر رفته با ظاهر شدن کوچکترین نیاز آسیب پذیری در نامزد/همسر جدیدش، خشم خود را روی سر او خالی می کند و به طرزی منفی به او پاسخ می دهد.گویی به طرزی ناخودآگاه احساس امنیت می کند که چنانچه تمامی این احساسات بر هم انباشته را به یک باره تخلیه کند، آنگونه که نامزد/همسر قبلی اش را می رنجانده یا ناراحت می کرده به نامزد/همسر جدیدش آسیب نخواهد رساند.شاید حق با او باشد و آسیب جدی به او نزد، اما مطمئناً او را خواهد رنجاند.
به یاد دارم زنی در یکی از مصاحبه هایم گفت:
«شوهرم سال ها وقت صرف رسیدگی به کوچکترین نیازهای همسر اولش کرده بود، ولی حالا که کوچکترن کمک یا حمایتی از او می خواهم یا هنگامی به او می گویم احساس ناامنی دارم، از کوره در می رود.منصفانه نیست. چطور می توانست از زن قبلی خود آن مقدار حمایت کند، اما من حق ندارم حتی گاهی اوقات نیز خواسته ها یا توقعاتی داشته باشم!؟»



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » دق دل بعضی ها ( جمعه 90/2/16 :: ساعت 9:16 صبح )
»» باور غلط (4) زن ها حسود هستند

باور غلط (4) زن ها حسود هستند
«زن ها خیلی حسود هستند.انگار می خواهند مردها را تصاحب کنند.»
«همه ی زن هایی که می شناسم از این وحشت دارند که روزی کسی مرد زندگی شان را از آن ها بدزدد.»
«مردهای بیچاره حق ندارند با هیچ زن دیگری حرف بزنند، و گرنه زن شان از حسادت دق می کند!»
«زن ها بدشان نمی آمد چنانچه می توانستند ما را در غل و زنجیر کنند و چشمان مان را ببندند تا اصلاً نتوانیم به زن دیگری نگاه کنیم.»
داستان های زیر داستان هایی واقعی هستند:
کندس تلفنی با خواهرش درباره ی شوهر خود صحبت می کند. می گوید: «خیلی نگران هستم.زنی در دفتر کار جیک کار می کند که می دانم به او نظر دارد.چند روز پیش به شرکت جیک رفته بودم، نمی تونی باورکنی چه جوری رفتار می کرد.مدام کنار او می نشست. جُک های احمقانه تعریف می کرد و از تعریف و تمجید جیک دست برنمی داشت.آن هم درست جلو روی من!»
خواهر کندس می پرسد: «چه شکلی بود؟»
«خب، راستش، خیلی خوشگل بود.بدتر از همه، مجرد هم بود. راستش، وقتی به او نگاه می کردم، خیلی حالم بد می شد.»
«جیک دراین باره چه می گوید؟»
«مشکل همین جاست. وقتی که در این باره با او صحبت کردم. خیلی به اش برخورد و گفت من زیادی حسود هستم و سوءظن دارم. اما واقعاً اینطور نیست. با چشم های خودم دیدم.»
مردان عزیز:احتمالاً پیش خودتان فکر می کنید داستان هایی که من نقل کردم به خوبی مؤید این نکته هستند که زن ها در واقع بسیار هم حسود هستند. خب، متأسفم که شما را نومید می کنم. اما اصلاً هم اینطور نیست. تمامی زن های فوق در یک چیز مشترک هستند. همگی آن ها می خواستند که از
رابطه ی خود با مردی که دوستش داشتند، محافظت کرده باشند. در هر یک از موارد بالا، زن ها پیوند صمیمی میان خود و نامزد/همسرشان را به خطر یا تهدیدی مواجه می دیدند، از این رو با حالتی تدافعی برخورد کردند. در هر مورد نیز مردها غریزه ی تدافعی زن ها را با حسودی اشتباه گرفته بودند.

باور غلط:زن ها حسود هستند.
واقعیت: زن ها محافظ و نگاهبان روابط صمیمی و نزدیک خود هستند.

سال ها تلاش کرده ام که این نکته را به مردها بفهمانم. ما زن ها به نحوی غریزی محافظ و مدافع عزیزان خودیم و همواره مراقب تهدیدات و خطرات احتمالی هستیم.شاید مادرانی را دیده باشید که به هنگام بازی مراقب کودک خود هستند یا مادرانی را که نگران اند، مبادا اتاقی که بچه ها در آن خوابیده اند، زیاد سرد یا کوران گیر باشد.بعضی مادرها حتی نگران این هستند که مبادا دوست شان که سرما خورده است بچه ها را هم مریض کند.
نظیر همین حس حمایتگری در روابط ما با مردها نیز خود را آشکار می سازد. زن ها همواره گوش به زنگ هرگونه خطرات احتمالی در رابطه با معشوق خود هستند و باید اعتراف کنیم که یکی از همین خطرات و تهدیدات احتمالی همواره زنان دیگر هستند.این را نه به عنوان قضاوتی درست و معتبر درباره انسان ها، بلکه به عنوان مشاهده ای بی طرفانه از واقعیات دنیای کنونی می گویم.لذا هنگامی که مردی از همسر خود می پرسد: «مگر به من اعتماد نداری؟»پاسخ همسر او در واقع این است که:«مسئله اعتماد یا بی اعتمادی به تو نیست.قضیه آن است که به زنان دیگر اعتماد ندارم.»
هنگامی که مگ از شوهرش آلن به خاطر E-mail های مکرر به نامزد قبلی و به تازگی طلاق گرفته خود ناراحت و عصبانی می شود، حسود نیست. بلکه می خواهد از رابطه ی خود مراقبت و محافظت کرده باشد.
هنگامی که کندس نیز به خواهرش می گفت از ناحیه ی زنی که در محل کار شوهرش مدام به پروپای او می پیچد، نگران است، حسودی نمی کرد. بلکه می خواست از رابطه ای مراقبت و محافظت کند. در هر یک از موارد فوق، آنتن های این سه زن فعال شده بودند، زیرا نظام هشدار مرکزی آنان می گفت:
آماده باش!امواج انرژی جنسی ای ثبت شده است که به طرف شوهر شما نشانه گیری شده اند!آژیر قرمز!.
لازم است در اینجا بیفزایم که در طی سال ها روابط صمیمی در شک ها و سوءظن های خود نسبت به مغرض بودن زن های دیگر نسبت به شوهر و یا برعکس، یک بار هم مرتکب اشتباه نشده ام.گاهی اوقات شاید سال ها بعد مشخص می شد که درست فهمیده بودم، آن هم تنها به این دلیل که چند سال طول می کشید تا نتیجه ی آن معلوم شود یا شوهرم اعتراف کند که بله، در واقع او نیز به آن زن علاقه مند شده بود، یا آن زن به شوهرم چراغ سبز نشان داده بوده است.فکر می کنم نظیر همین حالت درباره ی بیشتر زن های دیگر نیز صدق می کند.
زن ها معمولاً بوی خطر را از یک کیلومتری تشخیص می دهند. زن هایی نیز وجود دارند که مشکلات روحی جدی دارند و هر بارکه شوهرشان برای خرید به دکان بقالی سر محل می رود،حسود می شوند، اما این دسته از زنان در اینجا مورد بحث ما نیستند و به این گونه اختلالات حاد و افراطی در جاهای دیگر به خوبی اشاره شده است.در اینجا موضوع
بحث ما تنها مراقبت ها و محافظت های معمولی و روزانه ای است که به غلط توسط مردها برچسب حسودی و ناامنی می خورد.
آنچه در اینجا مورد بحث ماست حد و مرزهاست. حدود و ثغور آن هم به معنای احترام به انرژی جنسی و صمیمیت میان دو نفر که یک زوج متعهد را تشکیل داده اند و باید با هیچ کس دیگری آن را تقسیم نکنند. زن ها به این قبیل حدود و ثغور و یا هر چیزی که تمامیت رابطه آن ها را تهدید کند، بسیار حساس اند.حدود و ثغور کندس آن بود که تنها اوحق دارد از شوهرش دلبری کند،اما زن همکار او این حدود و ثغور را زیر پا گذاشته بود. مگ نیز به این حد ومرز اعتقاد داشت که شوهرش تنها باید با او ساعت ها به گفتگو و صحبت درباره ی افکار و احساساتش بپردازد و نه با هیچ زنی دیگری. اما نامزد قبلی او به این حریم آنها تجاوز کرده بود.
آیا امکان دارد که هر سه ی این زن ها بی دلیل ناراحت شده و عکس العمل نامتناسب از خودشان داده اند و همکار زن یا نامزد قبلی وهیچگونه نیت یا قصد شومی نداشته اند؟ من شخصاً عقیده دارم که اگر نه در همه ی موارد، اما در اکثر آنها این زنها هستند که زودتر از مردها انرژی جنسی نامناسب از خود ساطع می کنند.به علاوه حتی با این فرض که هر سه ی این زن ها اشتباه کرده باشند و زن های مقابل هیچگونه نیت یا منظور خاص نیز نداشته بودند، واکنش آنها برخاسته از حس حمایتگری و محافظت بود،نه از سر رشک و حسادت.
برخی مشکلات ناشی از باور غلط (4) به قرار زیر هستند:
*مردها احساس می کنند که زن ها نسبت به آن ها بی اعتماد هستند. هر گاه مردها به غلط رفتار حمایتگرانه را با حسودی اشتباه می گیرند احساس می کنند که نامزد/همسرشان به آن ها بی اعتماد است، لذا به آن ها بر می خورد و عصبانی می شوند.اما در واقع واکنش زن ها در این گونه مواقع هیچ گونه ارتباطی با اعتماد یا بی اعتمادی نسبت به مردها ندارد. بلکه در واقع اشاره به موقعیتی ناخوشایند، مضر یا احیاناً تهدید آمیز دارد.
فرض کنید قرار است به نقطه ای دورافتاده از کشور سفر کنید. یکی از دوستان شما از برنامه ی سفر شما باخبر شده و به شما می گوید که در آن منطقه ی خاص عنکبوت های سمی ای وجود دارد که بسیارنیز خطرناک هستند و اضافه می کند که اگر به جای شما باشد از این سفر منصرف می شود.چه عکس العملی به او نشان خواهید داد؟ آیا به او می گویید:«به من اعتماد نداری؟ فکر می کنی نمی توانم از خودم مراقبت کنم ؟» البته که نه. بلکه در عوض از دوست خود به دلیل توجه اش به شما تشکر می کنید.
مردان عزیز: حال تصور کنید گیرنده های نامزد/همسرتان انرژی های جنسی نامناسبی را ثبت کرده اند که مشخصاً به نفع رابطه ی صمیمی شما نیستند:زن دیگری که به شما علاقه مند است، حال چه پنهانی یا آشکار، محیط یا دوستانی که ممکن است شما را وسوسه کنند، یا ... هنگامی که نامزد/همسرتان این نکته را به شما گوشزد می کند، در واقع همین کار را کرده است.منظور او این نیست که نسبت به شما بی اعتماد است. منظورش این هم نیست که شما حتماً به او خیانت خواهید کرد.تنها مقصود او این است که شما را در مقابل عوامل مشکل ساز یا خطرناک محافظت کند.
آنچه زن ها دوست دارند مردها بدانند:
بیشتر مردها نگرانی های حمایتگرانه نامزد/همسرشان را کاملاً نادیده می گیرند، زیرا احساس می کنند به آنها توهین شده یا غیرمنصفانه مورد اتهام قرار گرفته اند.از این رو چشمان خود را بر روی موقعیت یا شرایطی می بندند که می تواند برایشان خطرساز باشد، و خود را مبتلا به خطراتی می کنند که در واقع باید فوراً به آن توجه کنند و از آن بگریزند.
مردی را می شناسم که اشتباه فوق را مرتکب شده و بهای گزافی را نیز برای آن پرداخت.همسر این مرد نگرانی خود را از جانب دختری که دوست آنان بود به شوهرش ابراز کرده و گفته بود که احساس می کند آن دختر می خواهد چیزی بیش از تنها یک دوست باشد.البته این زن هیچگونه مدرک یا سندی دال بر اثبات این نگرانی خود در دست نداشت. حرکاتی که زن از دختر مشاهده کرده بود، نحوه ای بود که به شوهرش نگاه
می کرد یا عذر و بهانه هایی که برای تلفن زدن به او می تراشید وحرکات بدن او در حضور شوهرش بود. شوهر آن زن که مردی مهربان و مؤدب بود، از اینکه همسرش چنان افکار نامنصفانه ای درباره ی دختر داشته ناراحت شده و حتی به مراتب نیز این این حقیقت که همسرش فکر می کرده او نمی تواند چنین حرکات تحریک آمیزی را تشخیص بدهدـ چنانچه واقعاً اتفاق افتاده بودند؛ که به عقیده ی مرد هزگز هم چنین نبودـ از دست همسرش عصبانی می شود. پاسخ و واکنش این مرد به همسرش این بود که هشدارهای همسرش را تماماً نادیده بگیرد و برای این که به او اثبات کند، حدسیات او غلط بوده است و هیچ گونه جای نگرانی وجود ندارد، حتی عمداً نیز اوقات بیشتری را با این دختر می گذراند.
خب، می توانید بقیه ی داستان را حدس بزنید. یک شب که همسر مرد، شهر را برای یک مسافرت شغلی ترک کرده بود، دختر به مرد زنگ می زند و می گوید که به جهت اتفاق بدی که برای او افتاده است خیلی ناراحت است و اینکه نیاز دارد، مرد به خانه او برود تا درباره ی چیزی با او صحبت کند. صحبت های زن مدام در طول راه توی گوش مرد زنگ می زنند.اما برای اینکه به فکر خودش در برابر حسادت همسرش طغیان کند، لج بازی می کند و به راه ادامه می دهد.همین که به خانه ی دختر می رسد و روی کاناپه می نشیند، ملاحظه می کند که دختر لباس های بسیار نازک و بدن نما پوشیده است و با وجود این که زنگ خطر را توی سر خودش می شنود، همچنان اصرار می ورزد که همسرش اشتباه می کرده و اینکه حق با خود اوست، چند دقیقه طول نمی کشد که زنگ خطر به آژیری گوش خراش تبدیل می شود.در اینجا مناسب نمی بینم
آنچه را که دختر بدان مبادرت می ورزد بیان کنم و چنانچه کنجکاو شده اید و می خواهید بدانید که آیا مرد نیز به او پاسخ مثبت می دهد یا نه، به شما می گویم که نه. مرد بیچاره که حسابی شوکه شده و ترسیده است به طرزی مضحک و خنده دار مثل دست و پا چلفتی ها، تمامی پیش روی های دختر را پس می زند و از آن خانه فرار می کند.اما خراب کاری ها دیگر اتفاق افتاده اند و او نمی تواند دیگر جلوی آن ها را بگیرد. او با بی توجهی به هشدارهای همسرش و افراطی دانستن آن ها و نیز تعبیر آن به عنوان حسادت احمقانه، خود را در موقعیت خطرناکی قرار داد که برایش گران تمام شد. کمترین آسیب آن این است که هربار دختر را در مناسبت های اجتماعی در جایی می بیند، صحنه ی زشتی که میان آن دو اتفاق افتاده بود در ذهنش مجدداً تداعی می شود و به او احساس ناخوشایندی دست می دهد.
مردان عزیز:آیا درس لازم را از داستان فوق گرفته اید؟ هرگز اجازه ندهید غرور و منیت شما، دوراندیش همسر شما را مغلوب خود کند. از روی لج بازی به خود دروغ نگویید و خود را گول نزنید.از خود و ازدواج تان در برابر این گونه خطرات احتمالی و «آتش های زیر خاکستر» محافظت کنید.
*مردها عصبانی می شوند و احساس می کنند ما زن ها می خواهیم آزادی آنان را محدود یا مختل کنیم.
«سعی نکن به زور به من بگی با کی دوست باشم با کی دوست نباشم.»
«اگه بخوام با زنی فقط دوست باشم، این کار رو می کنم.»
جملات فوق برخی از گفته هایی هستند که بیشتر به هنگام اشاره به مشکلات بالقوه در رابطه با زنی دیگر از نامزد/همسرمان می شنویم. همانگونه که دیدیم مردها حس مراقبت و محافظت در ما را تلاشی برای کنترل و سلب آزادی خود می بینند.مردان عزیز:در بسیاری از اوقات، شما حتی اطلاعاتی را که نامزد/همسرتان سعی دارد به شما بدهد، نمی شنوید زیرا سریعاً از خود واکنش نشان می دهید و احساس می کنید که او با ارائه این اطلاعات و بازتاب به شما قصد دارد دوباره شروع کند!لذا نگرانی های او را نادیده می گیرید و در برابر او شورش می کنید؛ تنها به این دلیل که به او اثبات کنید هر کاری دوست داشته باشید می کنید. این دقیقاً همان اتفاقی بود که برای مرد داستان پیش روی داد و نهایتاً اینطور شد که توی دردسر و زحمت زیادی افتاد.

واقعیت مربوط به باور غلط (4)

ما زن ها بنابر غریزه از هر آنچه برای مان ارزشمند باشد، مراقبت و محافظت می کنیم و یکی از همین چیزهای ارزشمند برای ما، شما مردان هستید.شما گنجینه ی ما هستید و رابطه با شما برایمان بسیار ارزشمند و گرانقدر است. هرگز نمی خواهیم چیزی به آن آسیبی برساند یا آن را تهدید کند.لذا همواره مراقب خطرات احتمالی هستیم، نه از آن رو که به شما اعتماد نداریم، بلکه از آن رو که شما را دوست داریم و نمی خواهیم شما را از دست بدهیم.
منبع:رازهایی درباره زنان



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » دق دل بعضی ها ( جمعه 90/2/16 :: ساعت 9:15 صبح )
»» باور غلط (3) زن ها می خواهند آدم را همیشه تحت کنترل داشته و همه

باور غلط (3) زن ها می خواهند آدم را همیشه تحت کنترل داشته و همه جا آن ها را تعقیب کند.

«محال است زن ها نسبت به چیزی بی خیال شوند.آنقدر به آدم گیر می دهند تا سرانجام کاری را که می خواهند، برای شان انجام دهید.»
«همیشه همه چیز باید مطابق میل زن ها باشد و گرنه ناراحت می شوند.»
«زن ها دوست دارند از آدم یک نوکرـ بله قربان گو، زن ذلیل ـ بسازند.»
این ها نمونه های از مورد علاقه ترین شکایت های مردها از ما زن ها و در عین حال همان هایی هستند که بیش از هر چیز ما را ناراحت می کنند: این که ما زن ها کنترل گر و فریب کار هستیم و تلاش های ما در جهت بهبود و اصلاح روابط مان، تنها تلاش هایی موذیانه برای کنترل و بهره کشی از مرد زندگی مان است.
ماجرا از این قرار است:مردها تلاش ما برای سازمان دهی، برنامه ریزی و حل مشکلات را می بینند و سپس آن را به اشتباه به عنوان تلاشی از جانب ما برای کنترل کردن مردها و بهره کشی از آن ها تعبیر می کنند.
باور غلط:زن ها می خواهند مردها را کنترل کنند.
واقعیت:زن ها می خواهند کمک کنند، ایفای نقش کنند، بهبود ببخشند، ارتقاء دهند و به حساب آورده شوند.
به یاد داشته باشید:به طور معمول نیت واقعی زن ها این نیست که مردها را کنترل کنند. زن ها در واقع می خواهند آنچه را در توان دارند از روی عشق به شما و رابطه ارائه دهند. حال به هر شکل که می خواهد باشد:سازمان دهی نظرات، پیشنهادها، جایگزین ها و... هنگامی که مرد این تلاش زن را به معنای تلاش برای مغلوب کردن یا کنترل او تعبیر می کند، در واقع یکی از اساسی ترنی جلوه ها و نمودهای عشق زن نسبت به خود را پس زده است.
چه چیزی در نتیجه ی این باور غلط عاید مردان می شود؟
*مردها بدینوسیله احساسات و کرده های خود را پنهان می کنند.
جک، روزهای سختی را در شغل جدید خود می گذراند. محیط کار جدید او به مراتب پراسترس و دشوارتر از شرکت قبلی او است. به طوری که حتی پس ازگذشت چندین هفته هنوز احساس نمی کند که در شغل جدید خود جا افتاده است. هرشب خسته و کوفته و افسرده به خانه می رسد، اما هنگامی که همسرش الن از او می پرسد موضوع چیست، چیزی به او نمی گوید و فقط به طرزی مبهم و ناواضح زیر لب شکایت می کند که روز بدی را پشت سرگذاشته است.
الن، جک را از نوجوانی هنگامی که چهارده پانزده ساله بودند، می شناسد و به خوبی می داند که از وقتی جک شغل جدید خود را شروع کرده است بسیار مضطرب به نظر می رسد.هفته ها می گذرد و الن همچنان منتظراست چیزی از جک بشنود،اما تمامی درخواست های او در این رابطه تنها با سکوت او مواجه می شوند،نهایتاً دیگر تحمل نمی کند و یک شب پیش از شام موضوع را پیش می کشد:
«جک،می دانم که از شغل جدید راضی نیستی و من فکری دارم که می تواند به تو کمک کند.پسرخاله ام بیل، در شرکت بزرگی کار می کند که مشابه شرکت توست، بار اول که او هم در آن جا شروع به کار کرد بامشکلاتی نظیر مشکلات تور رو به رو شده بود.شاید اگر به بیل زنگ بزنی و با او صحبت کنی به تو کمک کند تا بتوانی با شرایط کنار بیایی.این فکر را هم کردم که اگر آخر هفته ها من پسرها را به تمرین فوتبال ببرم تو وقت بیشتری داشته باشی تا در خانه کار کنی.»
الن سخت نگران شوهرش است و تنها نیت او این است که به او کمک کند تا اوضاع بهتر شود. اما ازعصبانیت شوهرش در حیرت می ماند:
«خدای من، الن، آیا می توانی کاری به کار من نداشته باشی و مرا به حال خودم بگذاری؟ مگرمجبوری توی همه چیز از جمله کار و شغل من هم دخالت کنی؟ خیلی دوست داری تک تک حرکات را کنترل کنی، اینطور نیست؟»
داستان از این قرار است که جک تلاش الن برای کمک و حمایت از او و بهبود شرایط کاری اش را با تلاش او مبنی برکنترل کردن خود اشتباه گرفته است.
*مردها بدین شکل احساس می کنند که همه ی کارها را خودشان به تنهایی انجام داده اند.
یی از رایج ترین شکایت های زن ها از مرد زندگی شان آن است که بیشتر مردها،در فرآیند تصمیم گیری خود زن ها را دخالت نمی دهند.به یاد دارم زنی می گفت:«هنگامی که شوهرم تصمیمی می گیرد و تا لحظه ی آخر که آن را عمل کرده است چیزی به من نمی گوید، احساس می کنم که به حساب نیامده ام.»از آن جا که زن ها از این احساس بیزارند پس تلاش می کنند تا خود را به نحوی در جریانات زندگی همسرشان وارد کنند.بدین معنا که سؤال می پرسند و راه حل ارائه می دهند.مشکل زمانی آغاز می شود که مرد علاقه و کمک ما را به معنای تلاشی برای مداخله یا به دست گرفتن کنترل اوضاع و سلطه جویی تعبیرمی کند.
زن ها دوست دارند با شوهرشان مثل یک تیم باشند. هر گاه از همسرمان درباره ی مسائل و مشکلات اش جویا می شویم یا کمکی ارائه می دهیم، به این دلیل نیست که می خواهیم او را کنترل کنیم،بلکه از آن روست که می خواهیم ما نیز شرکت داشته باشیم.نیاز نداریم که همیشه
تصمیم نهایی را ما بگیرم یا حرف آخر را ما بزنیم،بلکه تنها دوست داریم ما نیز به بازی گرفته شویم و در آن شرکت داشته باشیم.
متأسفانه این نیاز ما زن ها مبنی براینکه دخالت داده شویم با این نیاز مردان مبنی بر اینکه همه چیز را خودشان به تنهایی انجام دهند (تا احساس قوی بودن و مستقل بودن کنند)در تقابل و برخورد زیادی قرار گرفته است. گویی مردان چنین باوردارند که چنانچه کمکی دریافت کنند به این معناست که ضعیف هستند.لذت به راحتی دست رد به سینه نامزد/همسرشان می زنند و او را متهم می کنند که کنترل کننده یا سلطه جو هستند.سپس به تنهایی دست به کار می شوند تا بدین وسیله احساس مستقل بودن و خودمختار بودن کنند.

واقعیت مربوط به باور غلط (3)

مردان عزیز:لطفاً توجه داشته باشید که اولویت اول ما در زندگی عشق است نه کنترل کردن و سلطه جویی. اگر شما را ناراحت ببینیم دوست داریم به شما کمک کنیم. چنانچه متوجه شویم با مشکلی مواجه هستید، دوست داریم کمک کنیم راه حلی بیابید.اگر ببینیم که مراقب خود نیستید، دوست داریم محبت، علاقه و حمایت خود را ارائه دهیم. هنگامی که می بینیم نگرانی وجودتان را فرا گرفته است دوست داریم خود را شرکت دهیم تا احساس نکنید تنها هستید. چرا این کارها را می کنیم؟ نه از آن رو که می خواهیم شما را کنترل کنیم یا بر روی شما سلطه داشته باشیم، بلکه از آن رو که شما را دوست داریم و به شما عشق می ورزیم!



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » دق دل بعضی ها ( جمعه 90/2/16 :: ساعت 9:12 صبح )
»» باور غلط (1) زن ها سیری ناپذیرند

باور غلط (1) زن ها سیری ناپذیرند

«هرگز نمی شود زن ها را خوشحال و راضی کرد، پس اصلاً چرا خودمان را اذیت کنیم؟»
«اول این را می خواهد، بعد هم آن را. بعداً هم چیزی دیگری. اصلاًخواسته هایش تمامی ندارد.»
«زن ها مدام نق می زنند. از غرغر کردن بر سر ما انرژی می گیرند.»
« در برابر آن ها هیچ وقت برنده نیستی. هیچ وقت هیچ چیز از نظر آن ها به اندازه ی کافی خوب نیست.»
چه مردها این جملات را بر زبان بیاورند و چه تنها به آن ها فکر کنند، موضوع در هر حال یکی است: هنگامی که به نیازها و خواسته های نامزد/همسرشان گوش می کنند یا تلاش او را مبنی بر بهبود رابطه می بینند، فقط و فقط به یک چیز می رسند: مهم نیست چقدر تلاش می کنی. زن ها هیچ وقت راضی نمی شوند. این باور نادرست، زن های نق نقویی را به تصویر می کشد که مدام مردها را با سرزنش ها و گفت و شکایت های خود در باره ی هر چه می کنند یا می گویند، عصبی می سازند. از آن جا که سیری ناپذیر نیز هستند، لذا مردها خودآگاه یا ناخودآگاه به این نتیجه می رسند که:اصلاً چرا خودمان را خسته کنیم!؟»
چرا این باور نادرست است؟ زیرا تمایل و گرایش همیشگی زن مبنی بر بهبود و اصلاح کارها را با پرتوقع بودن و سیری ناپذیری مزمن او اشتباه گرفته است. این حقیقت ندارد که ما زن ها سیری ناپذیر یا تسلی ناپذیر هستیم. بلکه این طبیعت ماست که به فکر بهبود، اصلاح و ارتقاء همه چیز باشیم.

باور غلط: زن ها سیری ناپذیر هستند

واقعیت: زن ها همیشه به دنبال آنند تا همه چیز را بهتر کنند.
مردان عزیز: ممکن است جملات فوق را بخوانید و بگویید: «خب، مگر فرق این دو جمله در چیست؟ آیا معنای هر دو این نیست که هر چه مردها تلاش کنند باز هم کافی نیست؟» پاسخ من این است که «نه. معنای این دو جمله یکی نیست. بهبود و اصلاح اوضاع هرگز با سیری ناپذیر بودن یک چیز نیست.»
برای نمونه، چنانچه از یکی از کارمندان خود بخواهید گزارشی را دوباره از نو تهیه کند به این معنا نیست که هرگز از کار کسی رضایت ندارید. چنانچه بورد جدیدی روی دستگاه استریوی خود نصب کنید یا سیستم را ارتقاء دهید به این معنا نیست که هیچ وقت از هر چه می خرید، راضی نیستید. چنانچه ماشین خود را بفروشید تا یک مدل بالاتر از آن را بخرید، به این معنا نیست که از ماشینی که می رانید راضی نیستید. تمامی اعمال فوق نمودهایی از این میل و گرایش در شما مبنی بر بهبود و ارتقاء چیزهایی است که دارید.
در رابطه با زن ها هم موضوع به همین قرار است. تنها به این دلیل که می خواهیم چیزی را بهتر کنیم به این معنا نیست که هیچ وقت نمی شود ما را خوشحال کرد. باید اعتراف کنم زن هایی را می شناسم که این شکایت در باره ی آن ها صدق می کند. زن های ایرادگیر و نق نقویی که به گونه ای با شوهرشان رفتار می کنند که گویی مرد بیچاره در یک مرکز بازپروری ثبت نام کرده است نه در یک ازدواج. چنانچه با زنی این چنین رابطه دارید، با شما همدردی می کنم. اما باور کنید همه ی زن ها اینطور نیستند.
این حقیقت دارد که زن ها اغلب به سادگی مردها از روابط صمیمی خود راضی نمی شوند و به کم توقعی مردها نیستند.و به نظر من این به این دلیل است که استاندارهای احساسی و عاطفی ما بالاتر از مردهاست. به یاد داشته باشید: برای زن ها عشق اولویت اول محسوب می شود و این که زن ها همواره خواستار آفرینش و خلاقیت هستند. لذا احساس می کنند وظیفه ی آنان است که روابط صمیمی خود را بهبود یا ارتقاء ببخشند.
آنچه زن ها دوست دارند مردها بدانند:
هر گاه زنی برای بهبود یا اصلاح رابطه پیشنهادی دارد به این معنا نیست که شما را سرزنش می کند یا به شما انتقاد دارد، بلکه به این معناست که متعهد است رابطه اش را به رابطه ای مطلوب تبدیل می کند.
برخی از مشکلات ناشی از باور غلط (1)از این قرار هستند:
*مردها گاهی اوقات از این باور غلط به عنوان بهانه ای برای کم اهمیت جلوه دادن نیازها و خواسته های نامزد/همسرشان استفاده می کنند.
ژانت، پس از آن که سرانجام پس از یک هفته جسارت لازم را به خود می دهد کنار شوهرش می نشیند و به او می گوید احساس می کند که از او جدا افتاده و دور شده است، به او توضیح می دهد که نیاز دارد شب ها و آخر هفته ها بیشتر با هم باشند و مجبور نباشند که همه اش در خانه کار کنند تا بتوانند نزدیکی و صمیمیت گذشته ی خود را مجدداً باز یابند.داریل با نگرانی به صحبت های او گوش می دهد و با حالتی اعتراض آمیز پاسخ می دهد که:«هرکاری می کنم، نمی تونم تو رو خوشحال کنم.خودت بودی که گفتی این شغل جدید را انتخاب کنم و حالا شکایت می کنی که زیادی کار می کنم.هیچ وقت از هیچ چیز رضایت نداری.»
داریل خود را متقاعد کرده است که نیازی نیست به احساسات و نیازهای همسرش رسیدگی کند زیرا او زنی است که همیشه ناراضی و گله مند است. لذا، آنچه می گوید ارتباط چندانی با واقعیت ندارد.او از باور غلط (1) استفاده می کند تا با ترس از بی کفایتی خود رو به رو نشود.
*مردها از باور غلط (1) به عنوان بهانه ای برای ناموجه جلوه دادن و بی اعتبار دانستن نظرات و بازتابی های ما و رو به رو نشدن با کاستی های خودشان استفاده می کنند.
مردهای بسیاری را می شناسم که با استناد به این باور غلط که:زن ها سیری ناپذیر و پرتوقع هستند» استفاده می کنند تا مجبور نباشند به نظرات همسرشان گوش کنند.بدین معنا که در مواجهه با صحبت ها و خواسته های نامزد/همسرشان فوراً اعتبار و صحت این گونه درخواست ها و نیازها را زیر سؤال می برند و به خودشان ـ و گاهی اوقات او نیزـ می گویند که هرکاری هم که بکنند،همسرشان راضی نخواهد شد، پس چرا اصلاً خودشان راخسته کنند. معمولاً این قبیل مراودات و تبادلات به قرار زیر پیش می روند:
زن:عزیزم، می خواستم درباره ی خواباندن بچه ها با تو صحبت کنم.ما توافق کرده بودیم که در این کار به هم کمک کنیم.اما ظاهراً تو همیشه اعتراض می کنی که خسته هستی یا اضافه کاری داشتی و دست آخر این من هستم که مجبور می شوم به تنهایی آن را انجام دهم.
مرد:«دوباره شروع کردی، همیشه کاسه کوزه ها را سر من می شکنی که پدر خوبی نیستم. هیچ وقت هیچ چیز برات به اندازه ی کافی خوب نیست.»
این تاکتیک زن را مجبور می سازد تا فوراً حالت تدافعی به خود بگیرد. این حالت را زخم زبان زدن می دانم.حرکات آن نیز به این ترتیب است که مرد، زن را با کلیشه ای منفی می چزاند و سپس موضوع مکالمه را که عبارت بود از اینکه آیا در انجام کارهای مربوط به بچه ها به همسرش کمک می کند یا نه، به این موضوع که مشکل از زنش است تغییر می دهد. به جای آن که مایل باشد تا به خود و رفتار خود نگاهی بیاندازد، خود را قربانی مظلوم و بی گناهی جلوه می دهد که از ناحیه ی قوانین سخت و غیرمنطقی همسرش مورد محاکمه و بازخواست قرار گرفته است.
*مردها با استناد به این باور غلط برای خود حسی قلابی از قدرتمند بودن خریداری می کنند.
بعضی از مردها چنین باور دارند که چنانچه همه ی خواسته های نامزد/همسر خود را برآورده سازند، برده ی نیازهای او می شوند. پیش خودشان فکر می کنند: «اگر کوتاه بیایم، بدبختی ها شروع می شوند، دیری نمی کشد که باید به هر ساز او برقصم و چیزی نمی گذرد که نوکر بی اختیار او می شوم!»لذا به مجرد اینکه نامزد/همسرشان درخواستی از او می کند، واکنشی افزوده و افراطی از خود نشان می دهند و به جای آنکه به آنچه نامزد/همسرش می گوید گوش کند به گونه ای رفتار می کنند که گویی تمامی حقوق و آزادی های او را زیر پا گذاشته اند. این گونه مردها فکر می کنند باید از اول همه ی حد و مرزها را خوب ترسیم کنند تا مبادا کسی حق شان را پایمال کند!
البته این گونه مردها اشتباه می کنند. در بیشتر موارد این قبیل خواسته های زن ها نبردی بی امان بر سر تصاحب قدرت و کنترل در رابطه نیست، بلکه صرفاً بیان خواسته یا نیازی ساده است و ترس مرد مبنی بر اینکه اگر «شل بگیرد یا وادهد» بزودی تمامی اقتدار و اعتبار خود را از دست خواهد داد، بی پایه و اساس است. این کار درست مانند این است که ماشین تان به یک تنظیم موتور یا تعویض روغن نیاز داشته باشد، اما شما بترسید که چنانچه آن را نزد مکانیک ببرید و موافقت کنید که روغن موتور را تعویض کند، مکانیک از شما خواهد خواست که کل موتور را تعویض کنید!
*مردها از این باور غلط استفاده می کنند تا شکست خود را در برآورده ساختن نیازهای نامزد/همسرشان لاپوشانی کنند.
داستان زیر را یکی از زنان شرکت کننده در یکی از سمینارهایم تعریف کرد:
«من و شوهرم تازه ازدواج کرده ایم. او واقعاً مردی خوب و دوست داشتنی است. فکر می کنم پیش خودش فکر کرده بود که اگرهرشب آشغال ها را خالی کند مرا خوشحال می کند. همین کار را هم می کرد. متوجه شدم که هر شب تمامی سطل آشغال های تک تک اتاق ها را توی سطل اصلی خالی می کرد و سپس با خوشحالی، سوت زنان آن را می برد و دم در توی سطل های بزرگ خالی می کرد.
یک روز پس از آن که به تازگی به آپارتمان جدیدمان نقل مکان کرده بودیم، از او خواستم تا در شستن ظرف ها به من کمک کند. در کمال تعجب بسیار بداخلاق و عصبانی شد. با شکایت گفت: «هر چه می کنم تو را راضی نمی کند. هیچ وقت هیچ چیز کافی نیست!» راستش را بخواهید اصلاً نمی توانستم بفهمم چرا تا این حد عصبانی است، مگر پس از آن که با هم صحبت کردیم. معلوم شد که او از جانب خودش (و بی آن که از من پرسیده باشد) تصمیم می گیرد که چه چیزی مرا خوشحال می کند. من هرگز از او نخواسته بودم در خالی کردن آشغال ها به من کمک کند. لذا هر بارکه حدسیات او درست از آب در نمی آمدند، احساس می کرد که شکست خورده است و من زنی پرتوقع و سیری ناپذیر هستم.»
احتمالاً داستان فوق برای بسیاری از شما آشناست.
حال یا شوهرتان هدیه ای برایتان خریده است که فکر می کرده از آن خوشتان می آید و نیامده.یا قفسه بندی هایی برای قرار دادن قابلمه ها توی آشپزخانه ساخته بود. در حالی که ما همان طور که بوده است، از همه چیز راضی بوده ایم. یا نامزدتان بلیط هایی برای تماشای مسابقه ی کشتی تهیه کرده است آن هم تنها به این دلیل که یک روز درباره ی ورزش با او صحبت کرده بودید و بعداً متوجه شده است که حالتان از کشتی به هم می خورد!
یا ... گاهی اوقات حتی خوش قلب ترین و مهربان ترین مردها نیز فراموش می کنند که خواسته های همسرشان را از او بپرسند و خودسرانه و از روی حدسیات، خود را به زحمت می اندازند و در پی آن احساس شکست و اجحاف و... می کنند و از دست نامزد یا همسرشان به این بهانه که پرتوقع و سیری ناپذیر است عصبانی می شوند.

واقعیت مربوط به باور غلط (1)

مردان عزیز:می توانم قسم بخورم که این ادعا حقیقت دارد:
زنهاـ دست کم بیشتر آنهاـ بسیار نیز کم توقع اند و می توان به راحتی با کوچکترین چیزها خوشحال شان کرد. فکر نکنید صدای خنده ی شما را نمی شنوم! زیرا اینطور نیست؟!اما همچنان بر سر ادعایم خواهم ماند. این موضوع که چنانچه نیازهای واقعی یک زن را درک کنید، راضی کردن و خوشحال کردن او نیز عملاً بسیار ساده خواهد شد. چنانچه باور نمی کنید به شما پیشنهاد می کنم، توصیه زیر را بیازمایید و نتایج را ارزیابی کنید: هر روز سه تعریف و تمجید و تحسین کوتاه به نامزد/همسرتان بدهید: یک تلفن اضافی، پنج دقیقه در آغوش گرفتن و صمیمیت، و پرسیدن یک سؤال ساده: «از دست من چه کاری ساخته است؟» «الآن چه کاری می توانم برایت انجام دهم؟» سپس ببینید که چگونه در برابرتان از خوشحالی و رضایت آب خواهد شد!



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » دق دل بعضی ها ( جمعه 90/2/16 :: ساعت 9:6 صبح )
»» هفت باور نادرست مرد ها درباره زن ها(1)

هفت باور نادرست مرد ها درباره زن ها(1)
مردان نسبت به زنان :1-سیری ناپذیرند2-حفظ زنها مشکل است 3-زنها مردها را کنترل می کنند 4-زن ها حسودند.
دکتر باربارادی آنجلیس در کتاب خود :رازهایی درباره زنان می نویسد:
«همه ی مردها فقط یک چیز از زن شان می خواهند: رابطه ی جنسی.»
«مردها برای شان اهمیتی ندارد به زن ضربه ی روحی بزنند.»
«مردها به لحاظ احساس سرد و یخ زده هستند و نمی توانند احساسات خود را ابراز کنند.»
«مردها خودخواه و بی احساس هستند.»
«هیچوقت نمی شود به مردها اعتماد کرد. همه شان دست آخر قلب ما را می شکنند.»
«مردها مثل بچه هایی هستند که با کوچکترین فشار و سختی جا می زنند و از هم می پاشند.»
قبل آز آنکه از دست من عصبانی شوید و فکر کنید که از مردها بدم می آید، بگذارید جملات فوق را توضیح دهم.زن ها نیز عقاید و باورهای نادرستی نسبت به مردها دارند.عقاید و باورهایی کلیشه ای که منصفانه نیستند. مطمئنم چنانچه یک مرد هستید از خواندن جملات فوق ناراحت یا عصبانی شده اید و درحالی که حالت تدافعی و تهاجمی به خود گرفته اید، می گویید:«اما مطمئناً من اینطور نیستم.ممکن است بعضی از مردها اینطوری باشند، اما درست نیست آن را به همه ی مردها تعمیم دهیم.»
البته حق با شماست. باورهای نادرست، نادرست هستند. باورهای نادرست معمولاً سوءبرداشت ها و یا سوءتعبیرهایی هستند که خصوصیات رفتاری منفی را تعمیم داده آن را به کل یک گروه ـ در اینجا مردها ـ نسبت می دهند. هنگامی که مردی با زنی رابطه دارد که به طرزی خودآگاه یا ناخودآگاه به یکی از باورهای نادرست فوق اعتقاد دارد، خود را درگیر نبردی بی امان با او می بیند تا در برابر کلیشه ای که هیچگونه ارتباطی با او ندارد، از خود دفاع کند. همانگونه که شما مردها از اینکه قربانی یک کلیشه شوید، بیزارید ما زن ها نیز از اینکه به غلط درباره ی ما قضاوت شود، ناراحت می شویم. درک زن ها و عشق واقعی به آن ها به این معناست که آن ها را همان گونه که هستند، ببینید. نه آن گونه که از ما به تصویر کشیده یا نقل کرده اند. صرف نظر از این که چقدر هم تلاش کنید که کلی گویی ها و کلیشه هایی را که درباره ی هر دو جنس زن و مرد رایج شده اند بر روی عقاید، باورها و احساسات شما نسبت به جنس مخالف تأثیر نگذارند، امادر هر صورت نمی توانی به طور کامل از تأثیراتی که خواه ناخواه بر روی شما خواهند گذاشت، رهایی یابیدـ حتی درباره ی زن یا مردی که دوستش دارید.
در این مقاله هفت باور غلط را که درباره ی مردها رایج شده است به بحث و بررسی می گذاریم و حقیقتی را که در پشت هر یک از آن ها خوابیده است بازگو خواهیم کرد.امیدوارم زن ها از مطالعه ی این مقاله به درک عمیق تر و واقع بینانه تری از خود برسند و بفهمند چرا آن گونه هستند که هستند. تا در نتیجه کمتر خود را سرزنش کنند و در عوض احترام بیشتری برای خود قائل باشند. امیدوارم بتوانم به شما مردان نیز کمک کنم از این باورهای غلط درباره ی زنی که دوستش دارید، رهایی یابید و هر چه بیشتر او را درک کنید و دوست بدارید.

هفت باور نادرست مردها در باره ی زن ها

1-زن ها سیری ناپذیرند.
2-حفظ و نگهداری آن ها مشکل است.
3-زن ها می خواهند مردها را کنترل کنند.
4-زن ها حسود هستند.
5-زن ها زیاده از حد احساساتی هستند.
6-زن هایی که قوی و توانا هستند نیازی به توجه و مراقبت ندارند.
7-زن ها آزادی مرد را مختل می کنند.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » دق دل بعضی ها ( جمعه 90/2/16 :: ساعت 9:5 صبح )
»» آنچه زن ها دوست دارند مردها بدانند:

آنچه زن ها دوست دارند مردها بدانند:

زن ها به وسیله ی تکرار صحبت هایشان نگرانی ها و اضطراب هایشان را تخلیه و احساسات خود را حل و فصل و تعدیل می کنند.
هر بار که صحبت درباره ی یکی از نگرانی هایمان را تکرار می کنیم، آن ترس و نگرانی ضعیف تر و درک شناخت و تسلط ما بر روی آن قوی تر می شود به طوری که به تدریج دیگر کنترلی بر روی احساسات ما نخواهند داشت. به همین دلیل است که چنانچه دو زن یک ساعت کامل را صرف گفت و گویی تلفنی بکنند و یک مرد در این میان دزدکی به صحبتهای آنان گوش فرا دهد، ممکن است فکر کند که آن دو زن فقط گله و شکایت کرده و نق زده اند و هیچگونه کمکی به یکدیگر نکرده اند.درحالی که با اطمینان تمام به شما قول می دهم که در پایان آن یک ساعت هردوی زن ها احساس وضوح،روشنی و قدرت بیشتری کرده به مراتب کمتر از پیش احساس ضعف و استیصال می کنند.
هنگامی که مردها این راز ارتباطی را درک نمی کنند، اغلب اشتباهاتی را با خود به دوش می کشند که از راز ارتباطی (2) ناشی می شوند. اما دراینجا به منظور تأکید بیشتر برخی از آنها را بار دیگر ذکر می کنم.
*از دست ما خسته و سرخورده می شوید و صحبت هایمان را قطع می کنید زیرا احساس می کنید قبلاً یکبار آنها را شنیده اید.
*با بی حوصلگی و بی علاقگی به صحبت های ما گوش می کنید و احساس می کنید که ما زیاده از حد آن را طول می دهیم.به جای آنکه با توجه، علاقه و محبت کافی و به نحوی حمایتگرانه به سخنان ما گوش فرا دهید.
*برای ما سخنرانی می کنید و پند و اندرزمان می دهید. گویی بچه ای گیج و بی دست و پا هستیم که یک موضوع را اینقدر تکرار می کنیم!؟
*پردازش احساسات و عواطف در ما را آنهم به روشی که مختص به خودمان است به حساب پریشان افکار بودن و حواس پرت بودن مان می گذارید.اما آنچه واقعیت دارد آن است که ما نه از هم پاشیده ایم و نه در حال فروپاشی، بلکه فقط داریم احساسات و عواطف سرکوب شده و فرو خورده ی خود را که درما انباشته شده اند، آزاد می کنیم تا بتوانیم مجدداً احساس خوبی داشته باشیم.

راه حل:

01 دفعه ی بعد که نامزد/همسرتان ناراحت و نگران باشد و به صحبت درباره ی آنچه آزارش می دهد شروع کند به خود یادآوری کنید که موضوع اصلی همان چیزی نیست که او ظاهراً از آنها شکایت دارد.بلکه او تنها با این کار می خواهد احساساتش را تخلیه و خود را آرام کند.به این موضوع فکر نکنید که آیا قبلاً همین صحبت ها را از او شنیده اید یا نه.بلکه سعی کنید از او حمایت کنید.دستش را بگیرید.دست خود را بر دور گردنش بیاندازید یا در آغوشش بگیرید و سعی کنید شنونده ی خوبی برای او باشید.
02 هرگاه که صحبت هایش به پایان رسید به او بگویید امیدوارید که صحبت کردن با شما به او کمک کرده باشد و احساس بهتری داشته باشد.به او آسایش خاطر دهید که چنانچه مجدداً نیاز داشت تا با شما صحبت کند، به سخنانش گوش خواهید کرد.(به یاد داشته باشید که این پیشنهاد شما به منزله ی واریز مبلغ هنگفتی در حساب عشق و صمیمیت شماست.)
03 سعی کنید بار دیگر که خودتان از چیزی نگران یا ناراحت بودید شروع به صحبت کنید تا احساسات خود را تخلیه کرده باشید.شاید شما نیز دلیل این را درک کنید که چرا زن ها تا این حد حرف زدن را دوست دارند!

راز ارتباطی (5)

زن ها همیشه ناراحتی و نگرانی خود را کمتر از آنچه براستی هست نشان می دهند.
زن ها هماهنگ کننده هستند.از آنجا که برای ما زن ها عشق در اولویت قرار دارد، لذا هر کاری از دست مان برمی آید انجام می دهیم تا عشق آفرینی کنیم بخصوص با مردی که دوستش داریم.به همین دلیل است که همیشه دوست داریم ارتباط برقرار کنیم. مشکلات را حل و فصل کنیم. سوءتفاهمات را برطرف کنیم و بر روی رابط مان کار کنیم.سخت مشتاق آنیم که روابط موفقی داشته باشیم و نامزد/همسر خود را خوشحال سازیم.
قصد و نیت ما در تلاش برای خلق هارمونی و هماهنگی خوب و مثبت است، اما برخی از آثار و پی آمدهای آن همیشه به نفع رابطه و یا خود ما نیست.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » دق دل بعضی ها ( جمعه 90/2/16 :: ساعت 8:56 صبح )
»» راز ارتباطی

راز ارتباطی

زن ها همواره با ذکر جزئیات همه چیز را بیان می کنند
داستان زیر داستانی واقعی است که یکی از بهترین دوستانم آنجلا درباره ی مکالمه ای که با نامزدش هوارد داشته است برایم تعریف کرد.
آنجلا به اصرار گفت:«باید این داستان رو حتماً توی کتابت ذکر کنی.» پس از آن که آن را برایم شرح داد با کمال میل موافقت کردم.
یک شب آنجلا و هوارد در یک رستوران درجه یک و گران قیمت نیویورک مشغول صرف شام بودند. پیشخدمت شامی را که هر یک از آن ها سفارش داده بودند آورد و روبه رویشان گذاشت. آنجلا به هوارد می گوید بیا پیش از آن که شروع کنیم یک آرزویی بکنیم.
«باشه با آروزی خوشبختی برای هر دویمان.» هوارد این را می گوید و شروع به خوردن می کند.
آنجلا شکایت می کند:«هوارد. این که نشد! این طوری قبول نیست.»
«چرا؟ مگه چه اشکالی داشت؟»
«این خیلی رسمی و غیر رمانتیک بود. باید کمی رمانتیک تر و صمیمانه تر باشه.»
هوارد آهی می کشد و می گوید: باشه، بیا دوباره شروع کنیم. عزیزم، با آرزوی خوشبختی و موفقیت های بسیار!»
آنجلا می پرسد: «یعنی چه؟ این که فرقی نکرد!»
هوارد با بی صبری و عصبانیت پاسخ می دهد:«چه می دانم یعنی چه. تو را به خدا دست بردار. مثل این که می خواهیم شام بخوریم. اصلاً این اداها برای چیه؟»
«این اداها برای اینه که تازه نامزد شدیم و اولین شامی که با هم می خوریم باید یه کمی رمانتیک باشه. تو باید به زنی که دوستش داری و می خواهی باهاش ازدواج کنی حرفهای زیبا و شاعرانه بزنی تا احساسات خوبی بهش بدی.»
هوارد با حالتی مسخره می پرسد: «باشه، بسیارخوب، باید چه چیزهایی بگم؟ تو بهم بگو.»
آنجلا پاسخ می دهد: «خب، دوست دارم بشنوم.عشق من از این که با تو هستم خیلی خوشبختم.تو احساسات خوبی را در من زنده می کنی. نمی تونم زندگی ام را بدون تو تصور کنم.تو فوق العاده ترین زن دنیا هستی. من فقط تورا می خوام.نه هیچ زن دیگه ای رو.هیچ وقت نمی تونستم تصور کنم که روزی تا این حد عاشق باشم.»
هوارد کارد و چنگال خود را برمی دارد.قلب آنجلا در هیجان شنیدن آنچه منتظرش است در سینه اش می تپد.هوارد لبخند بزرگی می زند ومی گوید:«ایضاً! همون چیزهایی که تو گفتی!؟» این را می گوید و شروع به خوردن غذا می کند.
همین که آنجلا داستان را به پایان برد از او پرسیدم: «شوخی می کنی؟»
با اعتراض گفت: «نه اصلاً. خیلی هم جدی می گم.»
از او پرسیدم: «تو چیکار کردی؟»
«توی چشمهایش نگاه کردم.کارد و چنگالم رو برداشتم و گفتم: "قربونم بری!؟"»
تمام مدتی که آنجلا آنچه را که اتفاق افتاده بود برایم تعریف می کرد از خنده دل درد گرفتم.زیرا داستان آن ها شرح مطلوب تفاوت های ارتباطی مردها و زن ها بود. مضاف بر آن به طرزی مطلوب دومین راز ارتباطی درباره ی زن ها را به تصویر می کشید.زن ها همیشه همه چیز را با ذکر جزئیات می خواهند.ما همیشه دوست داریم همه چیز را با جزئیات آن بشنویم و هنگامی که چیزی را به دیگران توضیح می دهیم خودمان هم همه ی جزئیات را ذکر می کنیم.هرچه جزئیات بیشتری را با ما در میان بگذارند، چه بهتر!
گرچه مردها بسیار متفاوت هستند. بیشتر مردها تبادل اطلاعات را به حداقل ممکن کاهش می دهند. تنها نتیجه ی نهایی را اعلام می کنند.بنابراین از ذکر جزئیات خودداری می کند و به جای آن یک دید کلی اجمالی ارائه می دهند و از ما نیز می خواهند که همین طور باشیم و فقط به ارائه یک دید اجمالی بسنده کنیم. برای نمونه:
*هنگامی که نامزدمان می گروید ناهار را با یکی از دوستانش خورده است می پرسیم:«کجا غذا خوردید؟ به کدام رستوران رفتید؟ چی سفارش دادید؟ درباره چه چیزی صحبت کردید؟ «بدین معنا که طالب جزئیات هستیم. این در حالی است که چنانچه ما به او گفته بودیم ناهاررا با یکی از دوستانم خورده ایم، او تنها می گفت:«چه جالب!»
*هنگامی که شوهرمان درباره ی روزی که پشت سر گذاشته ایم، می پرسد تمام جزئیات را به او می گوییم: «کجا رفتیم. با کی تلفنی صحبت کردیم. چه افکاری داشتیم و هر چیزی که فکرش را بکنید. (البته او از شنیدن این همه جزئیات خوشحال نمی شود!) اما هنگامی که ما از او درباره ی روزی که پشت سر گذاشته است می پرسیم فقط می گوید:«بد نبود.»
منشأ این تفاوت ها همانگونه که قبلاً نیز دیدیم به این مربوط می شود که مردها هدف مدار و زن ها فرآیند مدار هستند. برای مردها هدف از مکالمه و گفت و گو تبادل اطلاعات و داده های مربوط، مناسب و بجاست در حالی که هدف از مکالمه و گفت و گو برای زن ها صرفاً خود حرف زدن و صحبت کردن است. بنابراین در میان گذاشتن جزئیات افکار، احساسات و تجربیات برای ما زن ها روشی است که به وسیله ی آن ارتباطات کوچک و بسیاری را میان خود و مرد زندگی مان برقرار می کنیم.تبادل جزئیات همچنین همان روشی است که زن ها برای برقرار کردن ارتباط میان خودشان نیز از آن استفاده می کنند. ما زن ها با تبادل اطلاعات و داده ها با یکدیگر پیوندهایی صمیمی میان خود و دیگران ایجاد می کنیم. اما چنانچه به مکالمه ی میان دو مرد گوش فرا دهید با تصویری کاملاً متفاوت رو به رو خواهید شد. پیش از هر چیز این دو از کلمات بسیار محدودتری استفاده می کنند. جملات کلی تر، تعمیم یافته تر و به لحاظ محتویات مشخص تر و خاص تر و واضح تر هستند.
تنها با همین مقدار حرف زدن هدف شان تأمین شده است و هر چه را که باید به هم گفته باشند گفته و شنیده اند و این مکالمه معمولاً بسیار کمتر از مکالمه ی مشابه میان دو زن طول خواهد کشید.
اما هرگاه یک مرد و زن با هم به گفت و گو می نشینند، بیشتر اوقات نتیجه ی زیر حاصل می شود:
زن فکر می کند مرد به اندازه ی کافی صحبت نمی کند.
مرد نیز فکر می کند که زن بیش از حد لزوم صحبت می کند.
این درست همان اتفاقی بود که میان آنجلا و هوارد افتاده بود. از نظر هوارد آروزی خوشبختی پیش از شروع به صرف شام کافی بود. اما آنجلا به جزئیات بیشتری نیاز داشت. او می خواست از احساسات هوارد در آن لحظه ی بخصوص، به دلیل این که چرا به آنجلا عشق می ورزد و جزئیات و شاخص هایی که لحظه ای صمیمی را میان آن دو می آفریند، بشنود. پرواضح است که «ایضاً» همان چیزی نبود که او منتظرش بود!

اشتباه مردها:

در زیر یکی از مشکلات بزرگ ناشی از عدم شناخت و آگاهی مردها از این راز ارتباطی آورده شده است، شما مردها تلاش های ما را مبنی بر به حرف کشیدن شما به بازجویی و «سین جیم» کردن تعبیر می کنید و از این عادت زن ها در ارائه ی جزئیات بسیار به هنگام صحبت کردن خسته می شوید و سپس ما را موجوداتی «وراج» تلقی می کنید. سپس با اشتباهات زیر از خود واکنش نشان می دهید:
*هنگامی که هنوز مشغول حرف زدن هستیم، وسط حرف های ما می پرید و صحبت های ما را قطع می کنید.
*با بی حوصلگی و بی تفاوتی به صحبت های ما گوش می دهید.
*از سؤالات بسیاری که از شما می پرسیم، تحریک پذیر و عصبانی می شوید.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » دق دل بعضی ها ( جمعه 90/2/16 :: ساعت 8:53 صبح )
<   <<   11   12   13   14   15      >
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

معضلی به نام رفتارهای پرخطر جنسی!
رازهـایـی دربـاره ایــدز کـه کـسی جـرات گـفتـنش را نـداشت !
رازهـایی کـه مـردان دوست دارند هـمسران شـان بـدانند
تفاوتهای ساختار روحی و روانی زنان و مردان
آنچه همسران جوان باید بدانند
اختلافات زن و شوهر و راه حل آن
نحوه گله گذاری از همسر
پیامبر(ص) در خانه, سـازگـارى, مهربـانـى, مـدیـریت
پیامبر(صلی الله علیه و اله) در خانه,سازگارى, مهربانى, مدیریت
پیامبر(صلی الله علیه و آله) در خانه,سازگارى, مهربانى, مدیریت
فقط با یک جمله، قلبش را تسخیر کن!
[عناوین آرشیوشده]

>> بازدید امروز: 20
>> بازدید دیروز: 44
>> مجموع بازدیدها: 851608

» درباره من

راه و راهنما، روان شناسی مرد و زن، Psychology of male and female
دق دل بعضی ها
به مسایل جنسی می پردازد و مروری دارد بر آنها

» پیوندهای روزانه

کیسه زباله ماشین
بازی های جذاب و مهیج و تست های هوش [4]
بازی تمرکز - balance balls [5]
بازی بطری اعصاب سنج [10]
بازی و تست هوش [3]
خود اشتغالی، طرح توجیهی اقتصادی [2]
ܓ❥خرید آنلاینܓ❥ [1]
عکس های فانتزی زیبا و متحرک [8]
جکستان, پـَـ نـَـ پـَـ, اس ام اس, پیامک [2]
فوتبال و اخبار ورزشی
عشق جوانی و مشکلات ازدواج [3]
مشاوره روان شناسی [200]
مشاوره خرید [348]
زرشکستان [394]
[آرشیو(14)]

» فهرست موضوعی یادداشت ها
آموزش[21] . اخبار[12] . چگونه زن زندگی خود را دیوانه سازید[11] . مجموعه[9] . هفت سرمایه گذاری کوچک درعشق که سود کلانی برای آقایان به ارمغان م[8] . آنچه زن ها دوست دارند مردها بدانند:[8] . حرفه[6] . جامع[5] . افسانه ی عشقی (1) عشق حقیقی بر همه چیز فائق می شود ؟[5] . ها[5] . سازی[5] . راهنمای[4] . سهام[4] . فلش[4] . های[4] . آموزشی[4] . آنتی[3] . Learning[3] . اخذ[3] . بازیگران[3] . باشگاه[3] . پذیرش[3] . تحصیل[3] . تحصیلی[3] . خارج[3] . خودرو[3] . هنرمندان[3] . هنری[3] . ورزشی[3] . ساخت[3] . ویندوز[3] . فناوری[3] . نرم افزار[3] . سی[3] . سینما[3] . سپاه[3] . سربازی[3] . زنی[3] . عدالت[3] . علمی[3] . فرهنگی[3] . فرهنگیان[3] . فارسی[2] . فوتبال[2] . قرآن[2] . شخصی[2] . شرکت[2] . شوهران بخوانند[2] . رازهایی درباره مردان که هر زنی باید آنها را بداند....[2] . زیبا[2] . رایگان[2] . مهر[2] . موبایل[2] . گل[2] . مایا[2] . مبتدی[2] . متحرک[2] . مستند[2] . مسکن[2] . کامل[2] . گوش کنید با شما سخن می گویم! به نام او، که پدر و مادر را خلق کر[2] . مدرک[2] . کامل[2] . نرم[2] . ویروس[2] . والیبال[2] . وام[2] . وبلاگ[2] . وتحصیل[2] . نامه[2] . دانشگاه[2] . دختران در سن کمتر و به میزان بیشتری نسبت به پسران در معرض خطر آل[2] . خارجی[2] . دف[2] . دفاع[2] . دولت[2] . دی[2] . دیسک[2] . روان شناسی نوجوانی[2] . بازاریابی[2] . پیامبر(صلی الله علیه و آله) در خانه, سازگارى, مهربانى, مدیریت[2] . پیشرفته[2] . پکیج[2] . جام[2] . چگونه باید تشکر و قدردانی خود را ابراز کنیم؟[2] . چرا مردها بی‌احساس می‌شوند؟[2] . جدید[2] . جهانی[2] . افزایش[2] . تفاوت دختران و پسران در مهارت‌های اجتماعی : ازجمله حوزه‌هایی که[2] . تفاوت های زن و مرد از نظر ادراک[2] . تولد فرزند پایان زندگی مشترک نیست[2] . بورس[2] . بسته[2] . ارسال[2] . استخدام[2] . اطلاعات[2] . Avira[2] . Flash[2] . اجتماعی[2] . ابزار[2] . آیین[2] . آویرا[2] . آشپزی[2] . آپدیت[2] . آفیس[2] . آقایان بیشتر جذب چه خانم هایی میشوند؟؟ . آقایون خانم ها را به خود جلب کنید . آگاهی‌های بلوغ باید از سن 10 سالگی به دختران آموزش داده شود . آگهی . آمادگی . آمادگی برای بچه دار شدن زوجین آمادگی برای بچه دار شدن زوجین هوش . آمپولهای تزریقی ضد بارداری آمپول دپوچروورا (Depo-provera) که نام . آمریکا . آخرین . آزاد . آزمون . آسیب دیدگی اسپرم پدر در اثر زندگی ناسالم به نسل‌های بعدی منتقل م . آشنایی با اثرات جانبی قرص‌های ضدبارداری قرص‌های ضدبارداری حاوی ه . آف . -آموزش . آی . آیا تفاوت میان پیوند و صمیمیت را می دانید؟ . آیا طبیعت مرد چند همسرى است؟ . آیا فرزندم دختر است؟ دانستن جنسیت نوزاد قبل از تولد خواسته هر ان . آنچه زن ها دوست دارند مردها بدانند: زن ها به وسیله ی تکرار صح . آنچه زن ها دوست دارند مردها بدانند: مردها به غلط علاقه مفرط ز . آنچه موجب پژمردگی و مردن عشق می گردد: . آنچه همسران جوان باید بدانند . آهن . آیکون . آموزنده . اثرات طلاق بر روی کودکان طلاق، یک پدیده روانی، اجتماعی، اقتصادی، . Forex . Group . Illustrator . inbox . LCD . 10 نکته غافلگیر کننده برای تازه پدرها . 20 کلید طلایی برای زنان . 60 . 9 مرحله زندگی آقایان . A . antivirus . Avid . Best . Builder . cdآموزش . CEH . DMAX . DNS . DVD . E-book . ELearning . Falsh . Liquid . MX . Pack . PDF . Photoshop . Plus . Point . Policy . R . s60 . Secret . Server . Share . The . Top . Twitch . v3 . VideoCopilot . Windows . wplinkdir . آب . افزار . افزارهای . افزاری . استقلال . اشتباهاتی که نباید تکرار شود . اشیا . اضطراب و اعتماد به نفس در زن ومرد بسیاری از مطالعات نشان می د . از او انتقاد کنید. . ازدواج و جوانان در جامعه با توجه به مطالب فوق، معلوم می‌شود که . اس . ار . ارتش . اختلافات خانوادگى و چگونگى رفع آنها . اختلافات زن و شوهر و راه حل آن . افسانه ی عشقی (2) وقتی عشقی ، عشق حقیقی باشد همان لحظه که فرد را . افسانه ی عشقی (3) تنها یک عشق واقعی در دنیا وجود دارد که برای من . اقتصادی . التدریسی . الکترونیک . ام . امان از مردان بدبین! . اماکن . انتظامی . اندازه . انسان . انواع . ایران . ایمیل . اینترنتی . با ما به خرید بروید. . بـا مـن بـمـان ! د‌رحالی که برخی محققان استد‌لال می‌کنند‌ که تجر . با من بمان! خسته دلی و شوربختی بچه های جدامانده از طلاق!! ای ناز . بازارسرمایه . بسکتبال . بصورت . بلاگفا . بلوغ یعنی چه؟ بلوغ رسیدن به سن رشد است. یعنی پسر شما مرد و دختر . به . بهترین . بهترین زمان باروری!؟ تخمک‌گذاری چیست؟ تخمک‌گذاری به زمانی گفته . بهترین همسران . بهداشت ازدواج محدوده سنی مناسب برای ازدواج : محدوده سنی مناسب ب . بهداشت و تنظیم خانواده کتاب‌ بهداشت‌ و تنظیم‌ خانواده‌ مجموعهِ‌ . بالغ شدن روان شناسی بلوغ به بررسی تغییرات و ویژگیهای مربوط به ب . بانک . باور غلط (1) زن ها سیری ناپذیرند . باور غلط (3) زن ها می خواهند آدم را همیشه تحت کنترل داشته و همه . باور غلط (6) زن های قوی نیازی به توجه و مراقبت ندارند. «زن ها . باور غلط (7) زن ها آزادی مرد را مختل می کنند . بدن . برای تشخیص زودرس سرطان دهانه رحم پاپ اسمیر چیست ؟ پاپ اسمیرتستی . برایمان یادداشت بگذارید . برتر . برگ . بستن . بوسیله . بوکس . بی . بیان احساست درونی مردان . بیش . بیمه . بکه . پ . پارکور . پاکت . پدران و افسردگی بعد از زایمان . پرخاشگری در زنان . پرسپولیس . پرستاران . پرورش . پرویز . پرینتر . پزشکی . پزی . پس از طلاق راحت زندگی کنید شاید نتوان در دنیا کسی را پیدا کرد که . پلیس . پلیومتریک . پنج افسانه مهلک در باره عشق . پی . پیامبر(ص) در خانه, سـازگـارى, مهربـانـى, مـدیـریت . تولید . تونر . تی . تیم . تکنیک . تکنیکهای . جالب . تفاوت‌های‌ ساختار‌ روحی و روانی‌ زنان‌ و مردان‌ . تفاوتهای رفتاری زن و شوهرهای شادکام و ناراضی . تقویت حواس پنجگانه در نوزاد نوزادان از ابتدای تولد معنی محبت و ت . تنهایی مردان . توصیه های مفید جهت حسادت مردانه . تفاوت دختران و پسران در مهارت‌های فیزیکی : به‌طور معمول بلوغ در . افسانه ی عشقی (1) عشق حقیقی بر همه چیز فائق می شود . جو . جور دیگر باید دید . چرا بسیاری از مردان از نظر احساسی ضعیف هستند؟ . چرا مردان کم حرفند . جسمانی . جلد . جنسیت جنین چگونه شکل می‌گیرد؟ «دختر و پسر ندارد. مهم این است که . چرا مردها زن ها را دوست دارند ؟ . چطور بهترین شوهر دنیا باشیم‌؟ . چگونه با فرزند نوجوانمان صحبت کنیم ( قسمت دوم ) . چگونه با فرزند نوجوانمان صحبت کنیم( قسمت سوم ) در قسمت . چگونه با فرزندنوجوانمان صحبت کنیم( قسمت اول ) . جدایی دردناک است اما... به آینده فکر کنید جدایی دردناک است و ا . تابناک . تاثیر ماه تولد بر رفتار کودکان شما . تامین . تای . تبریز . تبلیغاتی . پیامبر(صلی الله علیه و آله) در خانه,سازگارى, مهربانى, مدیریت . پیامبر(صلی الله علیه و اله) در خانه,سازگارى, مهربانى, مدیریت . پیامدهاى پیوند پایدار زندگی . پیامک . پیچیده . پیش از ازدواج به دنبال دلایل طلاق باشید اگر چه دلایل بسیاری برای . بازدید . بازنشستگان . بازیکن . تخصصی . تدوینگر .
» آرشیو مطالب
آذر 89
مرداد 89
تیر 89
اردیبهشت 89
اسفند 88
آذر 88
آبان 88
اردیبهشت 90
اسفند 90
فروردین 91
تیر 91
مهر 91

» لوگوی وبلاگ


» لینک دوستان
عاشق آسمونی
عِــطـر ظــهــور
عاشقان
((( لــبــخــنــد قـــلـــم (((
سایت اطلاع رسانی دکتر رحمت سخنی Dr.Rahmat Sokhani
آخرالزمان و منتظران ظهور
سایت تبیان
هادرباد شناسی (روستایی در شرق شهرستان بیرجند) HADERBAD SHENASI
مهندس محی الدین اله دادی
ماهساچ
بهارانه
چانه
قران
پوشاک مردانه و زنانه، لباس های روز آقایان و خانم ها
کارواش خانگی همه کاره جت مینی
هسته گیر آلبالو
دستگاه بادکش طبی بدن رفع خستگی و حجامت
دنیای آسان
اسپایکا
فروشگاه بیستِ بیست
توس بازار
مهر بر لب زده
گنجدونی
میرسالار
سورپرایز
جغجغه‌
بهترین ها برای ایرانیان
برلیان
مشاور
اسیرعشق
کلّنا عبّاسُکِ یا زَینب
بامیلو
بهانه
سروش دل
جبهه مقاومت وبیداری اسلامی
.:: اســــوه هــــا ::.
یادداشتها و برداشتها
دل پرخاطره
جهاد ادامه دارد...
طریق یار
فقط عشقو لانه ها وارید شوند(منامن)
تـلاطـم ارونـد
عکس های زیبا و دیدنی از دنیای پرندگان
گیاهان دارویی
دوستی و دوست یابی
پد ضد عرق Underarm shild
درس های زندگی
دلنوشته های یک فروند چریک
نسیم یاران
عکس بازیگران ، اس ام اس عاشقانه و توپ
کامپیوتر و لوازم جانبی و نرم افزار آموزش
عمو همه چی دان
فتو بلاگ
راه های و فواید و تاثیر و روحیه ... خدمتگذاری
غزلیات محسن نصیری(هامون)
سالار نیوز خسروشهر
ســـــــــرزمـــــــیـــن آهــــــن
salam
کان ذن ریو کاراته دو ایلخچی
نوری چایی_بیجار
روان شناسی psycology
تبادل نظر
وای ندیدید شما ا!!!!!!!

مجموعه مقالات رایانه MOGHALAT COMPUTER
عدالت جویان نسل بیدار
صل الله علی الباکین علی الحسین
آپدیت یوزرنیم پسوورد نود32
مقالات روان شناسی
کودکان استثنایی
جدیدترین یوزر پسورد آنتی ویروس nod32- Kaspersky - Avira
یوزر آنتی ویروس و مسابقات تبیان و راسخون و قرآنی
بیستِ E بیستترین فروشگاه
بهترین ها برای ایرانیان
شناختی
روان شناسی کودکان استثنایی
مهدویت
دختر تنها
نور الهی
آرامش جاویدان در پرتو آموزه های اسلام
مذهب عشق
خلوت دل
اتیسم و روان شناسی
.:: گاواره ::.
دنبال عدالت
عکس
دوستت دارم
نغمه های دروغین
ESPERANCE
هامون و تفتان
Ali reza khosravi
کتابخانه دیجیتال روانشناسی
پایگاه اطلاع رسانی قاین نیوز
لطفا از تمامی مطالب دیدن فرماییدو نظری هم بدهید
کتاب الکترونیکی
همه رقم مفت!!!!!
کشکول
لبخند خدا
درود بــــر پادشاهـــــم کـــوروش کبیـــــــــر
روان شناسی
آپدیت جدیدترین یوزر پسورد آنتی ویروس nod32
فریاد بی صدا
عوامل پیشرفت ،راه‌های پیشرفت و موانع پیشرفت چیست ؟ عکس جالب
حس4
. . . آنگه که دلم لرزید
بهترین ها برای شما
افکارسادات افغانستان
زندگی به شرط تنوع
خانه اطلاعات
عشــق سنــگی رو بــاید مچـــــاله کرد
فیلم، کارتون، سریال ایرانی، خارجی، موسیقی پاپ، کلاسیک
طوفان در پرانتز
تکنیک های تست زنی ، جزوات کنکور ، سوالات دبیرستان و پیش دانشگاهی
هسته ای
پرنسس خشگله عکس دانلود نرم افزار و بازی narmafzar gam aks
پرسش مهر 10
خدمات اینترنتی و حراج نرم افزار
نرم افزارهای تخصصی و موبایل و نرم افزارهای آموزشی تخصصی و موبایل
گالری بهترین های لوازم آرایشی، بهداشتی
لوازم آرایشی و بهداشتی و ادکلن
پارس دانلود
سوپر لینکستان لیندا
هر چی که بخواهی هست
گالری دستبند، انگشتر، گردنبند، سرویس، گوشواره
گالری بهترین نرم افزارهای سیستم عامل، طراحی گرافیک، برنامه نویسی
مقالات اختلالات رفتاری و روانی...
گالری بهترین نرم افزار، بازی، سرگرمی،حادثه ای
بهترین نرم افزارهای آموزشی زبان برای ایرانیان
بهترین ها برای ایرانیان
بهترین ها برای ایرانیان
بهترین ها برای ایرانیان
گالری بهترین لوازم آرایشی بهداشتی برای ایرانیان
بهترین نرم افزارهای کاربردی برا ی ا®
بهترین های نرم افزارهای، مالی،بازی کتابخانه موسیقی برای ایرانیان
بهترین نرم افزارهای کاربردی برای ایرانیان
میعادگاه
بهترین نرم افزارهای آموزشی برای ایرانیان
بهترین لوازم منزل،خودرو،کامپیوتر، موبایل و کیتهای الکترونیکی
گالری بهترین دستبند، انگشتر، گردنبند، سرویس، گوشواره
بهترین های نرم افزارهای، مالی، اداری حسابداری برای ایرانیان
گالری بهترین نرم افزارهای کاربردی مکانیک، برق، الکترونیک، شیمی
عکس لود
گالری نرم افزار آموزشی درسی، دانشگاهی، کامپیوتر، فنی
نرم افزار موبایل نوکیا، سونی اریکسون، موتورلا،
دیــــار عــــاشـقــان
نرم افزار زبان های خارجی انگلیسی آلمانی فرانسوی عربی اسپانیایی
بهترین ها برای ایرانیان
فرهنگی وهنری ودانشجویی ودوست یابی وتجاری واقتصادی وعلمی وشعر
مشاوره و مقالات روانشناسی
عکس و پیامک و دانلود بازی و نرم افزار
فروشگاه کتب روانشناسی، اسلامی، ایران شناسی وسیستم عامل
لوازم خانگی و اثاثیه منزل و لوازم آشپزی
بهترین ها برای ایرانیان
یا امیر المؤمنین
دل بارانی
سریال و کارتون های ایرانی و خارجی
کیتهای الکترونیکی،لوازم منزل،جانبی خودرو، موبایل،الکترونیکی
نرم افزارهای، مالی، اداری حسابداری، انبارداری،
لوازم بهداشتی آرایشی،عطر ، آدکلن ، لوازم لاغری و کرم
نرم افزارهای، بازی، سرگرمی،حادثه ای، اتومبیلرانی،فکری، ورزشی
نرم افزار کامپیوتر سیستم عامل، انیمیشن، طراحی گرافیک
نرم افزار کاربردی مکانیک، برق، الکترونیک، شیمی، معماری، عم
نرم افزارهای نوکیاو موتورلا و سونی اریکسون و سامسونگ
فروشگاه نرم افزارهای گرافیکی و سرگرمی و بازی
نرم افزارهای میکس مونتاژ و آموزشی میکس مونتاژ
پوشاک & تی شرت دخترانه پسرانه استین کوتاه و بلند & ژاکت
چشمه ای جاریست برای رسیدن
خلاصه سریال جومونگ + دانلود نرم افزار و پیامک
آزاد
سکوت نیمه شب
کالای بیستِ بیست در فروشگاه بیست وای بیست
یاداشت های یک مادر
کوچک های بزرگ
دختر غریب ، پایگاه عکس های جدید
سانسور نشده های سریال افسانه جومونگ
گرانترین فروشگاه، بهترین خرید بهترین یادگاری
چگونه خدمتگذار خوبی باشیم
رویای معین
چی داری؟ عکس ....
پیچیدگی سکوت
«بازتاب اخبار روز، تحلیل و تفسیر اخبار» اخبار سبز بدون محدودیت
سوز و گداز
تو میتونی !! دانلود سرگرمی عکس کلیپ آهنگ
همه چی
کسب درآمد از اینترنت
شادی(زمزمه های دلتنگی)
عشق من و تو
جک،عکس،نرم افزار
بهترین ها برای ایرانیان
بهترین ها برای ایرانیان
گالری لوازم منزل،خودرو،کامپیوتر، موبایل و کیتهای الکترونیکی
گالری بهترین کتب مهندسی، روانشناسی، مدیریت، اقتصاد، لغتنامه
سوالات کنکور دکتری
نرگس موسوی
ساعت دیواری فانتزی
مانتو عبایی طرح رنوس, مانتو عبایی نقره ای, مانتو عبایی مسی
خرید اینترنتی مینی پنکه ASD Minifan، مینی پنکه ASD Minifan جدید،
راه و چاه
فروش ویژه ساعت مچی
جارو برقی و پمپ باد ماشین
زندگی
دیجی کالا
چرخ خیاطی تمام اتوماتیک Handy Stitch
ضیاء مارکت
دیجی فروش
دیجی بازار
چالش
تی وی مارکت
بیتوته
شمع سازی و چشم های متحرک زیبا و فانتزی
فروشگاه سی گل
آموزش ساخت جعبه هدیه، آموزش گل سازی، گل بلندر
زنبورعسل
کوثر ولایت
گل بهشتی
روان شناسی * 心理学 * psychology
ما تا آخرایستاده ایم
♫♪زیبـــاے مُرداب ♪ ♫

» صفحات اختصاصی

» لوگوی لینک دوستان









» موسیقی وبلاگ

» طراح قالب